۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

نوریزاده بهتر است ابتدا یک سوزن به خود بزند! /کاوه از ایران


نوریزاده بهتر است ابتدا یک سوزن به خود بزند! /کاوه از ایران
چهارشنبه ای که گذشت آقای علیرضا نوریزاده در برنامه ((پنجره ای رو به خانه پدری)) خود که از تلویزیون کانال یک پخش می شود گفتگویی با شاهزاده رضا پهلوی انجام دادند.
در ابتدای این برنامه جناب نوریزاده در پرسشی با طعنه و کنایه به شاهزاده می گویند که گویا دوستان و هواداران تازه ای پیدا کرده و اشاره شان به برخی افراد و جریانهایی است که به تازگی با تکیه بر نام خاندان پهلوی و همینطور هواداری از نهاد پادشاهی اعلام موجودیت کرده اند.
نخست باید متذکر شوم که نفس این پرسش (حتی با وجود لحن زننده آن) و اصولا هر پرسشی که یک خبرنگار در گفتگو با یک شخصیت سیاسی مطرح می کند هیچ ایرادی ندارد به شرطی که پرسشگر شخصی نباشد که خود را از چهارچوب یک خبرنگار و نویسنده خارج کرده و به عنوان یک کنشگر سیاسی روابط بسیار تردید برانگیزی نیز داشته باشد و درباره آن روابط خود هیچ پاسخی قانع کننده هم به کسی نداده باشد.
همین پرسش را به گونه ای دیگر بانو الهه بقراط در گفتگوی خود با شاهزاده مطرح کردند و ایرادی هم به ایشان گرفته نشد چون ایشان جایگاه خود را به عنوان یک خبرنگار و تحیلیلگر می شناسد و هیچگونه روابط پرسش برانگیزی هم ندارد.
رفتار وقیحانه افرادی مانند آقای نوریزاده من را به یاد آن ضرب المثل معروف می اندازد که می گوید : ((یک سوزن به خود بزن و یک جوالدوز به دیگران)).
جناب نوریزاده نخست باید پیرامون روابط و دوستیهای خود با شیخک های حاشیه خلیج پارس که به آب و خاک ایران چشم طمع دارند و حضور در رسانه های آنان مانند العربیه که به سادگی خلیج پارس را با نام جعلی اش یاد می کنند توضیح بدهند و سپس ایشان باید درباره روابط نزدیکشان با اسلامیست ها و تک تک پسمانده های این جمهوری پربرکت پاسخگو باشند. هنوز ماجرای سردار مدحی را همه به یاد دارند و اینکه ایشان چگونه مدحی را در برنامه خود معرفی کرد.
بخش دیگر از روابط پرسش برانگیز جناب نوریزاده روابط دوستانه و نزدیکشان با گروه های قومی و تجزیه طلب به ویژه دو گروه و حزب کرد یعنی کومله و دموکرات و آن شبکه تلویزیونی کذایی آنها تیشک تی وی است که مجریان آن با تردید از مالکیت ایران به سه جزیره سخن می گویند و همینطور جعل تاریخ می کنند و از مزدوران و تجزیه طلبانی مانند قاضی محمد قهرمان می سازند است.
اینها تنها بخشی از روابط پرسش برانگیزی هستند که جناب نوریزاده هنوز هم به آنها ادامه می دهند و چنین شخصی در جایگاهی نیست که بخواهد درباره روابط یا هواداران فرد دیگری (چه شاهزاده و چه شخص دیگری) پرسش کند.
اما در اینجا می خواهم چند خطی درباره خود شاهزاده و رویه ای که ایشان پیش گرفته اند بنویسم.:
نوریزاده و امثال نوریزاده که انسانهایی نان به نرخ روز خور هستند همیشه بودند و خواهند بود و تغییری هم نخواهند کرد. ایراد از شاهزاده است که تن به گفتگو با هر شخصی می دهد و فکر می کند اینگونه می تواند دموکرات بودن خود را به کسانی که به نام پهلوی آلرژی دارند ثابت کند و آنها را قانع کند و تا زمانیکه ایشان چنین رویه ای دارند باید هر روز شاهد این باشیم که ایشان سطح خود را پایین و پایین تر بیاورد. روزی با تجزیه طلبان و فدرالیست های کرد پشت یک میز باشد و روز دیگر با اسکایپ در مراسمی باشد که گروهی یک پرچم جعلی را با یک عنوان جعلی تر یعنی پرچم کردستان آنجا گذاشته اند و هیچ نشانی هم از پرچم ایران نیست و روز دیگر با لابی گر اصلاح طلبان مسیح علی نژاد گفتگو کند و روزی هم با یک نان به نرخ روز خور مانند نوریزاده گفتگو کند.
اصولا شاهزاده نباید انقدر گفتگو کند و در واقع خود را تبدیل به یک پای ثابت مصاحبه ها کند و هربار همان پرسش ها تکرار شوند و همان پاسخ ها هم داده شوند. زمان عمل است و نه زمان مصاحبه و گفتگو ولی گویا فعلا شاهزاده ترجیح می دهند با همه صمیمی باشند و به درخواست مصاحبه همه لبیک بگویند و رضا جان همه باشند و با این رویه دور نیست روزی که جمهوری اسلامی و سایر جماعت پهلوی ستیز بالقوه ترین وزنه سیاسی مخالف خود را بتوانند وادار به خودکشی کنند و شاهزاده تحت تاثیر برخی جوسازی ها و فشارهایی که از سوی برخی از اطرافیانش به او وارد می شود بگوید پادشاهی در آینده ایران جایی ندارد و من هم شاهزاده نیستم و آقای پهلوی هستم.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
نویسنده:کاوه از ایران
مدیر وبلاگ میهن پرست
پنجم آذر ۲۵۷۱
چهارشنبه ای که گذشت آقای علیرضا نوریزاده در برنامه ((پنجره ای رو به خانه پدری)) خود که از تلویزیون ک
انال یک پخش می شود گفتگویی با شاهزاده رضا پهلوی انجام دادند.
در ابتدای این برنامه جناب نوریزاده در پرسشی با طعنه و کنایه به شاهزاده می گویند که گویا دوستان و هواداران تازه ای پیدا کرده و اشاره شان به برخی افراد و جریانهایی است که به تازگی با تکیه بر نام خاندان پهلوی و همینطور هواداری از نهاد پادشاهی اعلام موجودیت کرده اند.
نخست باید متذکر شوم که نفس این پرسش (حتی با وجود لحن زننده آن) و اصولا هر پرسشی که یک خبرنگار در گفتگو با یک شخصیت سیاسی مطرح می کند هیچ ایرادی ندارد به شرطی که پرسشگر شخصی نباشد که خود را از چهارچوب یک خبرنگار و نویسنده خارج کرده و به عنوان یک کنشگر سیاسی روابط بسیار تردید برانگیزی نیز داشته باشد و درباره آن روابط خود هیچ پاسخی قانع کننده هم به کسی نداده باشد.
همین پرسش را به گونه ای دیگر بانو الهه بقراط در گفتگوی خود با شاهزاده مطرح کردند و ایرادی هم به ایشان گرفته نشد چون ایشان جایگاه خود را به عنوان یک خبرنگار و تحیلیلگر می شناسد و هیچگونه روابط پرسش برانگیزی هم ندارد.
رفتار وقیحانه افرادی مانند آقای نوریزاده من را به یاد آن ضرب المثل معروف می اندازد که می گوید : ((یک سوزن به خود بزن و یک جوالدوز به دیگران)).
جناب نوریزاده نخست باید پیرامون روابط و دوستیهای خود با شیخک های حاشیه خلیج پارس که به آب و خاک ایران چشم طمع دارند و حضور در رسانه های آنان مانند العربیه که به سادگی خلیج پارس را با نام جعلی اش یاد می کنند توضیح بدهند و سپس ایشان باید درباره روابط نزدیکشان با اسلامیست ها و تک تک پسمانده های این جمهوری پربرکت پاسخگو باشند. هنوز ماجرای سردار مدحی را همه به یاد دارند و اینکه ایشان چگونه مدحی را در برنامه خود معرفی کرد.
بخش دیگر از روابط پرسش برانگیز جناب نوریزاده روابط دوستانه و نزدیکشان با گروه های قومی و تجزیه طلب به ویژه دو گروه و حزب کرد یعنی کومله و دموکرات و آن شبکه تلویزیونی کذایی آنها تیشک تی وی است که مجریان آن با تردید از مالکیت ایران به سه جزیره سخن می گویند و همینطور جعل تاریخ می کنند و از مزدوران و تجزیه طلبانی مانند قاضی محمد قهرمان می سازند است.
اینها تنها بخشی از روابط پرسش برانگیزی هستند که جناب نوریزاده هنوز هم به آنها ادامه می دهند و چنین شخصی در جایگاهی نیست که بخواهد درباره روابط یا هواداران فرد دیگری (چه شاهزاده و چه شخص دیگری) پرسش کند.
اما در اینجا می خواهم چند خطی درباره خود شاهزاده و رویه ای که ایشان پیش گرفته اند بنویسم.:
نوریزاده و امثال نوریزاده که انسانهایی نان به نرخ روز خور هستند همیشه بودند و خواهند بود و تغییری هم نخواهند کرد. ایراد از شاهزاده است که تن به گفتگو با هر شخصی می دهد و فکر می کند اینگونه می تواند دموکرات بودن خود را به کسانی که به نام پهلوی آلرژی دارند ثابت کند و آنها را قانع کند و تا زمانیکه ایشان چنین رویه ای دارند باید هر روز شاهد این باشیم که ایشان سطح خود را پایین و پایین تر بیاورد. روزی با تجزیه طلبان و فدرالیست های کرد پشت یک میز باشد و روز دیگر با اسکایپ در مراسمی باشد که گروهی یک پرچم جعلی را با یک عنوان جعلی تر یعنی پرچم کردستان آنجا گذاشته اند و هیچ نشانی هم از پرچم ایران نیست و روز دیگر با لابی گر اصلاح طلبان مسیح علی نژاد گفتگو کند و روزی هم با یک نان به نرخ روز خور مانند نوریزاده گفتگو کند.
اصولا شاهزاده نباید انقدر گفتگو کند و در واقع خود را تبدیل به یک پای ثابت مصاحبه ها کند و هربار همان پرسش ها تکرار شوند و همان پاسخ ها هم داده شوند. زمان عمل است و نه زمان مصاحبه و گفتگو ولی گویا فعلا شاهزاده ترجیح می دهند با همه صمیمی باشند و به درخواست مصاحبه همه لبیک بگویند و رضا جان همه باشند و با این رویه دور نیست روزی که جمهوری اسلامی و سایر جماعت پهلوی ستیز بالقوه ترین وزنه سیاسی مخالف خود را بتوانند وادار به خودکشی کنند و شاهزاده تحت تاثیر برخی جوسازی ها و فشارهایی که از سوی برخی از اطرافیانش به او وارد می شود بگوید پادشاهی در آینده ایران جایی ندارد و من هم شاهزاده نیستم و آقای پهلوی هستم.
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی. به امید ایرانی یکپارچه ، آباد و آزاد و به امید آگاهی ایرانی
نویسنده:کاوه از ایران
مدیر وبلاگ میهن پرست
پنجم آذر 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر