۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه

ایران در مقابل حمله احتمالی به سوریه چه می‌کند؟

حسن روحانی گفته است: ماجراجویی در منطقه خطرات جبران‌ناپذیری برای ثبات جهان به دنبال خواهد داشت
 
در شرایطی که احتمال آغاز حمله ای نظامی علیه حکومت بشار اسد در سوریه بیش از هر زمان دیگر افزایش یافته و گمانه زنی ها از شروع عملیات نظامی، که ابعاد دقیق آن هنوز کاملا روشن نیست، در روزهای آینده خبر می دهند، به نظر می رسد که رهبران جمهوری اسلامی در پس موضع گیری های تند کلامی، در عمل مسیری متفاوت را در پیش گرفته اند و می کوشند با حفظ فاصله، خود را حتی المقدور از پیامدهای ناگزیر و بلاواسطه یک درگیری نظامی در سوریه دور نگاه دارند.

در حالی که مقامات سوریه از به صدا درآمدن طبل جنگ سخن گفته اند، بسیاری از ناظران، پیش بینی کرده اند آنچه که اقدامات تنبیهی علیه حکومت بشار اسد به دلیل استفاده از سلاح شیمیایی خوانده شده، روز جمعه و یا حداکثر در روزهای آغازین هفته آینده به مرحله عمل درآید.
در واکنش به چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان بشار اسد، برخلاف موضع گیری ها و هشدارهای صریح گذشته اش، به دادن هشدارهایی کلی بسنده کرده و همزمان، از انجام هر اقدام عملی که به معنای آمادگی

برای نشان دادن واکنشی نظامی به "حمله" و یا "اقدامات تنبیهی"، علیه حکومت سوریه خودداری کرده است.
آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده کل نیروهای مسلح که مسئولیت نهایی در تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی و نیز اعلام جنگ و صلح را بر عهده دارد، امروز، چهارشنبه ۶ شهریور، تهدید و دخالت احتمالی آمریکا در سوریه را یک فاجعه برای منطقه خوانده و گفته است:" دخالت قدرت های فرامنطقه ای و خارجی در یک کشور، نتیجه ای جز آتش افروزی نخواهد داشت و نفرت ملت ها از آنها را نیز افزایش خواهد داد."

او بدون آنکه به طور مشخص از واکنش جمهوری اسلامی به حمله احتمالی به سوریه سخن بگوید، تنها هشداری کلی داده و گفته است:" این آتش افروزی همچون جرقه ای در انبار باروت است که ابعاد و پیامدهای آن نامشخص خواهد بود. اگر چنین اقدامی انجام شود، آمریکایی ها قطعا همانند دخالت در عراق و افغانستان، ضرر خواهند کرد."

چنین هشداری مبنی بر احتمال گسترش ابعاد جنگ داخلی سوریه و درگیر کردن دیگر کشورهای منطقه ای در بحرانی به مراتب فراگیرتر، به عنوان یکی از پیامدهای احتمالی هر نوع مداخله نظامی در سوریه، در هفته ها و ماه های اخیر بارها از سوی دولتمردان و رسانه های کشورهای غربی نیز مطرح شده است.

"حرف از ما، عمل از شما"

از آغاز جنگ داخلی سوریه، و به ویژه در دوره هایی که احتمال مداخله نظامی آمریکا و متحدانش در سوریه چندان پررنگ نبوده، رهبران جمهوری اسلامی با صراحت به مراتب بیشتری نسبت به عواقب حمله به سوریه هشدار داده و از جمله تاکید کرده بودند که چنین اقدامی، نه تنها امنیت و موجودیت اسراییل، بلکه منافع آمریکا در سراسر جهان را به طور جدی به مخاطره خواهد افکند.

اما اکنون که شبح جنگ بیش از هر زمان دیگری سایه اش را بر فراز سوریه گسترانده، نشانی از آن تهدیدها و هشدارهای صریح از سوی رهبران جمهوری اسلامی دیده نمی شود.

نظامیان ارتش آزاد سوریه از خودروهای سازمان ملل در بازدید از اماکنی که هدف حملات شیمیایی قرار گرفته اند، حفاظت می‌کنند

آیت الله خامنه ای روز چهارشنبه در دیدار حسن روحانی و اعضای دولتش گفته است شرط تحقق سیاست خارجی در طراز جمهوری اسلامی آن است که " در این عرصه، عزت، حکمت و مصلحت به درستی فهم و اجرا شود."

این خویشتنداری و احتیاط، نه تنها از سوی دولت جدیدی که با شعار اعتدال، تنش زدایی و همزیستی مسالمت آمیز روی کار آمده، بلکه حتی از سوی تندروترین لایه های قدرت در جمهوری اسلامی نیز دیده می شود.

حسین شریعتمداری، نماینده آیت الله خامنه ای در موسسه کیهان، در سرمقاله شماره روز چهارشنبه ۶ شهریور روزنامه کیهان، به رغم آنکه از فرارسیدن "روز واقعه" و "زمان انتقام" خبر داده و کوشیده شدت لحنی مشابه مقالات گذشته اش در همین زمینه را حفظ کند، اما در عمل نه تنها از ضرورت واکنش رسمی ایران به یک مداخله نظامی در سوریه سخنی نگفته، بلکه برعکس کوشیده چنین وظیفه ای را به "جهان اسلام" و "ملت های مسلمان" محول کند.
مضمون یادداشت به ظاهر هشدار دهنده و تند نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، که در محافل سیاسی و مطبوعاتی بازتاب دهنده دیدگاه های تندروترین لایه های حکومت و از جمله فرماندهان سپاه پاسداران محسوب می شود، در نهایت چیزی جز این نیست که مقاومت در برابر حمله آمریکا و متحدانش به سوریه، نه وظیفه جمهوری اسلامی و گروه های نزدیک به آن مانند حزب الله، بلکه وظیفه عمومی "ملت های مسلمانی" است که از "فتنه ‌انگیزی‌های آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای عربی به تنگ آمده‌اند."

ناگفته پیداست که "جهان اسلام" مطلوب نماینده رهبر جمهوری اسلامی، وجود خارجی ندارد و اختلاف نظرها و منافع در میان کشورهای مسلمان بر سر وضعیت کنونی و آینده سوریه به مراتب بیشتر از آن است که زمینه ای حداقلی برای اجماعی حتی نسبی را برای نشان دادن واکنشی هماهنگ و همسو به مداخله نظامی غرب در جنگ داخلی سوریه فراهم سازد.

گذشته را می توان تکرار کرد؟

بنابراین محول کردن وظیفه "گرفتن انتقام" به مجموعه ای ناهمگون، یا به توصیف رهبر جمهوری اسلامی، انبار باروت، بیشتر از آنکه معنایی ایجابی برای واکنشی فعالانه قلمداد شود، وجهی سلبی دارد که هدفش توجیه و تبیین سکوت و خودداری از نشان دادن هر نوع واکنش فراتر از محکومیت ها و رجزخوانی های کلامی است.
طبیعی است که هر چه دامنه عملیات احتمالی نظامی علیه سوریه کوچک تر باشد، راه رهبران جمهوری اسلامی برای پیمودن این مسیر هموارتر خواهد بود و هرچه این عملیات از یک "اقدام تنبیهی" به یک عملیات نظامی گسترده و در نهایت یک جنگ فرا رود، کار حامیان بشار اسد در تهران دشوارتر و دشوارتر خواهد شد.

با این همه، هنوز هیچ نشانه ای دیده نمی شود که حتی در بدترین حالت ممکن، یعنی مداخله تمام عیار نظامی و سرنگونی حکومت بشار اسد نیز جمهوری اسلامی، واکنش هایش را از حوزه حرف به عمل برکشاند و یا حتی گروه های نزدیک و متحد خود در منطقه از جمله حزب الله لبنان را بیش از اندازه به مخاطره اندازد.

رهبران جمهوری اسلامی، دست کم در سه مورد آشکار دیگر چنین کرده اند. در دو مورد که از قضا در همسایگی ایران اتفاق افتاد، یعنی حمله به عراق و افغانستان، تصمیم گیران حتی فراتر از سکوت، با خرسندی شاهد سرنگونی صدام و طالبان بودند و با مهاجمان به گفت و گو نیز نشستند.

نمونه سوم و اخیر، جنگ ۳۳ روزه اسراییل و حزب الله است.

در تفاوت وضعیت سوریه با عراق و افغانستان پیش از حمله آمریکا و متحدانش برای جمهوری اسلامی تردیدی نیست. ایران هم با حکومت صدام حسین مشکل داشت و هم با طالبان. سال ها در میان مخالفان این دو، سرمایه گذاری کرده و نفوذی چشمگیر در میان آنان داشت و سرنگونی حکومت های وقت در آن دو کشور را آرزو می کرد.

سوریه اما برعکس، به نمونه سوم شبیه تر است. ایران مهم ترین متحد منطقه ای حکومت این کشور است و در میان مخالفان سوری هم هیچ نفوذ و یا حتی هواداری ندارد.

درس عبرتی برای ایران؟

هر اقدام ایران، می تواند واکنش اسراییل را در پی داشته باشد و بسیار زودتر از آنکه کسی به خود بیاید شعله های جنگی بزرگ را بیفروزد؛ امری که کمتر کسی اکنون به دنبال آن است.

از آن گذشته، بسیاری موضع گیری غرب در قبال بحران سوریه را در نهایت در چارچوب مناسبات غرب و جمهوری اسلامی ایران می بینند و درک می کنند.
از این دیدگاه، حمله به سوریه هرچند که ممکن است با توجیه حل مشکل جنگ داخلی ۲۸ ماهه و سرنوشت بشار اسد صورت گیرد، اما در نهایت پیامی است صریح به ایران تا تکلیف فعالیت های اتمی و موشکی اش را سریع تر روشن کند.

ایران نه تنها کمک های سیاسی و مالی عمده ای در اختیار حکومت بشار اسد قرار داده، بلکه از سوی غرب و کشورهای عرب منطقه متهم شده که با ارسال سلاح و حتی نیروی نظامی در کنار حزب الله لبنان، در تغییر وضعیت جنگ داخلی سوریه و تثبیت موقعیت ارتش این کشور نقشی عمده بازی کرده است.

برای آنان که ارتباطی مستقیم میان بحران سوریه و آینده مناسبات غرب و ایران می جویند، این میزان از سرمایه گذاری در جنگی که تلفاتش تا کنون از مرز صد هزار تن گذشته است، به معنای آن است که رهبران جمهوری اسلامی نیز سوریه را همچون یکی از آخرین سنگرهای دفاعی خود می بینند.

سوریه اما تنها جبهه گشوده شده علیه ایران نیست. تحریم های اقتصادی بی سابقه اعمال شده هم کار را دشوار کرده است.

مقاومت مسالمت آمیز

انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری، از یک منظر زاییده همین تنگنا است. او که با شعار تدبیر و امید دولت را در دست گرفته، امیدوار است از شدت برخوردها بکاهد و راهی میانه بیابد تا هم از شدت تحریم ها کاسته شود و هم ایران بتواند به نوعی برنامه اتمی خود را پیگیری کند.

وزیر امور خارجه ایران گفته است رفع نگرانی های غرب از برنامه های اتمی ایران، به سود ایران است

او در دیدار روز چهارشنبه با آیت الله خامنه ای در همین باره گفته است:" دولت در عرصه بین المللی، همزمان، از زبان همزیستی مسالمت آمیز و زبان مقاومت و ایستادگی استفاده خواهد کرد."

به نظر می رسد آقای روحانی در اولین اقدامات مرتبط با حوزه سیاست خارجی و پرونده اتمی ایران، کوشیده این پیام را مخاطبان خود بدهد که ایران مصمم است این بار مذاکرات هسته ای را با کادری تکنوکرات و نه ایدئولوژیک پیش ببرد.

انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و انتصاب علی اکبر صالحی، وزیر پیشین امور خارجه به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران و رضا نجفی، رئیس پیشین اداره خلع سلاح و امنیت بین المللی وزارت امور خارجه به عنوان نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، در این چارچوب قابل ارزیابی است.

محمد جواد ظریف نه تنها گفته است رفع نگرانی های غرب از برنامه های اتمی ایران، به سود ایران است بلکه درست در زمانی که دولت بریتانیا در تدارک آغاز عملیات نظامی علیه حکومت بشار اسد است، از آمادگی جمهوری اسلامی برای بهبود روابط با بریتانیا سخن گفته است.

همه این اقدامات می تواند نشانه دیگری از آن باشد که جمهوری اسلامی در پی کاستن از شدت منازعات و تلطیف مناسبات خارجی خود است و از جمله می کوشد پیامدهای بحران سوریه را چنان کنترل کند که موقعیت ایران در مذاکرات هسته ای چندان به تضعیف موقعیت بشار اسد در سوریه و یا حتی سرنگونی او گره نخورده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر