۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعه

امتناع از پذیرش مادر شهید و دو جانباز در بیمارستان با کدام مجوز؟!

چکیده :برخلاف تبلیغات مطروحه در جامعه، به هنگام انتقال این مادر محترم به سالمندان کهریزک برای ارزشیابی و پذیرش، برخورد وَهن آمیز و تاسف باری نسبت به آن مادر محترم و وضعیت وی از سوی کارکنان مربوطه، بنا به اظهار فرزند وی صورت گرفته که شرم بیان مانع از توصیف و تشریح آن در رسانه ها بوده و از پذیرش وی نیز با وجود دارا بودن شرایط اولیه و اساسی امتناع شده است!! و این موضوع، تاسف و تاثر روحی و عاطفی هر چه بیشتر این مادر شهید و جانبازان و همگان را برانگیخته است؟! ...

خبرآنلاین در مطلبی با انتقاد از عدم پذیرش مادر شهید و دو جانباز نوشته است: برخلاف تبلیغات مطروحه در جامعه، به هنگام انتقال این مادر محترم به سالمندان کهریزک برای ارزشیابی و پذیرش، برخورد وَهن آمیز و تاسف باری نسبت به آن مادر محترم و وضعیت وی از سوی کارکنان مربوطه، بنا به اظهار فرزند وی صورت گرفته که شرم بیان مانع از توصیف و تشریح آن در رسانه ها بوده و از پذیرش وی نیز با وجود دارا بودن شرایط اولیه و اساسی امتناع شده است!! و این موضوع، تاسف و تاثر روحی و عاطفی هر چه بیشتر این مادر شهید و جانبازان و همگان را برانگیخته است؟!
در این مطلب آمده است: خانم عذرا شهبازی، مادر شهید معظم و جاوید الاثر، سید محمودمیربابائی و دو جانباز ایثارگر، سید احمد و سید قاسم میربابائی است که به جهت بیماری و وضعیت بابهنجار وی در بستر آرمیده و چشم براه آتیه نامعلوم و مبهم خویش است! همسرش درگذشته و فاقد فرزند دختر است و نگهداری و مراقبت از این مادر ارجمند توسط یکی از فرزندان جانباز وی که خود نیازمند رسیدگی به امور وی نیز هست، صورت می گیرد!
به جهت وضعیت خاص بیماری وی، بیمارستان ساسان(بیمارستان وابسته و طرف قرارداد بیناد شهید و امور ایثارگران) از پذیرش و بستری این مادر شهید و ارائه خدمات پزشکی و درمانی به ایشان در تاریخ ۲/۵/۱۳۹۲ امتناع کرده و مرکز سالمندان کهریزک نیز با وجود تمایل قهری این مادر محترم به استقرار در آن برای گذراندن ایام پایانی حیات خویش و کاهش مسئولیت ها و فشارهای وارده به فرزند جانباز و پرستار خود، از پذیرش و قبول نگهداری این مادر شهید و دو جانباز گرانقدر جنگ به مانند بنیاد شهید خودداری نموده است و تلاش ها و رایزنی های متعدد اینجانب و سایر دوستان و حتی، آن فرزند جانباز این خانواده برای دریافت پاسخ مُثبت نسبت به پذیرش این مادر در سالمندان کهریزک تاکنون بی نتیجه و فایده مانده است؟!
برخلاف تبلیغات مطروحه در جامعه، به هنگام انتقال این مادر محترم به سالمندان کهریزک برای ارزشیابی و پذیرش، برخورد وَهن آمیز و تاسف باری نسبت به آن مادر محترم و وضعیت وی از سوی کارکنان مربوطه، بنا به اظهار فرزند وی صورت گرفته که شرم بیان مانع از توصیف و تشریح آن در رسانه ها بوده و از پذیرش وی نیز با وجود دارا بودن شرایط اولیه و اساسی امتناع شده است!! و این موضوع، تاسف و تاثر روحی و عاطفی هر چه بیشتر این مادر شهید و جانبازان و همگان را برانگیخته است؟!
در پی رایزنی های بعدی اینجانب و دوستان و فرزند جانباز و پرستار مزبور جهت ایجاد امکان پذیرش از مرکز کهریزک- پس از دو هفته تماس ها و پیگری های مکرر و وعده های غیر مسئولانه و بر خلاف تبلیغات مطروحه !!- نماینده سالمندان کهریزک برای مشاهده وضعیت آن مادر، به منزل وی عزیمت کرده و پذیرش آتی وی را دو هفته بعد، آنهم منوط به پرداخت حقوق کامل دریافتی وی از بنیاد شهید و امور ایثارگران به سالمندان مزبور نموده اند؟؟!!!.
گرچه، هنوز پس از نزدیک به یک ماه تماس ها، مراجعات و پیگیری های متعدد از کهریزک، هنوز این مادر محترم شهید و دو جانباز با شرایط و وضعیت فورس و نامطلوب وی در منزل بستری و تحت بدترین و حداقل ترین شرایط پزشکی و درمانی، به ناچار- نگهداری و از سوی همان فرزند جانباز خود و با هزینه های شخصی بنا به اظهار وی نگهداری می گردد؟؟!!
نه خبری از کهریزک و پذیرش عینی و عملی این مادر بر ای استقرار در آن مرکز پس از یک ماه هست و نه بیمارستان ساسان نسبت به پذیرش بعدی وی موافقت نموده است و در مراجعه شامگاه مورخ ۲/۵/۱۳۹۲ و هدایت و انتقال آن مادر به بیمارستان، از پذیرش و بستری وی خودداری نموده است؟!!! و نه بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز در این زمینه احساس مسولیت می نماید؟! و حتی، با وجود درخواست ها و مراجعات مکرر همان پسر جانباز و پرستار این مادر محترم برای دریافت یک ویلچر برقی برای وی، متاسفانه با پاسخ منفی و غیرمسئولانه بنیاد شهید و امور ایثارگران و لزوم تهیه آن از بیرون به هزینه شخصی خویش، بنا به اظهارات وی مواجه شده است؟!
مادر شهید و جانبازی که قسمت عمده بدن وی فلج شده و نای نشستن ، ایستادن و راه رفتن ندارد…!!
این مادر شهید و جانباز که در سال ۱۳۹۰ در بیمارستان ساسان به جهت درد در ناحیه گردن و قفسه سینه به بیمارستان ساسان منتقل گردید و به تشخیص پزشکان آن، در پنج مرحله مورد جراحی های ناموفق و مسئولیت زا قرار گرفته است، نه تنها مداوا نشد و درمان نگردید، بلکه پس از این اعمال جراحی (که برخی از آنها با نصب مکرر چند پروتز همراه بود) موجب تشدید بیماری و ظهور عوارض متعدد دیگر و دردهای شدید حاصل از آن گردید! در پی تجویز بعدی عمل جراحی دیگر وی از سوی پزشکان مزبور و انجام عمل جراحی در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۹۰ به مدت ۹ ساعت ! در بیمارستان ساسان که توام با خونریزی شدید و دردناکی فراوان نیز همراه بود، نه تنها وضعیت وی نسبت به زمان قبل از مراجعه ایشان بهبود نیافته ، بلکه دو دست این مادر شهید معظم و مادر جانبازان ارجمند نیز بی حس و به اختلالات ریوی و تنگی نفس و صدمات نخاعی و فلج اندام و عوارض تاسف بار دیگر نیز دچار گردید!!
در اثر این وضعیت، نامبرده به جهت شرایط نامطلوب ایشان در قسمت مراقبتهای ویژه بیمارستان قرار گرفت و طبق نظر پزشکان مزبورکه احتمال مرگ ایشان (به علت تنگی نفس و مشکلات قلبی ایجاد شده ) قوت گرفته بود، موجب گردیددر هفته بعد- پزشکان مزبور- بیمار را مورد عمل جراحی در بیمارستان پارس قرار دهند! ، لیکن این بار نبز عمل جراحی افاقه ننمود و بیمار تحت مشکلات ریوی ،تنگی نفس ودرد شدید ستون فقرات (به ویژه در ناحیه عمل جراحی )قرار گرفت!. که تیم پزشکی برای نجات بیمار از این وضعیت ،سومین عمل جراحی را با وجود « های رسیک» بودن آن( بالا بودن ریسک عمل) با نصب یک پروتز در ستون فقرات در تاریخ ۲۱/۱۲/۹۰به انجام رساندند، لیکن این عمل جراحی نیز کارساز نشد و یک روز بعد ، گردن این مادر، در حالی که با درد بسیار شدید همراه بود به طرز عجیبی از تعادل خارج و به سمت جانبی بدن منحرف گردید؟!
در پی بروز وضعیت های ناموفق و دردناک مزبور، به تشخیص تیم پزشکی مذکور، مقرر شد؛ که پروتز نصب شده از بدن خارج گردد! تا این که عمل جراحی چهارم بیمار در تاریخ ۴/۱/۹۱ انجام پذیرفت و پروتز نصب شده از بدن این مادر رنجور شهید و ایثارگر، به جهت اشتباه در تشخیص و جراحی و درمان وی و تحمیل هزینه ها و خسارات مادی و معنوی فراوان به نامبرده و خانواده محترم و داغدار وی خارج شد.! در هر حال، به تشخیص جراحان مذکور برای نجات بیمار از وضعیت سخت وی؛ آخرین عمل جراحی که با نصب ۹پروتز در ستون فقرات بیمار همراه بود طی ۱۳ ساعت در خرداد ماه سال۱۳۹۱ در بیمارستان پارس انجام پذیرفت که متاسفانه، این عمل نیز برخلاف اظهارات پزشکان جراح که عملی تعیین شده و موثر واقع خواهد بود، سودی نبخشید و نه تنها موجب فلج و از کارافتادگی این مادر گردید گردید ،بلکه جراحت و آسیب زیادی را در ناحیه «بلع و دستگاه گوارش »(که خوردن و آشامیدن را برای بیمار با خفگی و قطع نفس همرا می کرد ) و دهها عارضه دیگر در پی داشته است!!
بدین ترتیب، هیچ یک از عمل های جراحی ناشی از تشخیص نادرست و مکرر مشتکی عنهما نسبت به این مادر مفید واقع نشد و با نصب پروتزهای مذکور و قراردادن تحت جراحی های نادرست و غیر موثر، موجبات از کار افتادگی و فلج نمودن ایشان و .. فراهم شده است! در همین رابطه، این مادر محترم، هم اکنون به علت ناراحتی ها و آسیب های ناشی از اعمال جراحی های مکرر و نا موفق و با وجود استفاده از داروهای مسکن و آرامش بخش از ناحیه ستون فقرات که با نصب ۹ پروتز همراه بوده، دچار درد دائمی شده و از آنجا که فاقد حرکت و کنترل لازم وضعیت خویش می باشد و به ناراحتی های عفونت ریه ….، به همراه زخم بستر حاصله، با ناچار برای برطرف شدن آن و درمان بعدی وی، آن مادر محترم به بیمارستان اعزام می گردد و قهراً، تحمیل صدها میلیون هزینه های مستمر مراقبتی،درمانی، داروئی و پرستاری به وی و خانواده محترم ایشان شده است! با این وجود، در پی انتقال این مادر محترم در شامگاه مورخ ۲/۵/۱۳۹۲، بیمارستان ساسان بعنوان بیمارستان مربوط به جانبازان و ایثارگران، از پذیرش این مادر و بستری نمودن وی برای درمان عفونت های حاصله برخلاف قانون خودداری کرده و این مادر محترم به ناچار و ناامیدانه، به منزل بازگردانده شده و با حاضر نمودن پزشک خصوصی به منزل از سوی همان فرزند جانباز و پرستار وی، شب را با هزاران آه و تاسف و تاثر در این ماه مبارک رمضان و ماه میهمانی خدا به صبح گذرانده است و با وخود زمزمه و فریاد نموده است :
به راستی، خانواده های شهداء ؛ چشم و چراغ این ملتند؟!!
گرچه، تعقیب مسئولیت حرفه ای و قانونی پزشکان و مراکز درمانی مزبور به استناد دلائل و اسناد مربوطه در دستور کار اینجانب و همکاران محترم بنده در دادسرای ویژه جرائم پزشکی و دارویی قرار دارد، ولی این سوال مطرح است : به راستی، اینگونه؛ خانواده های شهداء ؛ چشم و چراغ این ملتند؟ اینگونه باید شان و جایگاه یک مادر شهید و دو جانباز جنگ را پاس داشت و این چنین، با بی مهری و عدم مسئولیت پذیری بیمارستان ساسان، مرکز سالمندان کهریزک و بنیاد شهید و امور ایثارگران نسبت به یک مادر شهید و دو جانباز مواجه شد؟ شان و مقام و خدمات بی شائبه این مادر ارجمند در تولد، تربیت و هدایت فرزندان و عزیزان جگرگوشه خود به جنگ و دفاع از منافع ملی و حیثیت مردمی باید اینگونه حدشناسی شده و قدر شناسی گردد؟!
اگر این شهید و جانبازان و مادران مشابه آنها و رشادت ها و ایثارگری های پیدا و پنهان آنان نبود، باید جنگ را در میان شهرها و خانواده های مردم یافته و دیگر خبری از کامبیزها،شهرام ها و شهرزادها نبود و باید همه جا، بدنبال جاسم ها، عبدالقادرها و عبدالصمد های تحمیلی به نوامیس ایران بود و ایران را چون سوریه و عراق و دیگر کشورها یافت؟! آیا باید شاهد این حوادث تاسف بار بود؟
ما را چه شده است که به آسانی تاریخ مجاهدت ها و ازخود گذشتگی های شبانه روزی این مادران شهید و جانبازان را این چنین، بی اهمیت جلوه داده و نسبت بدان ها ارزش قائل نیستیم؟ ما را چه شده است برخلاف ضوابط پزشکی و درمانی و علی رغم مسئولیت های قانونی بیناد شهید و امور ایثارگران و مرکز سالمندان کهریزک، این چنین نسبت به یک مادر شهید و دو جانباز محترم با بی مسئولیتی و عدم ایفای وظایف قانونی، حر فه ای و انسانی برخورد می شود؟! وقتی با مادر یک شهید و دو جانباز اینگونه برخورد می شود، وضعیت سایر بیماران و مردم عادی چگونه خواهد بود؟آیا کشورهای آلمان، ایتالیا، ژاپن و …با خانواده های سربازان و رزمندگان خود، اینگونه برخورد نموده اند و می نمایند؟!
چه کسی و کدامین مقام و سازمان قانونی و دولتی باید به ندای پاک این مادر شهید و ایثارگر پاسخ گفته و اندکی از آه روان و فریاد جسم و جان بیمار و رنجور وی بکاهد؟! مادر شهیدی و جانبازانی که با بی مهری و بی مسئولیتی مراکز درمانی، مسئولان دولتی و مرکز سالمندان کهریزک در آستانه مرگ قرار داشته و روزهای سخت و طاقت فرسای حیات خویش را می گذراند…!
شاید حیات این مادر محترم شهید و جانبازان عزیز وی، به زودی به سرانجام و پایان رسد،اما افکار عمومی داخل و خارج از کشور و وجدان بیدار تاریخ نسبت به این همه بی توجهی، بی مسئولیتی و مسئولیت گریزی نسبت به خانواده های شهداء و ایثارگران و این مادر بیمار، دردمند، رنجور و دل شکسته و بی پناه در این ماه مبارک قضاوت خواهد کرد و آنرا در دل و ذهن خویش، به نیکی و نکویی ثبت خواهد نمود….!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر