۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

رد صلاحیت هاشمی و پیامدهای آن

* مجتبی رستگار؛ پژوهشگر علوم اجتماعی این مقاله را برای مجموعه ناظران نوشته است.
وقتی خبر رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد، بسیاری همان احساسی را داشتند که فردای روز انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸.
بهت، ناامیدی و سرخوردگی حس بسیاری از مردم ایران در آن روز و روزهای پس از آن است، هر چند غم سنگین تحقیر آن روز را با خود ندارد.
مردم در روز سه شنبه شایعه رد صلاحیت هاشمی را ناباورانه تعقیب کردند. هر کسی دوست خبرنگار یا مطلعی داشت به او تلفن می زد تا ببیند این شایعه صحت دارد یا نه.
سرانجام اخبار رسمی تلویزیون به انتظارها پایان داد و فهرستی از اسامی را خواند که نام آقای هاشمی در میان آنها نبود.
این خبر مانند صاعقه بر جامعه فرود آمد. باور رد صلاحیت هاشمی، نزدیک ترین فرد به آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، مرد قدرتمند نظام که برای دو دهه همه خیر و شر جمهوری اسلامی به پای او نوشته شده، بسیار دشوار بود.
نه تنها برای مردم که حتی برای برخی از موافقان حکومت نیز عجیب بود که اکبر هاشمی رفسنجانی، تثبیت کننده نظام، رد صلاحیت شود. اما تکان دهنده تر این بود که چرا هر فردی که اکثریت مردم به او روی می آورند، مورد غضب حاکمان امروز ایران قرار می گیرد؟
منتقدان حکومت از رد صلاحیت هاشمی یک علامت را دریافتند، اینکه انتخابات در ایران دیگر پایان یافته و نتیجه آن نیز روشن شده است: "هر فردی که رهبر بخواهد رئیس جمهور می شود."
دلخوری حکومت از آنجا شروع شد که کاندیداتوری هاشمی شادی و امیدواری زایدالوصفی را در میان بخش های وسیعی در جامعه ایجاد کرده بود.
آمدن هاشمی نه تنها امیدی جدی برای تغییر شرایط کنونی بویژه وخامت اوضاع اقتصادی در بین بخش های مختلف جامعه ایجاد کرد بلکه بیانگر خواست مردم برای تغییر و اراده مشارکت در انتخابات نیز بود.
از صبح روز شنبه(آخرین روز ثبت نام)، مردم از موافق و مخالف گوش به زنگ خبر ثبت نام هاشمی بودند. برخی به صفحه تلویزیون و مونیتور چشم دوخته بودند، بازار نیمه تعطیل بود و صرافی ها اعلام قیمت خود را صراحتا به پس از ثبت نام هاشمی موکول کرده بودند، عده ای هم طاقت نیاورده و به خیابان فاطمی رفتند تا شاهد اتفاق رخ داده در وزارت کشور باشند.
جمعیتی بیش از هزار نفر که منتظر هاشمی بودند وقتی محمد شریعتمداری وزیر سابق بازرگانی رسید، شعار "زنده باد اصلاحات "دادند اما وقتی بنز حامل اکبر هاشمی به وزارت کشور رسید، شعار دادند که "صلی علی محمد، منجی ملت آمد". "هاشمی زنده باد، خاتمی پاینده باد". سیل پیامک ها بود که بین مردم رد و بدل شد.
از آن روز به بعد بحث انتخابات در میان مردم گرم و به سرعت نام سایر کاندیداها از بحث ها حذف شد. بحث ها در مهمانی ها و دیدارهای دوستان و خانواده و بستگان به بحث رای به هاشمی یا تحریم انتخابات تبدیل شد. موج ایجاد شده حتی برخی فعالان سیاسی را شگفت زده کرد.
حکومت چنین حمایت گسترده ای از هاشمی را انتظار نداشت. خود هاشمی نیز در سخنرانی خداحافظی با اعضای ستادش گفته است که فکر نمی کرده چنین موجی در کشور به حمایت از او برخیزد.
در نظر مردمی که از کاندیداتوری هاشمی استقبال کردند او توانایی مقابله با تمایل رهبر به دخالت های مکرر در امور کشور را داشت. آنها می پنداشتند او تنها فردی است که با توجه به سابقه و قدرتش می تواند به شکل مسالمت آمیزی قدرت طلبی بی حد و حصر آیت الله خامنه ای را کنترل کند و مملکت را از شرایط حاد فعلی برهاند.
به رغم اینکه در یکی دو سال اخیر انتقادات مخالفان و حتی اصولگرایان به احمدی نژاد بوده، اما بر هیچ کس پوشیده نیست که نیش تند انتقادات آنها در واقع متوجه شخص رهبر است که عامل اصلی رئیس جمهور شدن احمدی نژاد و نیز حامی بی قید و شرط او بود.
تغییر رفتار اصولگرایان بویژه در یک سال اخیر و تغییر لحن شان نسبت به موسوی و کروبی، دو رهبر معترضان به نتایج انتخابات ۱۳۸۸، بیانگر نارضایتی عمیق آنها از عملکرد آیت الله خامنه ای است.
استقبال غیر منتظره مردم از کاندیداتوری هاشمی امید فعالان و بازیگران سیاسی را به تغییر مسالمت آمیز زنده کرد و به این که هاشمی با پشتوانه رای بالا بتواند نه تنها کشور را از افتادن به دام دیکتاتوری برهاند، بلکه شرایط سیاسی امنیتی و اوضاع اقتصادی وخیم را با بهره گیری از انرژی موجود در کشور برای تغییر، بهبود بخشد.
مبالغه نیست اگر گفته شود که از آخرین روز ثبت نام نامزدها در وزارت کشور تا اعلام نامزدهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، زندگی مردم از روزمرگی و کسالت بیرون آمد و جنب و جوش و امید جای تردید و یاس را گرفت.
اما تمایل مردم به مشارکت در انتخابات به نفع هاشمی، چیزی نبود که حکومت علاقه ای به آن داشته باشند. به اعتقاد بسیاری رد صلاحیت هاشمی به دلیل گستردگی حمایت مردمی از او صورت گرفت.
رد صلاحیت هاشمی، نه تنها بهت بلکه ناامیدی را بر جامعه حکمفرما کرد. دلیل این یاس همراه با ترس، این است که بخش بزرگی از جامعه چشم انداز روشنی برای آینده نمی بیند و از طرفی دیگر دریافته است که حکومت به آنها احتیاجی ندارد.
اما رد صلاحیت بی پروا و قلدرانه هاشمی یک پیامد آنی داشته است که می تواند به تدریج به جدالی مهم و سرنوشت ساز در کشور تبدیل شود. رد صلاحیت هاشمی توجه همگان را به آیت الله خامنه ای و ظرفیت اصل ولایت فقیه در شکل دهی به دیکتاتوری مذهبی معطوف کرده است.
از آن زمان شکل بحث های موجود در میان مخالفان و منتقدان که عمدتا بر ضرورت تلاش مسالمت آمیز برای تغییر با امکانات قانونی متمرکز بود، تغییر کرده است. نه تنها گروههایی از مردم بلکه حتی فعالان سیاسی جناح های مختلف از لزوم آگاه کردن مردم نسبت به مشکلات و ناکارایی نظام مبتنی بر ولایت فقیه مطلقه سخن می گویند.
اهمیت رد صلاحیت هاشمی به آن اندازه است که می توان تاریخ جمهوری اسلامی ایران پس از مرگ آیت الله خمینی را به قبل از رد صلاحیت هاشمی و پس از آن تقسیم کرد.
اگر پیش از این، احمدی نژاد حائل میان منتقدان و آیت الله خامنه ای بود، اکنون منتقدان - که در حال تبدیل شدن به گستره وسیعی در بین اقشار مختلف ملت هستند- آقای خامنه ای را مسبب شراط فعلی و آتی کشور می دانند. اکنون ملت و رهبر رودر روی یکدیگر و چشم در چشم هم ایستاده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر