۱۳۹۲ خرداد ۱۰, جمعه

کشتگان ۸۸؛ پرونده های مسکوت، خانواده های خاموش

با اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری پیشین ده‌ها هزار از شهروندان ایرانی در اعتراض به نتایج اعلام‌شده و آنچه ‘تقلب انتخاباتی’ می‌دانستند به خیابان‌ها ریختند.
تظاهرات معترضان با سرکوبی خشن و خون‌بار همراه بود که ده‌ها کشته بر جای گذاشت.
حالا چهار سال گذشته و پرونده‌های قضایی کشته شدگان انتخابات ۸۸ همچنان مسکوت است و خانواده‌ها خاموش.
تماس‌های بی‌بی‌سی فارسی با حدود ده خانواده قربانیان نشان می‌دهد که خیلی از آنها تحت فشارهای شدید امنیتی عطای پیگیری را به لقایش بخشیده‌اند و سکوت کرده‌اند.
آنها هم که هنوز دست از پیگیری برنداشته‌اند، تاکنون راه به جایی نبرده‌اند.
با وجود این فشارها تنها صدایی که هنوز به گوش می‌رسد، فریاد مادران داغداری است که می‌گویند به هیچ قیمتی از خون فرزندانشان نمی‌گذرند. پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی ، یکی از آنها است: مادری که می‌گوید حالا هم و غم اش برقراری صلح و مبارزه با خشونت است.
پروین فهیمی می‌گوید: "این ظلم به قدری سنگین و سخته که هیچ وقت از یاد آدم نمی‌ره. هر چقدرم زمان ازش می‌گذره کهنه نمی شه. واقعا چهار سال همیشه همراه من بوده. همراه همه مادران بوده."


پرونده‌های بی فرجام

دستگاه قضایی ایران فقط برقتل عده انگشت شماری از کشته‌شدگان اعتراضات ۸۸ صحه گذاشته است. از جمله قتل سهراب اعرابی، جوان ۱۹ ساله ای که درهفته نخست اعتراضات کشته شد.
دادگاه کیفری اسفند ۱۳۹۰حکمی صادر کرد که طی آن چهار قاضی دادگاه رای دادند که سهراب به ضرب دو گلوله کشته شده. ولی پروین فهیمی از مسکوت ماندن پرونده پسرش می‌گوید. پرونده‌ای که او معتقد است حالا یک پرونده ملی است و باید به نتیجه‌ای برسد.
خانم فهیمی می‌گوید: "درحال حاضر بعد از چهار سال هنوز شخصی به نام قاتل پیدا نشده. متاسفانه تلاشی نکردند. اگر بخوان می تونن. ما خودمونم می‌شناسیم. خودشونم خوب می‌شناسن."
مادر سهراب که پیش از اطلاع از مرگ فرزندش ۲۶ روز به دنبال او می‌گشته، می گوید هنوز حتی وسایل شخصی سهراب را به او تحویل نداده‌اند. اگرچه او در دادخواست حقوقی‌اش از مقام‌های قضایی ایران این درخواست را مطرح کرده بود.
"یکی از تقاضاهای من در دادنامه ای که دادم به دادسرا این بود که وسایل سهراب را باید به من بدهند. لباس ها، کفش، زنجیر گردنش...ارزش مادی ندارد ولی برای من ارزش معنوی دارد. اینها را هنوز هم به من ندادند."
حتی پرونده ندا آقاسلطان، از قربانیانی که به نماد جنبش سبز بدل شد، بی نتیجه مانده است. تحقیقات ما نشان می‌دهد که در نتیجه پیگیری حقوقی وکلا و خانواده ندا، سه مظنون به قتل شناسایی شدند.
دستگاه قضایی ایران حدود یک سال پیش رای به بازسازی صحنه قتل او داد ولی هرگز آن را عملی نکرد. گفته می‌شود پرونده ندا آقا سلطان با وجود شکایت‌ها و پیگیری‌های خانواده او هنوز از مرحله رسیدگی در دادسرا فراتر نرفته است.


دیه

پیگیری‌های بی بی سی فارسی نشان می دهد، با وجود مسکوت ماندن پرونده ها، قوه قضائیه تقریبا به همه خانواده ها پیشنهاد پرداخت دیه داده است. رقم دیه پیشنهادی از ۱۵ تا حدود ۸۰ میلیون تومان بوده، که با مخالفت خیلی از خانواده ها روبرو شده است.
خانواده‌های قربانیان می گویند از آنها خواسته شده تا در برابر گرفتن دیه از شکایتشان صرف نظر کنند و پرونده مختومه شود.
خانواده ها می گویند دیه مشکلی را حل نمی کند و خواسته آنها محاکمه عاملان و آمران این حوادث اند. آنان می گویند باید برای تکرار نشدن این فجایع یک دادگاه عادلانه برگزار شود
راحله فرج زاده، خواهر شهرام فرج‌زاده، جوانی که روز عاشورای با حمله خودروی نیروی انتظامی کشته شد، در این باره می گوید: "به خانواده ام گفتند از دفتر رهبری از اونها خواسته شده که ۱۶ میلیون تومان دیه بگیرند و رضایت بدهند. ولی ما این کار را نکردیم. چون بچه های ما خیلی بیشتر از اینها ارزش دارند."

'فشارهای امنیتی'

فشارهای امنیتی در چهار سال گذشته عرصه را بر خانواده ها تنگ کرده.
تماسهای ما با دست کم ۱۰ تا از خانواد ه ها نشان می دهد، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران مستقیم و غیرمستقیم آنها را از حرف زدن با رسانه ها منع کردند. نیروهای امنیتی بعضی خانواده ها را بازجویی و تهدید کردند و حتی در مواردی به بازداشت آنان دست زده‌اند.
فضای امنیتی حاکم بر پرونده ها، بعد از چهار سال کمتر شده ولی هنوز ادامه دارد. خانواده کشته شدگان هنوز برای برگزاری سالگرد و بزرگداشت فرزندانشان تحت فشارند؛ منزلت محمدی، مادر احمد نجاتی کارگر، از قربانیان ۸۸ در این باره می گوید: "اولین سالگرد احمد بود که از اطلاعات زنگ زدند گفتند مراسم اصلا نباید بگیرید، ما بهش گفتیم اگر جوان شما را می کشتند شما مراسم نمی گرفتید؟ صدات در نمی آمد؟ البته ما مراسم را گرفتیم ولی صندلی به ما ندادند. مداح ندادند."
نیروهای امنیتی ایران حتی خانواده ها را در برگزاری مراسم خانگی هم به حال خود نگذاشته اند.
مادر سهراب در این باره می گوید: "ما ناراحتیم. دلمون می خواد سر مزار بچه هامون مراسم خوبی بگیریم. یا جای بخصوصی بگیریم ولی هیچ وقت این آزادی عمل برای ما نبوده. پارسال نگذاشتند سالگرد سهراب را بگیرم. یعنی نگذاشتند که دلشان می خواست مامور باشد در خانه ما برای مرسام سهراب که من این اجازه را ندادم."
فشار و تهدید از سوی نیروهای امنیتی وکلای این پرونده ها را هم در امان نگذاشته است. یکی از وکلای این پرونده ها که نمی خواهد نامش فاش شود، می گوید تمام قراردادهای بخش دولتی اش را لغو کرده اند.
یکی از وکلای سابق این پرونده ها هم گفت دیگر این پرونده ها را نمی‌پذیرد چون تلاش هایش به جایی نرسیده و کارش بی ثمر بوده. بعضی هم مثل نسرین ستوده تاوانی سنگین می پردازند.
منزلت محمدی می گوید: "نسرین ستوده وکیل پرونده احمد بود که الان زندانی است. وقتی هم بازداشت شد پرونده احمد در کیفش بود. البته دو تا وکیل دیگر هم داشتیم که خودشان کنار کشیدند. به آنها گفته بودند شما کاسه داغ تر از آش نشوید."


مشمول مرور زمان

دادگاه کهریزک، تنها دادگاهی است که در رسیدگی به پرونده‌های کشته شدگان پس از انتخابات ۸۸ برگزار شده، آن هم بر خلاف خواسته خانواده قربانیان پشت درهای بسته بوده. یازدهمین جلسه این دادگاه به تازگی برگزار شده و رسیدگی به این پرونده پایان یافته و خانواده‌های کشته شدگان در انتظار صدور رای دادگاه هستند.
هر چند ازخانواده های کشته شدگان بارها خواسته شده تا یا دیه بگیرند یا مصالحه کنند.
کهریزک بازداشتگاهی بود که عده‌ای از بازداشتی‌های اعتراضات به آن منتقل شدند و دست کم سه نفر از آنها در آنجا کشته شدند.
چندی پیش پدر امیر جوادی‌‎فر، یکی از این قربانیان، اعلام کرد شکایت خود درباره آمریت سعید مرتضوی در قتل فرزندش را پس می‌گیرد.
حکومت ایران همچنان سیاست سکوت را در برابر این پرونده ها پیش گرفته و هنوز حتی آمار دقیقی از کشته شده ها اعلام نکرده. هر چند مخالفان دولت ایران عده آنها را بین ۵۰ تا ۱۰۰ نفر اعلام می کنند.

محسن رضایی: من در سال ۸۸ به کف خیابان نرفتم/ ساختار پادگانی دولت را تغییر می دهم


کلمه- گروه خبر: محسن رضایی که در انتخابات ۸۸ کمتر از دو درصد آرا را به خود اختصاص داد می خواهد سیستم و ساختار دولت در کشور را تغییر دهد و آن را بازمانده زمان رضاشاه می داند.
وی که در سال ۸۸ به رغم وعده ای که برای دفاع از ناموس خود داده بود، در اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات مهندسی شده شرکت نداشت، ادعا کرده است که قانونگرایی را هم در بخش مشارکت و هم در اعتراض تقویت می کنم. قبول ندارم که تنها در راهپیمایی و انتخابات از مردم بخواهیم حضور داشته باشند اما اعتراض نکنند.
محسن رضایی در حالی تلاش دارد خود را بخشی از مردم قلمداد کند که می گوید: من در سال ۸۸ نیز به کف خیابان نرفتم چون به قانون اعتقاد دارم و اکنون نیز از همه کسانی که به هر دلیل رد صلاحیت شدند اما از قانون تمکین کردند تشکر می کنم . ما باید به هر چه قانون می گوید احترام بگذاریم.
وی پیش از این نیز اظهارات تندی در مورد رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی داشت که بعد از انتشار آن را تکذیب کرد.
او که در حال حاضر برای پرونده آرژانتین تحت تعقیب پلیس بین المللی است با انتقاد از سانسور صحبت هایش در برنامه با دوربین از صدا و سیما گفت: رئیس صدا و سیما می گوید این مسئله امنیتی بوده چرا مردم را امین نمی دانیم من در دولتم رابطه مردم و دولت را بازسازی خواهم کرد.
محسن رضایی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه گفتگوی ویژه خبری می گوید: در سال ۸۸ گفتم اگر کاری نکنیم کشور به سمت پرتگاه می رود از همان موقع می شد فهمید که چرا من احساس خطر کردم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام مدعی شد که ساختار دولت را عوض می کنم چرا که دولت فعلی یک دولت پادگانی است که رضاشاه در ایران درست کرده و تمام اختیارات را به اینجا آورده است.

دلایل اصلی رد صلاحیت هاشمی از زبان همکار سردار مشفق



کلمه_ گروه خبر: با این که تلاش زیادی شد تا علت رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی سن بالای او معرفی شود، گویی کم کم اعتراف به علت اصلی صریحتر میشود. دست کم مضمون صحبت های رضا سراج از اعضای سپاه چنین میگوید.
گزارشی که خبرگزاری فارس از سخنرانی این «کارشناس عالی مسائل راهبردی و استراتژیک» و بازجوی سپاه در جمع ۲ هزار بسیجی در مشهد داده است تصویر روشن و بی ابهامی از برنامه حکومت به دست میدهد. سراج که از سربازجویان اصلی تعدادی از اصلاح طلبان در جریان کودتای سال ۸۸ بود می گوید: «رأی شورای نگهبان در انتخابات نقشه‌های گفتمان تغییر را برآب کرد و این نشان دهنده شجاعت، اقتدار و روشن‌ضمیری ولایت و شورای نگهبان است.»
مضمون این سخنرانی اعتراف صریحی بر این است که شورای نگهبان، با هماهنگی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و زیر نظر رهبری، دست به حذف هاشمی -کاندیدای گفتمان تغییر- زده است، چرا که نگران رای آوری این گفتمان و خطرات بعدی آن برای خود بوده است. چنان که وی می گوید: «طرح این مباحث از سوی آقای هاشمی می‌توانست کشور را دچار دوگانگی در حاکمیت و امنیت ملی بکند و این گفتمان تغییر می‌توانست کشور را با خطر مواجه کند.»
به گزارش کلمه وی با وارونه سازی مفاهیم و مسائل اصلی، فرصت سوزی های شکل گرفته در سیاست خارجی و دشمن تراشی ها را «گفتمان مقاومت» میخواند و در مقابل، تلاش دلسوزان نظام برای بازگرداندن ثبات و آرامش به فضای سیاست خارجی و داخلی و بازسازی اقتصاد را عامل «فرصت سوزی و بی ثباتی» قلمداد میکند:«رد صلاحیت آقای هاشمی باعث شد تغییر گفتمان مقاومت و عدم سازش اتفاق نیفتد، اگر این گفتمان پیش می‌رفت فرصت‌سوزی بیشتری در بعد اقتصادی اتفاق می‌افتاد و کشور را به سمت بی‌ثباتی و بحران پیش‌ می‌برد.»
با چنین منطقی است که از نگاه این «کارشناس»، کاری که شورای نگهبان کرد و از نظر بسیاری موجب تحمیل هزینه ای بسیار گزاف به نظام و انقلاب شد، نه تنها اشتباه نبوده است بلکه به «بازی دو سر برد نظام» برای نظام انجامیده است: «کشور با استراتژی خود سناریوی دشمن را رصد کرد و بازی دوسر برد آمریکا و غرب را به بازی دوسر برد برای نظام بدل کرد.»
این «کارشناس» اما تنها درباره گذشته سخن نمیگوید و تحلیلها و پیشنهادهای اش را برای آینده انتخابات هم ارائه میکند. به باور او اولا انتخابات انتخاباتی دو مرحله ای خواهد بود (نشانی از این که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی برای چنین انتخاباتی آماده شده اند): «آرایش سیاسی در انتخابات و بررسی نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد انتخاباتی دو مرحله‌ای در پیش داریم، اولا جامعه هنوز صد در صد انتخاباتی نشده و اگر مبارزات انتخاباتی بین درون یک گفتمان باشد نیز اشکالی وجود ندارد.»
و ثانیا بر مبنای این تحلیل، برنامه ریزی نهایی برای مرحله دوم و «چرخش» در آن است: «نیازی به اجماع در بین اصولگرایان نیست و در مرحله دوم گفتمان به سمت اصولگرایی چرخش و نهایی می‌شود.»
چرخشی که باید به سوی «اصلح گزینی» با «مکانیسم حجت شرعی» و بر مبنای «کشف حقایق و صلاحیت ها» صورت بگیرد: «وی مدل اصلح‌گزینی رابر مبنای سازوکار نظام اسلامی توصیف کرد و اذعان داشت:‌ نباید از مدل‌های غربی و وارداتی استفاده کنیم چرا که مبنای ایران در انتخابات کشف حقایق و کشف صلاحیت‌هااست.»
اظهارات این مقام امنیتی سخنرانی مقام امنیتی دیگری به نام «سردار مشفق» را به یاد می آورد؛ سخنرانی ای که در آن به صراحت از دخالت نیروهای امنیتی در انتخابات ۸۸ سخن رفت و از تخلف ها و قانون شکنی های بسیاری پرده برداشته شد. این حقایق پیشتر هم توسط فعالان جنبش سبز بیان شده بود، اما سکوت یا انکار حاکمیت را به همراه داشت.
اینک به نظر میرسد اظهارات زودهنگام سردار سراج (که هم چون سردار مشفق به سربازجوگری در انتخابات ۸۸ هم مفتخر است) درباره ی انتخابات ۹۲ و اظهارات صریح درباره ی نقش و نقشه شورای نگهبان در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، پرونده اعترافات صریح به دخالت های غیرقانونی و فراقانونی در انتخابات را یک پله جلوتر می برد. تا جایی که به نظر میرسد دیگر هراسی از بیان مداخله های عریان اربابان قدرت در فرآیند انتخابات «آزاد» و میلی برای پوشاندن آن وجود ندارد. شاید تاکید رهبری برای تاکید نکردن بر این لفظ از همین وجه است.

۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

اضافه شدن ۲۰ نام جدید به فهرست تحریم‌های ایرا



شهروندان آمریکا از معامله با تحریم‌شدگان منع شده‌اند
وزارت دارایی آمریکا اسامی دوازده شهروند ایران و هشت شرکت را به فهرست تحریم های این کشور اضافه کرده است.
وزارت دارایی آمریکا در بیانیه ای که پنجشنبه منتشر کرد، تحریم شدگان را به کمک به ایران در دور زدن تحریم های ایالات متحده و همکاری با برنامه های موشکی و هسته ای این کشور متهم کرد.
اسامی یک معاون وزیر، مدیران ارشد چند شرکت نفتی و چند شرکت حمل و نقل در میان تحریم های شدگان دیده می شود.
رضا مظفرنیا معاون وزیر دفاع ایران و رئیس دانشگاه مالک اشتر که به همکاری با برنامه موشکی این کشور متهم شده از تحریم شدگان است.
از دیگر تحریم شدگان می شود می توان به سه شرکت حمل و نقل از جمله شرکت هواپیمایی آبان ایر و چند نفر از مسوولان آنها اشاره کرد که متهم به همکاری با شرکت هواپیمایی ملی ایران در دور زدن از تحریم های آمریکا شده اند.
شرکت پترو گرین که در مالزی مستقر است و یکی از مدیران آن نیز به اتهام همکاری با سپاه پاسداران به فهرست تحریم ها اضافه شده اند.
وزارت دارایی آمریکا در بیانیه خود اعلام کرد: "این اقدام با هدف افزایش فشار بر حکومت ایران به وسیله تشدید تحریم های اعمال شده علیه بخش انرژی ایران و برملا کردن شبکه های به فعالیت های هسته ای این کشور است."
موسسه ها و شهروندان آمریکایی از معامله با تحریم شدگان منع شده ان

کانادا روابط تجاری خود را با ایران کاملا قطع می‌کند



کانادا روابط تجاری خود را با ایران کاملا قطع می‌کند و نام ۳۰ نفر و ۸۲ شرکت دیگر را هم به فهرست تحریمهای خود اضافه کرده است. به گفته جان برد وزیر خارجه کانادا، این اقدام در اعتراض به برنامه هسته‌ای ایران و "نقض فجیع حقوق بشر و حمایت تهران از تروریسم" صورت گرفته است.
وزیر خارجه کانادا اضافه کرد: "نگرانی جدی و شدید کانادا از برنامه هسته‌ای ایران دوباره ما را وادار کرد تا قاطعانه اقدام کنیم."
کانادا در دهه گذشته روابط سردی با ایران داشته و به جز برنامه هسته‌ای، مرگ زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی-کانادایی در زندان ایران هم موجب تیرگی بیشتر روابط دو کشور شد.
حدود نه ماه پیش کانادا روابط سیاسی خود را با ایران به حال تعلیق در آورد، سفارتش را در تهران تعطیل کرد و ایران کشور را بزرگترین تهدید برای امنیت جهان خواند.
گفتگوهای ایران و ۱+۵ (پنج عضو دائمی شورای امنیت به علاوه آلمان) که از هفت سال پیش آغاز شده تاکنون بی‌نتیجه بوده و به گفته کشورهای غربی ایران نتوانسته جامعه بین‌المللی را قانع کند برنامه هسته‌ایش صلح‌آمیز است اما در همان حال غنی‌سازی اورانیوم را گسترش داده است.
جان برد امروز پنج‌شنبه نهم خرداد با گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان در اتاوا دیدار کرد
این اقدام کانادا هم ادامه سیاست کشورهای غربی برای انزوای ایران تلقی می‌شود.
ایران همواره تاکید کرده است که برنامه هسته‌ایش برای مقاصد صلح آمیز مثل تولید انرژی و مصارف پزشکی است.
به گفته وزیر خارجه کانادا اینکه ایران ماه گذشته به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی بیشتر از تاسیسات هسته‌ایش را نداد باعث نگرانی مضاعف کانادا شده است.
جان برد گفت: "عدم پیشرفت مذاکرات[هسته‌ای] کانادا را مجبور کرد تا واردات و صادرات خود را با ایران فورا و به شکلی موثر قطع کند."
در سال گذشته میلادی کل روابط تجاری ایران و کانادا ۱۳۰ میلیون دلار بود که ۹۵ میلیون دلار آن را صادرات غلات، روغن‌های گیاهی، میوه، مواد شیمیایی و ماشین آلات به ایران تشکیل می‌داد. ایران هم ۴۰ میلیون دلار میوه، خشکبار و پارچه به کانادا صادر کرد.

رد صلاحیت هاشمی و پیامدهای آن

* مجتبی رستگار؛ پژوهشگر علوم اجتماعی این مقاله را برای مجموعه ناظران نوشته است.
وقتی خبر رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد، بسیاری همان احساسی را داشتند که فردای روز انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸.
بهت، ناامیدی و سرخوردگی حس بسیاری از مردم ایران در آن روز و روزهای پس از آن است، هر چند غم سنگین تحقیر آن روز را با خود ندارد.
مردم در روز سه شنبه شایعه رد صلاحیت هاشمی را ناباورانه تعقیب کردند. هر کسی دوست خبرنگار یا مطلعی داشت به او تلفن می زد تا ببیند این شایعه صحت دارد یا نه.
سرانجام اخبار رسمی تلویزیون به انتظارها پایان داد و فهرستی از اسامی را خواند که نام آقای هاشمی در میان آنها نبود.
این خبر مانند صاعقه بر جامعه فرود آمد. باور رد صلاحیت هاشمی، نزدیک ترین فرد به آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، مرد قدرتمند نظام که برای دو دهه همه خیر و شر جمهوری اسلامی به پای او نوشته شده، بسیار دشوار بود.
نه تنها برای مردم که حتی برای برخی از موافقان حکومت نیز عجیب بود که اکبر هاشمی رفسنجانی، تثبیت کننده نظام، رد صلاحیت شود. اما تکان دهنده تر این بود که چرا هر فردی که اکثریت مردم به او روی می آورند، مورد غضب حاکمان امروز ایران قرار می گیرد؟
منتقدان حکومت از رد صلاحیت هاشمی یک علامت را دریافتند، اینکه انتخابات در ایران دیگر پایان یافته و نتیجه آن نیز روشن شده است: "هر فردی که رهبر بخواهد رئیس جمهور می شود."
دلخوری حکومت از آنجا شروع شد که کاندیداتوری هاشمی شادی و امیدواری زایدالوصفی را در میان بخش های وسیعی در جامعه ایجاد کرده بود.
آمدن هاشمی نه تنها امیدی جدی برای تغییر شرایط کنونی بویژه وخامت اوضاع اقتصادی در بین بخش های مختلف جامعه ایجاد کرد بلکه بیانگر خواست مردم برای تغییر و اراده مشارکت در انتخابات نیز بود.
از صبح روز شنبه(آخرین روز ثبت نام)، مردم از موافق و مخالف گوش به زنگ خبر ثبت نام هاشمی بودند. برخی به صفحه تلویزیون و مونیتور چشم دوخته بودند، بازار نیمه تعطیل بود و صرافی ها اعلام قیمت خود را صراحتا به پس از ثبت نام هاشمی موکول کرده بودند، عده ای هم طاقت نیاورده و به خیابان فاطمی رفتند تا شاهد اتفاق رخ داده در وزارت کشور باشند.
جمعیتی بیش از هزار نفر که منتظر هاشمی بودند وقتی محمد شریعتمداری وزیر سابق بازرگانی رسید، شعار "زنده باد اصلاحات "دادند اما وقتی بنز حامل اکبر هاشمی به وزارت کشور رسید، شعار دادند که "صلی علی محمد، منجی ملت آمد". "هاشمی زنده باد، خاتمی پاینده باد". سیل پیامک ها بود که بین مردم رد و بدل شد.
از آن روز به بعد بحث انتخابات در میان مردم گرم و به سرعت نام سایر کاندیداها از بحث ها حذف شد. بحث ها در مهمانی ها و دیدارهای دوستان و خانواده و بستگان به بحث رای به هاشمی یا تحریم انتخابات تبدیل شد. موج ایجاد شده حتی برخی فعالان سیاسی را شگفت زده کرد.
حکومت چنین حمایت گسترده ای از هاشمی را انتظار نداشت. خود هاشمی نیز در سخنرانی خداحافظی با اعضای ستادش گفته است که فکر نمی کرده چنین موجی در کشور به حمایت از او برخیزد.
در نظر مردمی که از کاندیداتوری هاشمی استقبال کردند او توانایی مقابله با تمایل رهبر به دخالت های مکرر در امور کشور را داشت. آنها می پنداشتند او تنها فردی است که با توجه به سابقه و قدرتش می تواند به شکل مسالمت آمیزی قدرت طلبی بی حد و حصر آیت الله خامنه ای را کنترل کند و مملکت را از شرایط حاد فعلی برهاند.
به رغم اینکه در یکی دو سال اخیر انتقادات مخالفان و حتی اصولگرایان به احمدی نژاد بوده، اما بر هیچ کس پوشیده نیست که نیش تند انتقادات آنها در واقع متوجه شخص رهبر است که عامل اصلی رئیس جمهور شدن احمدی نژاد و نیز حامی بی قید و شرط او بود.
تغییر رفتار اصولگرایان بویژه در یک سال اخیر و تغییر لحن شان نسبت به موسوی و کروبی، دو رهبر معترضان به نتایج انتخابات ۱۳۸۸، بیانگر نارضایتی عمیق آنها از عملکرد آیت الله خامنه ای است.
استقبال غیر منتظره مردم از کاندیداتوری هاشمی امید فعالان و بازیگران سیاسی را به تغییر مسالمت آمیز زنده کرد و به این که هاشمی با پشتوانه رای بالا بتواند نه تنها کشور را از افتادن به دام دیکتاتوری برهاند، بلکه شرایط سیاسی امنیتی و اوضاع اقتصادی وخیم را با بهره گیری از انرژی موجود در کشور برای تغییر، بهبود بخشد.
مبالغه نیست اگر گفته شود که از آخرین روز ثبت نام نامزدها در وزارت کشور تا اعلام نامزدهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، زندگی مردم از روزمرگی و کسالت بیرون آمد و جنب و جوش و امید جای تردید و یاس را گرفت.
اما تمایل مردم به مشارکت در انتخابات به نفع هاشمی، چیزی نبود که حکومت علاقه ای به آن داشته باشند. به اعتقاد بسیاری رد صلاحیت هاشمی به دلیل گستردگی حمایت مردمی از او صورت گرفت.
رد صلاحیت هاشمی، نه تنها بهت بلکه ناامیدی را بر جامعه حکمفرما کرد. دلیل این یاس همراه با ترس، این است که بخش بزرگی از جامعه چشم انداز روشنی برای آینده نمی بیند و از طرفی دیگر دریافته است که حکومت به آنها احتیاجی ندارد.
اما رد صلاحیت بی پروا و قلدرانه هاشمی یک پیامد آنی داشته است که می تواند به تدریج به جدالی مهم و سرنوشت ساز در کشور تبدیل شود. رد صلاحیت هاشمی توجه همگان را به آیت الله خامنه ای و ظرفیت اصل ولایت فقیه در شکل دهی به دیکتاتوری مذهبی معطوف کرده است.
از آن زمان شکل بحث های موجود در میان مخالفان و منتقدان که عمدتا بر ضرورت تلاش مسالمت آمیز برای تغییر با امکانات قانونی متمرکز بود، تغییر کرده است. نه تنها گروههایی از مردم بلکه حتی فعالان سیاسی جناح های مختلف از لزوم آگاه کردن مردم نسبت به مشکلات و ناکارایی نظام مبتنی بر ولایت فقیه مطلقه سخن می گویند.
اهمیت رد صلاحیت هاشمی به آن اندازه است که می توان تاریخ جمهوری اسلامی ایران پس از مرگ آیت الله خمینی را به قبل از رد صلاحیت هاشمی و پس از آن تقسیم کرد.
اگر پیش از این، احمدی نژاد حائل میان منتقدان و آیت الله خامنه ای بود، اکنون منتقدان - که در حال تبدیل شدن به گستره وسیعی در بین اقشار مختلف ملت هستند- آقای خامنه ای را مسبب شراط فعلی و آتی کشور می دانند. اکنون ملت و رهبر رودر روی یکدیگر و چشم در چشم هم ایستاده اند.

آتش سوزی گسترده پاساژی در بازار تهران

چکیده :سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از وقوع حریق گسترده در یکی از مجتمع‌های تجاری واقع در بازار تهران خبرداد....

سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران از وقوع حریق گسترده در یکی از مجتمع‌های تجاری واقع در بازار تهران خبرداد.
سید جلال ملکی در گفت‌وگو با ایسنا محل دقیق حادثه را خیابان خیام چهار راه گلوبندک اعلام کرد و افزود: آتش نشانان پس از حضور در محل مشاهده کرده‌اند که در طبقه سوم این ساختمان که دارای سقف شیروانی با ستون‌های چوبی بود حریق گسترده‌ای به مساحت حدود هزار متر مربع به وقوع پیوسته که شعله آتش در حال سرایت به اماکن مجاور و مغازه‌های این پاساژ بود.
سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران با بیان اینکه به علت حجم بالای شعله‌های آتش دسترسی به کانون حریق برای آتشنشانان سخت شده بود گفت: آتش نشانان پس از قطع برق و گاز محل عملیات اطفاء حریق را از چند جهت به طور همزمان آغاز کرده و در مرحله اول موفق به مهار آن شدند.
وی با اشاره به وجود حدود ۴۰ باب مغازه در طبقه سوم این مجتمع تجاری خاطرنشان کرد: آتش نشانان مانع از سرایت آتش از سقف شیروانی این پاساژ به اجناس داخل مغازه‌ها شدند.
ملکی اضافه کرد: آتش نشانان پس از مدتی شعله‌های آتش در سقف این مجتمع تجاری را به طور کامل اطفاء کردند.
سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران با بیان اینکه این حادثه با توجه به زمان وقوع آن از میان شهروندان مورد مصدوم و فوتی نداشت، گفت: تنها چند آتش نشان دچار دودزدگی شدند و یکی از آتش نشانان نیز از ناحیه کمر دچار آسیب دیدگی و به مراکز درمانی منتقل شد.
ملکی با اشاره به قرار دادن تعداد زیادی از اجناس این مغازه‌ها در راه‌پله‌ها و فضاهای عمومی اظهار کرد: چینش غیراستاندارد این اجناس قطعنا می‌توانسست میزان خسارت را بالا ببرد که خوشبختانه در این مورد آتش نشانان مانع از آن شدند.
وی با اشاره به سیم کشی فرسوده و غیراستاندارد این ساختمان اظهار کرد: پیش از این نیز کارشناسان سازمان آتش نشانی با مراجعه به این محل توصیه‌های ایمنی لازم را به مالکان و صاحبان صنوف ارائه داده بودند.

ایبنا نیوز هم فیلتر شد

چکیده :پایگاه اطلاع‌رسانی «ایبنا نیوز» که به انتشار اخبار، تحلیل‌ها، گزارش‌ها و رویدادهای در منطقه‌ی جنوب غرب کشور می‌پردازد، روز (چهارشنبه، هشتم خردادماه) فیلتر شده است....

پایگاه اطلاع‌رسانی «ایبنا نیوز» فیلتر شد.
به گزارش ایسنا، پایگاه اطلاع‌رسانی «ایبنا نیوز» که به انتشار اخبار، تحلیل‌ها، گزارش‌ها و رویدادهای در منطقه‌ی جنوب غرب کشور می‌پردازد، روز (چهارشنبه، هشتم خردادماه) فیلتر شده است.
در این‌باره، مجتبی صفری، سردبیر «ایبنا نیوز» در مطلبی توضیح داده است: «دو روز پس از توهین زنجیره‌وار سایت‌های خبری اصولگرا به محسن رضایی و عشایر ایرانی، سایت آژانس خبری بختیاری (ایبنا نیوز) که نسبت به این موضوع اعتراض کرده بود، ساعت ۱۵ امروز فیلتر شد. این در حالی است که سایت‌های توهین‌کننده به عشایر، آزادانه به فعالیت خود ادامه می‌دهند.
ایبنا نیوز که فعالیت خود را از پاییز ۱۳۸۶ و به نشانی اینترنتی www.ibnanews.com آغاز کرده است، قبلا در ستاد سامان‌دهی سایت‌های ایرانی مستقر در اداره کل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده و مجوز کتبی دریافت کرده است، لیکن کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه با طرح این ادعا که ایبنا نیوز علاوه بر دامنه‌ی دات‌کام از دامنه دات‌آی‌آر نیز استفاده می‌کرده و برای دامنه دات‌آی‌آر مجوز جداگانه دریافت نکرده، این پایگاه خبری را فاقد مجوز تلقی کرده و حکم به فیلترینگ آن داده است.
هم‌اکنون اکثر خبرگزاری‌های حرفه‌ای ایران در دو یا سه آدرس با پسوندهای مختلف آی‌آر و دات‌کام قابل دسترس هستند ولی هرگز ۳ مجوز متفاوت برای کار خود اخذ نکرده‌اند و به‌نظر می‌رسد یک مجوز برای این کار کافی باشد.»
صفری در ادامه، ابراز امیدواری کرده است «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، با عنایت به مجوز اخذشده برای ایبنانیوز دات‌کام، دستور رفع فیلتر این سایت را صادر کند.»
او افزوده است: «ایبنا نیوز در آخرین ساعات فعالیت خود دو مصاحبه با مجید منصوری، نماینده‌ی لنجان در مجلس و محمدباقر شریعتی، نماینده‌ی بهبهان و آغاجاری در مجلس، را در محکومیت توهین به عشایر ایرانی منتشر کرده بود که در این مصاحبه‌ها، توهین به عشایر را پروژه‌ای مشکوک نامیده و از تقابل دستان انگلیسی با دستان عشایری سخن به میان آمده بود.»

یدالله اسلامی: احمدی نژاد ایران را ویران کرد، کاندیداها شعار می دهند

چکیده :"بعد از حذف آقای هاشمی، ناامیدی از تاثیرگذاری آرای مردم در جامعه مشهود است و نوعی انتظار را می شود در گفتگوها و در بحث های عمومی در کوچه و بازار و بین مردم دید. نوعی انتظار برای بازگشت آقای هاشمی به عرصه انتخابات. هرچند بعید است اما در جامعه چنین انتظاری دیده و گفته می شود که شاید بشود، شاید برگردد. افکار عمومی این مساله را نپذیرفته و رفتاری قانونی تلقی نکرده که بگوید باشد ما تابع قانون هستیم"....

“بعد از حذف آقای هاشمی، ناامیدی از تاثیرگذاری آرای مردم در جامعه مشهود است و نوعی انتظار را می شود در گفتگوها و در بحث های عمومی در کوچه و بازار و بین مردم دید. نوعی انتظار برای بازگشت آقای هاشمی به عرصه انتخابات. هرچند بعید است اما در جامعه چنین انتظاری دیده و گفته می شود که شاید بشود، شاید برگردد. افکار عمومی این مساله را نپذیرفته و رفتاری قانونی تلقی نکرده که بگوید باشد ما تابع قانون هستیم”.
این بخشی از سخنان یدالله اسلامی، دبیر کل مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی است که در مصاحبه با “روز” می گوید.
مدیر مسئول روزنامه توقیف شده “فتح”، نماینده سابق مجلس و عضو هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران معتقد است که با حذف آقای هاشمی بخش قابل توجهی از جامعه با بی توجهی از کنار انتخابات می گذرد.
او درباره برنامه ها و شعارهایی که ۸ کاندیدای فعلی از آن سخت می گویند، چنین نظری دارد: ما به تغییر رویکرد نیاز داریم. رویکردهای کلی باید دچار دگرگونی شود.مهم نیست فرد چه کسی باشد مهم این رویکردها است. به صراحت هم که گفته شده سیاست های کلی، دست رئیس دولت نیست. انرژی هسته ای که دست رئیس جمهور نیست یا بحث سیاست خارجی و مساله امریکا، دست رئیس جمهور نیست. اگر کسی بیاید و بگوید من اینها را حل میکنم به نظر می رسد شعارهایی داده که در توان او نیست و خود نیز این را میداند. می ماند بخش اقتصادی که آن هم متاثر از سیاست خارجی است و به بهبود روابط با دنیای خارج، بهبود و تنظیم بازار نفت و کاسته شدن تحریم ها و برداشته شدن قطعنامه ها وابسته است. اینها در جای دیگری قابل حل است و نیازمند تعامل جدی در سران بالای کشور. اینکه بیاییم بگوییم از فردا حل میکنیم شعار است و به نظر می رسد البته فرصت انتخابات، فرصتی برای بیان مطالبات و مشکلات شده و مردم خوشحال اند که مسائل بیان می شود فقط.
دبیر کل مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی همچنین از ادامه بحث ها در اردوگاه اصلاح طلبان سخن میگوید بحث ها پیرامون چگونگی مواجهه با انتخابات بعد از حذف آقای هاشمی رفسنجانی.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
آقای اسلامی امکان دارد ابتدا ارزیابی خود را از انتخابات و اتفاقاتی که این روزها در مقوله انتخابات شاهد بودیم بفرمایید؟
در فضای سیاسی یکسال گذشته مجموعه ای از فعل و انفعالات، تحرکات، گفتگوها و بحث ها در بین گروههای مختلف وجود داشت که مبنای آن پیدا کردن راهی برای گذر از تنگناها، کاستن از خطرها و بهبود در روند عمومی جامعه بوده. با مجموعه برآوردها، نیروهای اصلاح طلب، حول محور آقای خاتمی تمرکز پیدا کردند و انتظار داشتند آقای خاتمی با توجه به نگرش مثبت جامعه به او و عملکرد دولت اصلاحات، با ورود به عرصه انتخابات، راهی برای دشواری ها و تنگناهای موجود و نابسامانی های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تورم و گرانی و فشارهای بین المللی باز کند. آقای خاتمی با درخواست عمومی موافقت نکرد و خودش و بخش عمده ای از کسانی که در این زمینه تلاش میکردند به این تصمیم رسیدند که حضور آقای هاشمی برای این میدان و برون رفت از مشکلات مناسب است. آقای هاشمی هم که در لحظه آخر با فداکاری و برای حل مشکل گام گذاشت. مجموعه کسانی که تحولات سیاسی را دنبال میکردند، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، گمان نمی کردند با تیغ ردصلاحیت، آقای هاشمی کنار گذاشته خواهد شد. البته روند حذفی سالهای سال است که در جمهوری اسلامی و بخصوص از سوی شورای نگهبان اعمال می شود و مربوط به سالهای اخیر نیست. در گذشته، از این روند، آقای هاشمی هم دفاع کرده، یعنی جلوگیری از این روش حذفی که بخصوص از انتخابات مجلس چهارم شاهد آن بودیم مورد توجه آقایان قرار نگرفت حالا خود آقای هاشمی هم به همین طریق از گردونه رقابت ها خارج می شود. این روند به شدت نامطلوبی است که قانونی هم نیست و شوک بزرگی به جامعه وارد کرده که هنوز هم قبول آن برای جامعه ساده نیست که کسی مثل آقای هاشمی هم نتواند وارد رقابت انتخاباتی شود و به این سادگی نمی توان پاسخ این رفتار غیرقانونی را داد.
گفتید این روند قانونی نیست. شورای نگهبان رسما اعلام نکرده اما در سخنان برخی اعضای آن، مساله سن بالای آقای هاشمی و حمایت او از آنچه که “فتنه” می نامند مطرح شده. شما چه فکر میکنید؟
من رفتار شورای نگهبان را قانونی نمیدانم. میگویند سن؟ اشکالی ندارد بگویند براساس کدام قانون؟ قانون سقف سنی مشخص کرده؟ یا کجای قانون گفته شده اگر کسی نگرشی داشت و اظهارنظری کرد حذف شود؟ به هر تقدیر بخشی از جامعه معترض بوده، آقای هاشمی از روش های ملایم و آرام و آزادی زندانیان سیاسی برای برون رفت از بحران سخن گفته. کجای قانون این جرم است که اگر کسی چنین بگوید باید رد شود؟ امیدی که در جامعه با کاندیدا شدن آقای هاشمی ایجاد شد مساله مهمی بود البته تایید آقای هاشمی به معنی پذیرش همه برنامه ها و عملکرد گذشته او نیست، برای برای برون رفت از وضعیت فعلی است که حضور او کمک میکرد، حالا با رد صلاحیت آقای هاشمی، جامعه دچار یاس شده و کسانی که ادعا میکنند عملکردشان بر مبانی قانونی استوار است به صراحت، مبانی قانونی این کارشان را در معرض دید و قضاوت مردم قرار دهند.
آقای اسلامی اصلاح طلبان ابتدا از آقای خاتمی خواسته بودند کاندیدا شود و سپس بر آقای هاشمی اجماع کردند. گفته می شود اقای خاتمی به این دلیل نیامد که از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت می شد اما تصور او و سایر اصلاح طلبان این بود که آقای هاشمی ردصلاحیت نخواهد شد و بر او اجماع کردند که تصورشان درباره آقای هاشمی اشتباه بود.
اینکه آقای خاتمی چرا نیامد خود او باید پاسخگو باشد اما برخی دوستان هم خیلی موافق حضور او نبودند. در شورای مشورتی ایشان، بخش قابل توجهی از اعضا خیلی موافق حضور آقای خاتمی در انتخابات نبودند، بخشی هم موافق بودند و هر بخشی نظرات و استدلالات خود را داشت. طبیعتا جمع بندی نهایی شان این بود که آقای هاشمی برای گذار از وضعیت فعلی، مناسب تر است. نیامدن آقای خاتمی تصمیم شخصی نبود البته از قبل هم شنیده می شد که آقای خاتمی تمایلی برای حضور ندارد و ترجیح میدهد آقای هاشمی بیاید.
آقای خاتمی نیامد. آقای هاشمی ردصلاحیت شد و اکنون میان ۸ کاندیدا، ۲ نفر از آنها منتسب به اصلاح طلبان می شوند. آیا در فرصت باقی مانده امکان اینکه اصلاح طلبان بر روی آقای عارف یا آقای روحانی اجماع کنند وجود دارد؟ بخصوص که آقای عارف در گفتگویی تلویزیونی گفته از اردوگاه اصلاح طلبان است.
آنچه که روشن است اینکه گروههای مختلف اصلاح طلب در این مدت پیشنهادشان آمدن آقای خاتمی یا آقای هاشمی بود. گروههای اصلاح طلب از آقای عارف و آقای روحانی برای حضور در انتخابات دعوت نکرده و هر دو نفر تصمیم شخصی گرفته و ثبت نام کرده اند. حضور آنها در انتخابات حاصل جمع بندی گروههای اصلاح طلب نبود. البته آقای روحانی هیچ وقت چنین ادعایی نکرده که در اردوگاه اصلاح طلبان است و هیچ وقت هم نخواسته است که چنین عنوانی بگیرد. آقای عارف به دلیل سابقه اش در دولت آقای خاتمی به عنوان چهره اصلاح طلب شناخته می شود اما این بدین معنی نیست که با همه گروههای اصلاح طلب یا همه دیدگاههای آنها هماهنگی داشته باشد. او بدون هماهنگی با مجموعه اصلاح طلبان در انتخابات ثبت نام کرد. البته اصلاح طلبی مفاهیم گسترده ای است بحث هایی که در حال حاضر در مسائل اقتصادی بخصوص، آقای ولایتی یا آقای قالیباف یا آقای رضایی مطرح میکنند بحث های اصلاح طلبانه است ولی این بدین معنی نیست که آنها در جریان اصلاح طلب باشند.
خب سئوال من این است که با توجه به شرایط پیش آمده و ردصلاحیت کاندیدایی که گروههای اصلاح طلب روی او اجماع داشتند آیا امکان دارد در فرصت باقیمانده روی یکی از این دو نفر اجماعی از سوی اصلاح طلبان صورت بگیرد؟ اصلا آیا این دو نفر می توانند نماینده گفتمان اصلاح طلبان باشند؟
با توجه به شرایطی که الان به وجود آمده و شوک ناشی از ردصلاحیت آقای هاشمی، اینطور نیست که بگوییم به جمع بندی می شود رسید یا دوستان می توانند دیدگاه واحدی داشته باشند. دیدگاههای فراوانی از عدم شرکت در انتخابات و عدم معرفی نامزد تا خیلی مسائل دیگر وجود دارد اما هنوز هیچ خروجی مشخصی نمی توان پیش بینی کرد. برخی دوستان معتقدند که حضور در انتخابات به تنهایی، اقدام اصلاح طلبانه نمی تواند باشد و پیش بینی هم می شود که حضور، هیچ تاثیری در نتیجه یا روند انتخابات ندارد لذا می گویند که مردم خود تصمیم می گیرند چه بکنند و در روند تصمیم گیری دخالت نکنیم. عده ای دیگر از دوستان معتقدند که از حداقل فرصت باید استفاده کرده و راهی برای تاثیر گذاری و حضور باید پیدا کرد. هنوز این بحث ها ادامه دارد و به جمع بندی نرسیده.
اکنون ۸ کاندیدا تبلیغات انتخاباتی خود را شروع کرده اند و برنامه های شان برای عرصه های مختلف و وضعیت کنونی کشور را عنوان میکنند. شما چگونه می بینید؟ آیا شعارهایی که میدهند و برنامه هایی که اعلام میکنند در وضعیت فعلی کشورپشتوانه عملی دارد یا صرفا شعارهای تبلیغاتی برای یک مسابقه و برنده شدن در انتخابات و جذب آرای مردم است؟
طبیعی است که اینها شعار است از شعار تا عمل، فاصله زیادی است و نمیتوان به شعار بسنده کرد و گمان برد که زمینه های عملی خواهد داشت. خود کسانی هم که شعارها را مطرح میکنند میدانند حل معضل با شعار امکان پذیر نیست. جامعه هم این را میداند نگاه و رویکرد جامعه به سوی حصول اندکی بهبودی و به سمت بدتر نشدن است. در این میان باید توجه داشت اصلا اینطور نیست که شاخصه های سیاسی، اجتماعی، قطعنامه ها، تحریم ها و وضعیت فعلی، با عوض شدن و تغییر یک فرد امکان پذیر است ما به تغییر رویکرد نیاز داریم. رویکردهای کلی باید دچار دگرگونی شود و مهم نیست فرد چه کسی باشد مهم این رویکردها است. به صراحت هم که گفته شده سیاست های کلی، دست رئیس دولت نیست. انرژی هسته ای که دست رئیس جمهور نیست یا بحث سیاست خارجی و مساله امریکا، دست رئیس جمهور نیست. اگر کسی بیاید و بگوید من اینها را حل میکنم به نظر می رسد شعارهایی داده که در توان او نیست و خود نیز این را میداند. می ماند بخش اقتصادی که آن هم متاثر از سیاست خارجی است و به بهبود روابط با دنیای خارج، بهبود و تنظیم بازار نفت و کاسته شدن تحریم ها و برداشته شدن قطعنامه ها وابسته است. اینها در جای دیگری قابل حل است و نیازمند تعامل جدی در سران بالای کشور. اینکه بیاییم بگوییم از فردا حل میکنیم شعار است و به نظر می رسد البته فرصت انتخابات، فرصتی برای بیان مطالبات و مشکلات شده و مردم خوشحال هستند که مسائل بیان می شودفقط.
یعنی منظورتان استفاده از فرصت تبلیغات انتخاباتی برای بیان صرف مطالبات است؟ شاید بتوان در این زمینه به اظهارات آقای روحانی در صدا و سیما اشاره کرد که موجی حداقل در فضای مجازی ایجاد کرد و بسیاری از شنیدن بخشی از سخنان او هیجان زده شدند.
به هر حال چون احساس می شود که بیان یک موضوع، نشانه آگاهی از آن موضوع و تلاش برای رفع آن خواهد بود نوعی شادمانی ها رقم می خورد. اما این شادمانی ها زودگذر است و نمی تواند تغییری ایجاد کند.
خود شما چه پیش بینی دارید از انتخابات با توجه به شرایطی که وجود دارد؟ آیا مردم مشارکت بالایی خواهند داشت در این شرایط؟
اینقدر در ایران سرعت تغییر و تحولات بالا است که اگر آدم یک شب اخبار را چک نکند ازهمه جا عقب می افتد و مثل اصحاب کهف سالها انگار بی خبر می ماند لذا نمی توان از حالا پیش بینی کرد. اگر زمان آقای خاتمی پیش بینی از مشارکت بالا حکایت میکرد بعد از او، این مساله افت کرد. تا مقطع انتخابات حتما دستخوش دگرگونی هایی خواهیم بود و تا روز آخر نمی توان پیش بینی خاصی کرد. اما از قبال بحث هایی که در جامعه می شود نگرانی عمومی خود را نشان میدهد بعد از حذف آقای هاشمی، ناامیدی از تاثیرگذاری آرای مردم در جامعه مشهود است و نوعی انتظار را می شود درگفتگوها در بحث های عمومی در کوچه و بازار و بین مردم دید. نوعی انتظار همراه با نگرانی و نوعی ترس هم دیده می شود.
انتظار چی؟
نوعی انتظار برای بازگشت اقای هاشمی به عرصه انتخابات. هرچند بعید است اما در جامعه چنین انتظاری دیده می شود و گفته می شود که شاید بشود، شاید برگردد. افکار عمومی این مساله را نپذیرفته و رفتار قانونی تلقی نکرده که بگوید باشد ما تابع قانون هستیم.
آن سوتر طیف دولت نیز از امکان بازگشت اسنفدیار رحیم مشایی به گردونه انتخابات حتی ۴۸ ساعت قبل از انتخابات سخن میگویند و پی گیری هایی که از آیت الله خامنه ای در این زمینه دارند.
واقعیت این است که افکار عمومی خیلی مشایی را مورد توجه قرار نداده. ردصلاحیت او در بخش هایی از طیف دولت محدود ماند و سریع هم فراموش شد. سایه سنگین ردصلاحیت آقای هاشمی است که حتی مجموعه کل ردصلاحیت ها را زیر سایه برد. از ان همه کاندیداها فقط ۸ نفر تایید صلاحیت شدند و تعدادی از کسانی که رد شدند آدم های قابلی بودند از وزیر و وکیل و… مشایی محو شد و تلاش دولتی ها هم به جایی نرسید کسی توجهی نکرد. در جامعه ردصلاحیت آقای هاشمی بود که شوک ایجاد کرد و حتی منتقدات جدی آقای هاشمی هم در بهت فرو رفتند. خود من از منتقدان سیاست های گذشته آقای هاشمی هستم. انتظاری که مشاهده می شود در جامعه در خصوص احتمال هرچند بعید بازگشت آقای هاشمی است و با حذف او بحش قابل توجهی از جامعه با بی توجهی از کنار انتخابات می گذرد.
اما طیف دولت بیکار ننشسته از طرفی از رهبری میخواهند وارد عمل شود و میگویند در ۴۸ ساعت باقیمانده صلاحیت آقای مشایی تایید خواهد شد از سوی دیگر از سی دی قرمزی خبر میدهند که در صورت عدم بازگشت مشایی به انتخابات، منتشر خواهد شد. در واقع سیاست تهدید به افشاگری در کنار مذاکره را پیش گرفته اند.
داستان بگم بگم ها داستانی است که در دوره احمدی نژاد شروع شد و از همان اول هم با لیست مفسدان اقتصادی که همیشه می گفت در جیب اش است. ادامه داد و این قضیه شد ابزار او. این ابزار در مقطعی جواب میدهد اما به مرور اثرش را از دست میدهد. احمدی نژاد از پشتوانه ای برخوردار نیست و محافظه کارانی که او را آوردند و از او حمایت کردند هم با سیاست های او مخالف هستند. شما نگاه کنید تمام نامزدهای اصولگرا هم نقد برنامه های جدی احمدی نژاد در دستور برنامه هایشان است. احمدی نژاد با مشتی اطلاعات سوخته درمیدان بازی میکند. جامعه هم خیلی تاب افشاگری ندارد سال ۸۴ آقای هاشمی با انبوهی از تخریب و سی دی های مختلف و.. مواجه شد نتیجه الان چیست؟ مردم تصمیم گرفتند برای گذار از این مرحله بحرانی به او رای بدهند. یعنی اگر ردصلاحیت نمی شد رای بالایی داشت. تاریخ مصرف این سی دی ها گذشته و مصداق همان ضرب المثل است که کسی که در حال غرق شدن است به هر چوب و تخته پاره ای چنگ میزند. احمدی نژاد وتیم اش میدانند باید پاسخگوی رفتارهای غیر قانونی اش باشند و بیشتر ترس شان از همین است و شاید اقدامات فعلی، گام هایی برای بعد است. او ماموریت داشت برای ویرانی و متاسفانه موفق هم شد اقتصاد ویران، کار مردم ویران و همه چیز را ویران کرد.

آمریکا شرکت نفتی توتال را به دلیل پرداختن رشوه به ایران جریمه کرد

چکیده :ایالات متحده آمریکا، شرکت نفتی فرانسوی توتال را به دلیل پرداختن رشوه به مقام‌های ایرانی در ازای حق توسعه میدان‌های نفتی و گازی در این کشور، بیش از ۳۹۸ میلیون دلار جریمه کرد....

ایالات متحده آمریکا، شرکت نفتی فرانسوی «توتال» را به دلیل پرداختن رشوه به مقام‌های ایرانی در ازای حق توسعه میدان‌های نفتی و گازی در این کشور، بیش از ۳۹۸ میلیون دلار جریمه کرد.
به گزارش رادیو فردا، خبرگزاری فرانسه روز چهارشنبه هشتم خرداد ماه از قول وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که شرکت بزرگ نفتی توتال با کمک واسطه‌هایش بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ میلادی نزدیک به ۶۰ میلیون دلار رشوه به مقام‌های ایرانی داده است.
خبرگزاری فرانسه می‌گوید زمان این رشوه به ورود این شرکت به مناطق نفتی «سیری» در دهه نود میلادی (هفتاد خورشیدی) باز می‌گردد.
شرکت ملی نفت ایران در وب‌سایت خود در مورد این قراردادها نوشته است «قرارداد توسعه میدان نفتی سیری E و A بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفت توتال فرانسه، پنج‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۷۴ به امضا رسید».
زمان امضای قرارداد -بنا بر سال میلادی- کم و بیش برابر است با نخستین باری که به گفته وزارت دادگستری آمریکا، شرکت توتال به مقام‌های ایرانی رشوه داده است. مبلغ این رشوه ۱۶ میلیون دلار عنوان شده است. وزارت دادگستری آمریکا می‌گوید دو سال پس از آن نیز شرکت فرانسوی رشوه‌ای ۴۴ میلیون دلاری برای توسعه بخشی از میدان گاز پارس جنوبی پرداخته است.
به نوشته وب‌سایت شرکت ملی نفت ایران امضای این قرارداد با توتال در پی «تشدید تحریم‌ها علیه ایران» در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون «نشان از شکست سیاست تحمیل انزوای سیاسی اقتصادی به ایران ازسوی آمریکا بود».
تهران هنوز در مورد اتهامات وارد شده به توتال در پرداخت رشوه به مقام‌های ایرانی واکنشی نشان نداده است.
شرکت توتال فرانسه در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ اعلام کرد همگام با تحریم‌های اتحادیه اروپا خرید نفت از ایران را متوقف کرده است.
مدیرعامل شرکت نفتی توتال فرانسه در آن زمان گفته بود: «ما حدود ۸۰ هزار بشکه نفت در روز از ایران می‌خریدیم که روند خرید خود را متوقف کرده و دیگر نفت از ایران نمی‌خریم.»
اتحادیه اروپا چند روز پیش از آن موافقت خود را با تحریم واردات نفت از ایران اعلام کرده بود؛ از آن پس عقد قرارداد نفتی جدید با ایران برای اعضای این اتحادیه ممنوع شد.
شرکت توتال با پرداخت این جریمه موافقت کرده است و در عین حال توانسته پیگرد قانونی این شرکت را به مدت سه سال به تعویق بیاندازد تا بر امور خود نظارت و کنترل بیشتری اعمال کند.

روزشمار انتخابات ۹ خرداد ۱۳۸۸/ خاتمی در اهواز: رای من موسوی است



روزشمار تاریخ؛ انتخابات دهم
خاتمی در اهواز: کروبی مجاهد اصلاحات و رضایی سردار رشید کشور است/ رای من موسوی است
۹ خرداد ۱۳۸۸

سرخط خبرها
- سید علی خمینی: انتخابات باید مظهر اعتماد ملی باشد نه محلی برای ایجاد کینه و اختلاف (ایسنا)
- خاتمی در اهواز: کروبی مجاهد اصلاحات و رضایی سردار رشید کشور است، رای من موسوی است (مهر)
- صفایی فراهانی: مدیری می خواهیم که بتواند در شرایط بحران مدیریت کند (ایسنا)
- میرحسین موسوی: برطرف کردن مشکلات زنان بدون حضور آنها در صحنه ممکن نیست (فارس)
- زهرا رهنورد: بسترسازی فرهنگی و سیاسی برای پاسخ به نیاز زنان ضروری است (مهر)
- خالق “دوئل” برای میرحسین موسوی فیلم تبلیغاتی می‌سازد (مهر)
- محمود احمدی نژاد: امکانات مالی برای هزینه های تبلیغات انتخاباتی ندارم (مهر)
- تعرض به حامیان موسوی در حاشیه نماز جمعه تهران (آفتاب نیوز)
- ادعای یک روزنامه دولتی: کمیته X به میرحسین کمک می‌کند! (آفتاب نیوز)
- حمایت پرشور امام جمعه موقت اهواز از یک کاندیدای خاص (آفتاب نیوز)
- عزت‌الله سحابی: به مهندس موسوی رأی می‌دهم (آفتاب نیوز)
- آیت‌الله یزدی تشکیل کمیته صیانت از آراء‌ را خلاف شرع دانست (آفتاب نیوز)
- فاطمه رجبی طرفداران میرحسین را وهابی خواند (فرارو)
- حمایت موکد خانواده شهید همت از میرحسین (قلم نیوز)

فراتر از خبر
سید محمد خاتمی بعدازظهر شنبه در جمع هزاران نفر از حامیان میرحسین موسوی در اهواز گفت: آقای کروبی مجاهدتهای فراوانی برای کشور چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از خود نشان داد و در دوران اصلاحات تلاشهای فراوانی برای به ثمر رسیدن آن کرد به همین دلیل وی مورد احترام و عنایت خاص من است.
وی افزود: محسن رضایی این سردار رشید کشور که در ۸ سال دفاع مقدس مظهر قدرت و تدبیر ملت ایران بود قابل احترام است ولی برای رئیس جمهور شدن تنها یکنفر را باید انتخاب کرد و رای من به میرحسین موسوی است.
وی افزود: میرحسین موسوی مدیری است که در سخت ترین دوران کشور توانست تدبیر خود را نشان دهد و در حالی که به شدت درگیر جنگ بودیم توانست به بهترین شکل ممکن ایران اسلامی را اداره کند.
سید محمد خاتمی تاکید کرد: میرحسین موسوی کسی است که از حقوق همه ملت ایران دفاع خواهد کرد و حق شهروندی و حرمت آزادی را پاس خواهد داشت.

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: در همایش مدیران کاروان‌ها و کارگزاران عتبات که روز چهارشنبه از طرف سازمان حج و زیارت خوزستان در تالار فردوسی اهواز تشکیل گردید حجت الاسلام حیدری مسئول امور روحانیون حج و بعثه رهبری در خوزستان و امام جمعه موقت اهواز در سخنانی انتخاباتی و توام باعصبانیت به صورت آشکار از یکی از کاندیداها حمایت نموده و با حمله غیرمستقیم به سایر کاندیداها و دولتهای گذشته به حاضران توصیه کرد با رای دادن به … نگذارید قطار اسلام از ریل خارج شود!!
جمهوری اسلامی در شماره روز شنبه خود با انتشار این خبر افزوده است: «برخی از مدیران کاروان‌ها که در اعتراض به این سخنان جلسه را ترک کرده بودند این سخنان را شایسته این مراسم نمی‌دانستند. نوار این سخنان برای رسیدگی مسئولین بعثه مقام معظم رهبری در اداره حج و زیارت خوزستان موجود می‌باشد».

برگزیده ها
خبر روز/ قلم نیوز
حمایت موکد خانواده شهید همت از میرحسین
ژیلا بدیهیان (همسر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت) و مهدی همت (فرزند آن عزیز) مجددا بر حمایت خود از میر حسین موسوی تاکید کردند.
به گزارش قلم نیوز، پیش از این نیز خانواده ی شهید همت به همراه خانواده های شهیدان باکری و زین الدین با صدور بیانیه ای حمایت خود را از «میر حسین موسوی» اعلام کرده بودند؛ اما به دنبال انتشار اخباری با عنوان «پشتیبانی اعضای خانواده شهید همت از احمدی‌نژاد» در سایت خبری فارس، خانواده ی آن شهید بزرگوار مجددا حمایت خود را از نخست وزیر دوران دفاع مقدس اعلام کردند.
در متن جدیدی که خانواده ی شهید همت در اختیار قلم نیوز قرار داده اند، آمده است:
به نام خداوند راستی
یک آمار ساده ـ یک ننگ تاریخی
درآمد نفتی آقای هاشمی رفسنجانی در هشت سال ریاست جمهوری: ۱۲۷ میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده %۱۷٫۴ (در زمان تحویل ریاست جمهوری) درآمد نفتی آقای سید محمد خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری: ۱۷۲ میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده % ۱۰٫۴ ( در زمان تحویل ریاست جمهوری)
در آمد نفتی آقای محمود احمدی نژاد در فقط چهار سال ریاست جمهوری: ۲۸۰ میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده % ۲۵٫۴
ما به عنوان یک خانواده ی ایرانی، برای برگشت عزت از دست رفته ی ایران عزیز و احیای حق این ملت بزرگ حمایت خود را از آقای مهندس میرحسین موسوی اعلام می‌داریم. به فرموده ی آیت ا… صانعی ایشان خلاصه ی مدیریت امام (ره) هستند.

عکس روز/ خبرگزاری ها
همایش ملی زنان حامیان مهندس میرحسین موسوی

 

عباس کیارستمی: هرگز شرایط در ایران به این تیرگی نبوده است

چکیده :عباس کیارستمی، هنرمند و نویسنده مشهور ایرانی، در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشورش ابراز نگرانی کرد و گفت "هرگز شرایط در ایران به این تیرگی نبوده است."...

عباس کیارستمی، هنرمند و نویسنده مشهور ایرانی، در مورد وضعیت سیاسی و اقتصادی کشورش ابراز نگرانی کرد و گفت “هرگز شرایط در ایران به این تیرگی نبوده است.”
به گزارش بی بی سی، این کارگردان شناخته شده ایرانی که به ندرت اظهار نظرهای سیاسی انجام می دهد و حتی به همین دلیل توسط برخی مورد انتقاد نیز قرار گرفته، طی مصاحبه ای با وبسایت “هالیوود ریپورتر” به بی انگیزگی شاگردانش در کلاس های فیلم سازی داخل کشور اشاره کرد و ضمن تشریح مشکلات شدید اقتصادی و “تلاش مردم برای بقا” و “بلاتکلیفی سیاسی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری پیش رو” را از دلایل این وضعیت دانست.
وی با بیان اینکه “ما در حال حاضر با علامت سوال های بزرگی مواجه هستیم” افزود “تنها معجزه می تواند ملت ایران را نجات بدهد” و با اشاره به اینکه نمی خواهد بدبین باشد، ابراز امیدواری کرد “انتخابات پیش رو همان معجزه ای باشد که او امیدوار است اتفاق بیافتد”.
علیرغم مطرح شدن گاه به گاه مسائل اجتماعی در سینمای کیارستمی، اما اغلب در سخنان او اثری از موضع گیری سیاسی-اجتماعی به چشم نمی خورد.
حتی در همین مصاحبه، وی دلیل فیلمسازی اش در خارج از کشور را نه فرار از سانسور و محدودیت، که صرفا ناشی از “تمایل خود به تجربه های نو” عنوان کرد.
یکی از معدود اظهار نظر های سیاسی آقای کیارستمی، اعتراض شدیدی بود که وی نسبت به برخوردهای صورت گرفته با جعفر پناهی و محمد رسولف نشان داد.
وی در نامه سرگشاده ای که اصل آن برای نیویورک تایمز ارسال شده بود به تندی به مسئولان فرهنگی تاخت و ضمن اشاره به اینکه “جعفر پناهی و دیگران سالهاست می کوشند تا از نهادهای رسمی و دولتی یاری بجویند و راه های رفته و شکست خورده را بارها می آزمایند و هم چنان به در بسته می خورند”، وزارت ارشاد رابه طور مستقیم در آنچه بر “پناهی و پناهی ها” می رود مقصر شمرد.
وی بعلاوه در کنفرانس مطبوعاتی فیلم “رونوشت برابر اصل” در جشنواره کن ۲۰۱۰ نیز بار دیگر دستگیری و محرومیت جعفر پناهی از کار و مسافرت را محکوم کرد.
گذشته از این اظهارات معدود، کیارستمی بارها اشاره کرده است که سیاستمدار نیست و در پاسخ خبرنگار هالیوود ریپورتر نیز اعلام کرد مایل نیست در مورد فیلم های اخیر اصغر فرهادی و محمد رسولف که در جشنواره کن حاضر بودند اظهار نظر کند.
وی حتی از اظهار نظر در مورد فیلم اخیر پناهی با عنوان “پرده های بسته” که توانست جایزه بهترین فیلم نامه جشنواره برلین امسال را بگیرد نیز سر باز زد و افزود نه تنها این فیلم را ندیده، بعلاوه “به خودش قول داده است در مورد فیلم های پناهی اظهار نظر نکند چون آزاد نیست تا نظر صریح خود را به زبان بیاورد.”
در کنار انتقاد به وضعیت سیاسی اجتماعی، وی اشاره ای نیز به وضعیت نابسامان سینما کرد و گفت “امیدی به اینکه در آینده نزدیک بتواند در ایران فیلمی بسازم ندارم” و افزود سینمای ایران در حتا حاضر با معیارهایی ارزشگذاری می شود که با نظر و سلیقه وی سازگار نیست: “در حال حاضر هنر به طور کلی به شدت و بیش از آنچه باید با سیاست آمیخته است و این قضاوت در مورد کیفیت فیلم ها را بسیار دشوار می کند.”
وی افزود که بعضی از فیلم ها صرفا به خاطر “محتوای ویژه سیاسی – اجتماعی” و یا به خاطر “خاستگاه یا موقعیت کارگردان” خود مورد توجه و تشویق قرار می گیرند، در نتیجه تشخیص بین کیفیت و یک فیلم و حواشی سیاسی و اجتماعی آن آسان نیست.
آقای کیارستمی در آخر مصاحبه اش با ذکر ماجرایی، تلویحا انتقادی نیز به رسانه های خارجی کرد، او از تلاش نویسنده ایرانی- آمریکایی گفت که کتابش در مورد زنان ایرانی صرفا به این دلیل که تصویری مثبت از توانایی های آنها ترسیم می کرد توسط ناشر و با این استدلال که “من کتابی در مورد بدبختی های زنان ایرانی می خواهم، نه جنبه های مثبت آنها” رد شده است؛ و با ابراز تاسف افزود “این موضوع حقیقت دارد: به نظر می رسد این همه رنجی که ما در حال حاضر تجربه می کنیم کفایت نمی کند.”

» آبشارزن های تل آویو، نگران پایان کار پاسورشان در تهران هستند تاسف اسرائیل از پایان دولت احمدی نژاد


چکیده :پایان دولت احمدی نژاد یک خبر بد برای تل آویو محسوب می شود، اما امیدوارند که با تداوم یک دولت تندرو و کم عقل دیگر در ایران که مجری برنامه های دشمن محور رهبری در سیاست خارجی باشد، آنها به ماهی گیری خود در آب گل آلود ناشی از سیاست خارجی تهاجمی دولت ایران ادامه...


کلمه – صابر سعیدی
حاصل سال ها سیاست خارجی تهاجمی وبه نعبیر دقیق تر میرحسین موسوی، “ماجراحویانه”، آن است که اسرائیلی ها در پایان ۸ سال مسئولیت محمود احمدی نژاد در نقش رئیس دولت، از رفتن او ابراز تاسف می کنند. هرچند وفاداران به آرمان های اصیل انقلاب اسلامی متهم به تحت حمایت “دشمن” بودن باشند و هشدارهای دلسوزانه آنها برای جایگزینی عقلانیت در سیاست خارجی به جای آزمون و خطاهای شرورانه، با حبس و حصر و خفقان مواجه شود.
 دیروز بی بی سی در گزارشی به نقل از دن شوفتان، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه حیفا نوشت: “احمدی نژاد چهره زشت رژیم ایران است. بنابراین از نظر اسرائیل او برای نشان دادن ماهیت رژیم به افرادی که شاید ساده لوح باشند بسیار مفید بوده است.”
 این مقام اسرائیلی به بی بی سی فارسی همچنین گفت: “اگر شخص باهوش تری جای او بود اما همچنان به ساخت بمب اتمی ادامه می داد، از تروریسم در دنیا حمایت و با مردمش وحشیانه برخورد می کرد، کار ما برای متقاعد کردن افکار عمومی جهان سخت تر می شد. اما احمدی نژاد کار ما را راحت کرد. بنابراین ما به نوعی از پایان دوره رئیس جمهوری او متاسفیم.”
” سیاست خارجی تهاجمی”
این عبارتی بود که در برابر سیاست تنش زدایی دولت اصلاحات، از سوی محمود احمدی نژاد و با حمایت تمام قد رهبری از آن، به عنوان سیاست رسمی حکومت در جهان شناخته شد. نوک تیز پیکان تهاجم نیز به سمت اسرائیل نشانه رفت تا نشان دهند برای شعار حذف آن از روی نقشه جهان جدی هستند. جدیتی که هر تازه کاری در صحنه سیاست می دانست که نتیجه عملی آن بیش از هرچیز به معنای تنش زایی، ایجاد وجهه مظلومیت و تحت خطر بودن برای اسرائیل و جلوه ایران به عنوان کشوری یاغی و خطرناک برای امنیت جهانی است.
 همین هم شد. اسرائیل که در زمان دولت خاتمی و با سیاست تنش زدایی رو به انزوا می رفت و چیزی نمانده بود تا سازمان ملل صهیونیسم را معادل نژادپرستی معرفی کند، یکباره با سیاست نسنجیده و غیرقابل درک “نفی هولوکاست” که هرگز مشخص نشد هدف ازطرح آن چه بود، و سپس بحث حذف اسرائیل و حمایت از هر گونه جنگی علیه این کشور به رسمیت شناخته شده در سازمان ملل، نه تنها رژیم نژادپرست صهیونیستی را از انزوا به در آورد که باعث شد در مقابل بحث احمدی نژاد، نفی هولوکاست در سازمان ملل رسما محکوم شود.
 آش آنقدر شور شد که صدای خود فلسطینی ها را در آورد. دیگر تنها فتح و دولت ابومازن نبودند که به سیاست های افراطی ایران اعتراض می کردند، که دامنه اعتراض و دعوت به تعادل در موضع گیری ها به مرز حماس رسید، آنچنان که به مرور با توجه به این که موضع گیری های رسمی ایران چیزی در عمل برای فلسطینی ها در بر نداشت و البته برخی منافع دیگر، آنکارا را به تهران ترجیح دادند و در مراسم های رسمی شان پرچم ترکیه و عکس اردوغان را بالا کشیدند و ترکیه ای که در تل آویو سفارت داشت، توانست با ایفای سیاست های هوشمندانه، دردسر واقعی تری برای اسرائیل شود تا ایران.
 آیا این مواضع اسرائیل پسند، تنها یک خطای سیاسی بود؟
 پاسخ به این پرسش را برخی افراد به گونه ای داده اند که شاید توهم توطئه به نظر برسد. اما واقعیت آن است که برخی از استخوان خرد کرده های سیاست که سابقه ای از بدبینی های حاد ندارند بارها در محافل مختلف نسبتا خصوصی از احتمال وابسته بودن احمدی نژاد و برخی نزدیکانش به اسرائیل یا دست کم تحت هدایت غیر مستقیم بودن آنها به موساد سخن گفته اند. در این باره کسانی مانند عبدالله شهبازی، از مورخان تاریخ معاصر، پا از این فراتر گذاشته و مدعی اصل و نسب یهودی احمدی نژاد است. در حالی که به این خبرها در سطح عمومی اعتنای زیادی نمی شد، برخی اخبار تایید نشده دیگر از تحت بازجویی قرار گرفتن برخی بانیان طرح نفی هولوکاست به اتهام وابستگی به موساد و نیز بازداشت یکی از نیروهای امنیتی که مسئولیت کارشناسی امور اسرائیل را داشته به جرم همکاری با موساد حکایت داشت. اخباری که اگرچه جزییات آن دقیقا شفاف نشد، اما با فرض خوشبینانه کذب بودن آنها، زمینه پذیرش ذهنی آنها در ذهن مخاطب نشان از فهم مشترک عمومی از این واقعیت داشت که پشت ظاهر رادیکال مواضع احمدی نژاد، منافع تل آویو روز به روز تقویت شده و جز کسب اشتهار در برخی جوامع مسلمان برای احمدی نژاد که نهایتا نیروی حامی قابل ملاحظه ای برای جمهوری اسلامی محسوب نشدند، در سطح معادلات فراگیرتر جهانی به سود اسرائیل، به خصوص راستگرایانی چون نتانیاهو تمام شد. چنین خدمت ۸ ساله و تمام عیار به اسرائیل کمترین حاصلش همین تصورات درباره بانیان آن است. تصوراتی که شاید در آینده صحت و سقم آنها بهتر معلوم شود، اما در اصل قطعی بودن خدمتگزاری دولت نهم و دهم به صهیونیست ها، کمتر کارشناس مطلع و منصفی تردید دارد. این گونه است که در پس ظاهر تقابل راست های جهانی همچون احمدی نژاد در ایران و نتانیاهو در اسرائیل، آنها تبدیل به دلایل وجودی یکدیگر می شوند.
 در این باره تل اشنایدر، روزنامه نگار و وبلاگ نویس اسرائیلی به بی بی سی فارسی می گوید: “بحث عمومی درباره مسایل و مشکلات اقتصادی آن قدر در اسرائیل داغ است که تقریبا هیچ فرصتی برای این که مردم درباره ایران حرف بزنند وجود ندارد.”
 خانم اشنایدر می افزاید: “مردم این جا فکر نمی کنند که موضوع ایران خیلی مهم است، مساله اصلی برای آنها اقتصاد است.” و در حالی که جریان افراطی راستگرا در اسرائیل تنها با دلایل امنیتی موضوعیت خود را می تواند توجیه کند، احمدی نژادی در ایران پیدا می شود که این خدمت را در حق آنها بکند، بی آنکه کم ترین منفعتی برای منافع ملی کسب کند. اما چه باک؟ جریان راست وطنی هم احتیاج به تهدیدی خارجی و “دشمن” دارد تا به بهانه آن بگیرد و ببند و مخالفان داخلی را به ارتباط با آنها متهم کند.
 این گونه است که پایان دولت احمدی نژاد یک خبر بد برای تل آویو محسوب می شود، اما امیدوارند که با تداوم یک دولت تندرو و کم عقل دیگر در ایران که مجری برنامه های دشمن محور رهبری در سیاست خارجی باشد، آنها به ماهی گیری خود در آب گل آلود ناشی از سیاست خارجی تهاجمی دولت ایران ادامه دهند.