۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

بازتاب گسترده بحران سیاسی اخیر در فضای مجازی؛ این روزها همه از بی بصیرتی حاکمان می گویند





چکیده :پس از اوج گیری تنش ها در راس حاکمیت و اختلاف روسای دولت و مجلس در جلسه استیضاح وزیر کار و پس از آن بازداشت سعید مرتضوی دادستان تهران، کاربران شبکه های اجتماعی نسبت به حواشی این جلسه و حوادث سال های گذشته در عرصه سیاسی کشور واکنش نشان داده اند. بیشتر این نظرات در محتوای خود به نوعی بی بصیرتی واقعی را به جریان حاکم نسبت داده اند که انتقادات و بلندنگری های 4 سال پیش موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز را ندیدند....

کلمه – سجاد اعرابی: پس از اوج گیری تنش ها در راس حاکمیت و اختلاف روسای دولت و مجلس در جلسه استیضاح وزیر کار و پس از آن بازداشت سعید مرتضوی دادستان تهران، کاربران شبکه های اجتماعی نسبت به حواشی این جلسه و حوادث سال های گذشته در عرصه سیاسی کشور واکنش نشان داده اند. بیشتر این نظرات در محتوای خود به نوعی بی بصیرتی واقعی را به جریان حاکم نسبت داده اند که انتقادات و بلندنگری های ۴ سال پیش موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز را ندیدند.
به گزارش کلمه، شبکه های مجازی همچون فیس بوک، امروز و پس از جلسه چالش برانگیز استیضاح وزیر کار به صورت های مختلف به سخنان احمدی نژاد و لاریجانی واکنش نشان دادند.
انتقادات و جملات سبزها از دهان لاریجانی
بیشتر این واکنش ها حول محور سخنان و واکنش های لاریجانی رئیس مجلس و انتقادات وی به سخنان و روش برخورد احمدی نژاد یا بهتر است گفته شود به پخش فیلمی از برادر خود در مجلس بوده است. بخشی از کاربران با استخراج و بررسی انتقادات لاریجانی و تکرار انتقادات ۴ سال گذشته ی میرحسین موسوی در مناظرات و سخنرانی ها سعی کردند نشان دهند که چگونه حاکمیت ۴ سال دیرتر به نتیجه ای رسیده که موسوی سال ۸۸ نسبت به آن تذکر داده بود. یکی از کاربران در همین رابطه در فیس بوک خود نوشته است: “وقایع دیروز مجلس همه را به یاد “میرحسین” انداخت”. یا کاربر دیگری که نوشته است: کسی که از دعوای مجلس سربلند بیرون آمد “میرحسین موسوی” بود و در تکمیلش کاربر دیگری نوشته بود: “این گونه است که حصر میرحسین پس از دو سال می شکند”
«بگم بگم»ها به خودشان رسید
از سوی دیگر، برخی از کاربران به شیوه یکسان احمدی نژاد در برخورد با منتقدینش اشاره کرده و مثال معروف «بگم بگم» را محور پست های خود در شبکه های مجازی قرار دادند. آنها انتقاد می کنند که چرا اکنون که این «بگم بگم» ها و تخریب شخصیت ها به خود مسوولان حکومت رسیده به آن واکنش نشان می دهند. پست یکی از کاربران در همین رابطه به این صورت بوده است: « جناب لاریجانی تازه مزه بگم بگم های این جناب را چشیده اید؟ هنوز زود است، شب دارز است و قلندر بیدار. ما هنوز منتظریم.» کاربر دیگری هم با طنز نوشته: “آقا یکی دیگه گفته بگم بگم، یکی دیگه هم گفته بی ادب. خواهشا این بار خواستید کسی رو بگیرید، در خونه ما نیاید. ما فقط خندیدیم”
پوشش خبری و خبرنگاران در زندان
ارتباط دادن این حوادث و بعد و پوشش خبری آن توسط رسانه ها، با توجه به قضیه ی بازداشت گسترده خبرنگاران اصلاح طلب نیز از نکات جالب این واکنش ها بوده است. با توجه به تلاش رسانه های جریان حاکم برای عادی جلوه دادن تنش های امروز، یکی از کاربران نوشته است: « شاید این رفیقان ما را برای این زندانی کردند که خبرنگاری نباشد که افتضاح امروز مجلس را گزارش کند.». قابل ذکر است که صدا وسیما نیز در بخش های مختلف خبری انعکاسی از حواشی جلسه امروز نداده است.
یکی دیگر از کاربران هم نوشته است: « کدام روزنامه نگار -گیرم مخالف حکومت- در طول عمر خود می تواند به اندازه نیم ساعت از سخنرانی امروز آقای احمدی نژاد علیه جمهوری اسلامی خبر تولید کند؟ کسانی که به رسانه های خارج از ایران برای “سیاه نمایی” کمک می کنند مسئولان ارشد حکومتی هستند یا امثال روزنامه نگاران دستگیر شده؟»
درد ملت فراموش شد
نگاه برخی از فعالان مدنی و کاربران مجازی به این تنش ها و چالش های امروز، نگاهی متفاوت از بقیه بوده است. آنها با توجه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی این روزها، معتقدند اصولگرایان حاکم در دعواهای سیاسی خود درد ملت را فراموش کرده اند. یکی از پست ها در همین رابطه به این شکل بوده است: « تنها چیزی که امروز در خانه ملت مهم نبود، حق ملت، درد ملت، عزت ملت، آبروی ملت و سرنوشت ملت بود»
هتک حرمت نظام
بی اعتباری نظام و همچنین آنچه که برخی از آن به عنوان هتک حرمت نظام باد کرده اند، یکی دیگر از حواشی مورد نظر کاربران بوده است. یکی از فعالان مدنی-سیاسی در همین رابطه نوشته است: « وقایع امروز مجلس ایران فارغ از همه هیاهوها برای من یک نکته ویژه داشت؛ آنجا که محمود احمدی نژاد از سوی علی لاریجانی متهم شد به «هتک حرمت نظام»! حرمت نظامی که تا چندی پیش خود وی نیز در زمره ی مصادیق آن بود و دوستانی نزدیک و دور به بهانه اعتراضی یا نقدی، تن نازک آرایشان سریر شلاق قضا بود! به راستی «حرمت نظام» از کجا تا به کجا گسترده شده است؟ این مهمترین خط قرمز جمهوری اسلامی که بیشترین و موجه ترین انگ برای مقابله با دشمن و دگراندیش و مخالف و معاند و معترض در دستگاه قضایی و پروپاگاندای جمهوری اسلامی است. این حرمت نظامی که از جسم رنجور آیت الله تا کاخ پاستور، تا سفره شیخ آمل و تا تنبان فلان مسئول خطاکار و حساب ارزی فلانی و… پهن است. مصادیق کلی و سیال یکی از ویژگی های جذاب نظام جمهوری اسلامی است. کمی دقت کنید مصادیق بارزتری نیز می یابید!»
یکی از روزنامه نگاران نیز با ابراز تاسف از این کنش و واکنش ها که به قربانی شدن اصل نظام و کشور منجر خواهد شد نوشته است: “نوار ویدئویی دیدار و گفتگوی فعالان اقتصادی با سعید مرتضوی بر روی یوتیوب منتشر شده است. همزمان فیلم دیدار سعید مرتضوی با فاضل لاریجانی نیز انتشار یافته است. هر دو فیلم درست پس از بازداشت سعید مرتضوی انتشار عمومی یافته است. باندهای مافیایی سخت به جان هم افتاده اند که آبروی نداشته یکدیگر را بیشتر بر باد بدهند. این نزاع سخت برنده ای ندارد. بی شک رهبری و دو طرف درگیر ( خانواده لاریجانی ها از یک سو و باند احمدی نژادی-مرتضوی از سوی دیگر ) بازنده اصلی هستند اما بیش و پیش از آن باید قبول کنیم که سرمایه یک مملکت که به دست مشتی فاسد و دروغگوی و رانت خوار افتاده هدر داده می شود و این خسرانی است که همه در آن متضرر هستیم.”
بازهم بی اخلاقی!
از زاویه ای دیگر برخی از کاربران شبکه های اجتماعی سعی کردند بعد اخلاقی این تنش ها را یاد آوری کنند و حوادث سالهای گذشته و ظلم حکومت به منتقدین را گوشزد کنند. در همین راستا برخی از کاربران، دعواهای اصولگرایان را دعوایی بین حاکمان ظالم دانسته، و به این دعای مشهور اشاره کرده اند: «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین و اخرجنا من بینهم سالمین»
بی قانونی در مقامات
عدم تمکین به قانون و ادبیات حقوقی در حملات متقابل لاریجانی و احمدی نژاد نیز از سوی برخی دیگر از کاربران مورد اشاره قرار گرفت. یکی از کاربران در همین رابطه پست کرده است: «نمیدونم دیگه احمدی نژاد و مجلسیان در مراودات الترا دوستانه امروز چی باید به هم می گفتند که مصداق عینی اتهامات” اخلال در نظم و تشویش اذهان عمومی نشر اکاذیب، ایراد تهمت و افترا ، ،بازی در زمین دشمن …”!! باشه. معلوم نیست برادران قوه قضایی و دادستان و اطلاعات و سپاه کجا خوابشون برده ؟!»
بی بصیرتی واقعی در حاکمان
علاوه بر پست های ذکر شده و واکنش های بالا، بسیاری دیگر از کاربران شبکه های مجازی و به خصوص فعالان و ناظران سیاسی سعی کرده اند در نظرات خود با اشاره به سرکوب های سالهای گذشته و حصر رهبران جنبش سبز، به حکومت یادآوری کنند که اتفاقی که امروز افتاد و انتنقاداتی که امروز به سخنان و رفتار احمدی نژاد بیان شد، همان هایی بوده که رهبران جنبش سبز به خاطر آن اکنون در حصر هستند، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی در زندانند، و برخی از جوانان نیز به دلیل بیان آنها در زندان ها مورد شکنجه و قتل واقع شدند. این نظرات در محتوای خود به نوعی بی بصیرتی واقعی را به جریان حاکم نسبت داده اند که انتقادات و بلندنگری های ۴ سال پیش موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز را ندید و حال پس از تحمیل هزینه های بسیار بر مردم به نتیجه ای یکسان رسیده است.
ادامه واکنش ها با بازداشت سعید مرتضوی
واکنش ها به تنش های شدید دولت و مجلس که علی رغم تلاش های رهبر برای جلوگیری از تشدید آن صورت می گیرد، روز دوشنبه با خبر بازداشت سعید مرتضوی، قاضی عامل زندان کهریزک و قاضی مطبوعات اصلاح طلب، ادامه یافت. در بخش زیر بعضی از این واکنش ها که عمدتا در راستای اخبار روزگذشته نیز صورت گرفته، می آید. یکی از فعالان سیاسی متذکر شده: “سعید مرتضوی مکافات کدام عملش را می بیند؟ اگر در پی نطق محسن آرمین در مجلس ششم و در پی قتل زهرا کاظمی بود، جای خوشحالی داشت. اگر در پی جنایات کهریزک بود، امیدوارکننده بود. نه رفقا، در بر همان پاشنه می چرخد. فقط یک نفر لای در مانده.”
بخاطر کهریزک نیست
بخش اعظمی از کاربران طیف منتقد سیاست های جاری، در پست های مجازی خود به این نکته اشاره کردند که بازداشت قاضی کهریزک در چارچوب دعواهای بین حکومتی صورت گرفته و اصلا به دلیل اتهامات وی در پرونده کهریزک نیست. یکی از کاربران نوشته است: «برای این‌که خوب باورتان شود و به رأی العین مشاهده بفرمایید که مرتضوی به خاطر کهریزک بازداشت نشده، عرض می‌‌کنم که افشاگران کهریزک هم‌اکنون در نظام مقدس در زندان به سر می‌برند. اگر آن افشاگران آزاد می‌شدند و مرتضوی می‌رفت به جای‌شان زندان، شاید – آن هم شاید – می‌شد ربطش داد به کهریزک. گفتیم که یک وقت قوه‌ی قضاییه هوس نکند از این توضیحات رسوا بدهد این وسط.»
جلاد روزنامه ها و بهرام گور
عده ای از کاربران با ارتباط دادن سابقه مرتضوی در توقیف فله ای مطبوعات و زندانی کردن خبرنگاران، نوشته اند که بازداشت وی نشان از مشیت و چرخ روزگار دارد، چرا که آن که روزهایی حکم برخورد غیرقانونی برای روزنامه نگاران صادر می کرد فکر آن را نمی کرد که در همان زندانی بیافتد که خبرنگاران و روزنامه نگاران در آن هستند. یک کاربر فیس بوک در بخشی از استاتوس خود با ایجاد یک سناریوی ذهنی گفت و گوی مرتضوی با خبرنگاران زندانی را متصور شده است: «زندانی قدیمی: روزنامه ها هنوز چاپ می شن ؟ تازه یک عالم از بچه ها رو آوردند . می گن دیگه روزنامه ای در نمیاد ؟ درسته ؟ یادته چه قدر روزنامه بستی و بچه ها رو بیکار کردی ؟ مرتضوی: سکوت»
یکی دیگر از کاربران با اشاره به همین سابقه مرتضوی و شباهت آن با داستان ادبی «بهرام گور»، نوشته است: «سعید مرتضوی، دادستان سابق بازداشت شد! از سر کارش عصری برداشتن بردنش اوین! الله اکبر! دنیا چه بازی ها که نداره؟! خدایا چه می کنی؟! برخی در همین دنیا و برخی در سرای باقی، مواخذه می کنی و مجازات! خوشا آنان که همین دنیا مواخذه می شوند! امان از “حق الناس” و امان از قهر و مشقت تو….» . این کاربر در ادامه شعر معروف را یادآوری کرده است: بهرام که گور میگرفتی همه عمر، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت.
احمدی نژاد و اوین
یکی از کاربران شبکه های اجتماعی که خبرنگار است، در پست خود با یادآوری و کنایه به درخواست بازدید زندان اوین از سوی احمدی نژاد نوشته است: «حالا دوباره فردا، پس فردا آقای احمدی نژاد هوس بازدید از اوین به سرش می زنه.»
درخواست رئیس دولت که توسط رئیس قوه قضائیه رد شده بود.
کاربر دیگری هم با طنازی به فیلم های منتشر شده در رابطه با مرتضوی و فاضل لاریجانی نوشته است: “دار و دسته احمدی نژاد با انتشار فیلم فاضل لاریجانی تو یوتیوب اولین حرکت بعد از بازداشت مرتضوی را انجام داد ولی فعلا به اندازه ای نیست که بشه گفت بازی ١-١ شده. حالا باید منتظر بازگشت احمدی نژاد بشینیم تا بازی جذاب تر بشه.”
داستان اعترافات اجباری، آیا کوزه گر در کوزه خواهد افتاد؟
برخی از کاربران شبکه های مجازی، بااشاره به روند دادگاه ها و اعترافات نمایشی و اجباری سال های گذشته، بازداشت مرتضوی را نیز در همین رابطه نگاه کرده اند ونوشته اند: «اعترافات سعید مرتضوی کی قراره پخش بشه ؟»
برخی نیز به اتهامات نخ نمایی که به روزنامه نگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی منتسب می شود اشاره کرده و به طعنه نوشته اند: «می گویند مرتضوی با بی بی سی همکاری می کرده است!»
یکی از خبرنگاران شبکه بی بی سی فارسی هم با زبان طنز نوشته است:« دوستان! از الان بگم که اگه فردا سعید مرتضوی خبرنگار بی‌بی‌سی در تهران اعلام شد، لطفا چشم هاتون رو از تعجب گرد نکنید. اصلا من خودم پایه‌ام علیه ش شهادت بدم!»
سه سال و اندی است که میرحسین برتمامی کرسی ها تکیه زده است
در کنار نظرات و پست های کاربران متنی نیز دست به دست در شبکه های مجازی می چرخد با این مضمون:
اگر احمدی نژاد زخم “نظام” است، میرحسین زخم “وضعیت” است: زخم ِ وضع ِ موجود
زخم مشترک ما و نظام: یک تروما، یک پشیمانی، یک حسرت و یک شمساری ابدی
میرحسین زخمی سوبژکتیو است، زخمی در ناخودآگاه
ناخودآگاه ِ نظام، مملو از پشیمانی از حذف اوست و ناخودآگاه ما سرشار از شرمساری ِ تماشای این حذف
وقتی علی لایجانی دچار لغزش زبانی فرویدی می شود و می گوید “در کشور بگم- بگم راه انداخته اید”
وقتی “تفسیر خواب” عسگراولادی او را وادار به پیاده شدن از “قطار انقلاب” می کند
وقتی مدام می گویند “فتنه مرده است” ( پس یعنی: زنده است)
وقتی احمدی نژاد در مناظره با محسن رضایی به فراموشی اسامی خاص دچار می شود و می گوید:”آقای میرحسین! ببخشید آقای موسوی! ببخشید آقای محسن…رضایی”
وقتی کیهان در توجیه اتفاق دیروز مجلس ناچار است نام میرحسین را به یادآورد و از “توطئه فتنه” بگوید
یعنی در ناخوادآگاه نظام، زخمی مثل خوره به جانش افتاده است
میرحسین همچون کابوس/رویا بر ناخودآگاه ما و نظام حکمفرماست
مثل معشوقی که می توان در یک آن هم عاشق اش بود و هم از او نفرت داشت، اما نمی توان به او فکر نکرد
در جلسه دیروز مجلس، میرحسین بر تمامی کرسی ها نشسته بود
اکنون سه سال و اندی است که میرحسین برتمامی کرسی ها تکیه زده است
او با لکنت زبان و “چیز-چیز” کردن، همچون صوتی گنگ، همچون سکوتی که بر روی صدایی ممتد وقفه می اندازد و آن را به زبان تبدیل می کند،”حقیقت” را حتی در خواب یا در نزاع برای قدرت، بر “همه” تحمیل می کند
ناخواآگاه ما و نظام با بازگشت جاودان ِ نام او مدام بر می آشوبد: بازگشت جاودان ِ فقدان ِ مردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر