۱۳۹۱ اسفند ۸, سه‌شنبه

مرگ شاهزاده ناکجاآباد



مرگ شاهزاده ناکجاآباد

یک، رضا پهلوی در سال 1299 در یک کودتای آرام حکومت ایران را در دست گرفت. زمانی که پادشاه ایران شد، احمد شاه قاجار جوانکی بود که نه حکومت را دوست می داشت و نه حال و حوصله درگیری در یک کشور بلاتکلیف را داشت؛ کشوری که شمالش قلمرو روس های تازه به سوسیالیسم رسیده بود و جنوبش قلمرو ارتش انگلیس. رضا خان بی سواد، نظامی، ساده دل و چنانکه نقل شده تا مدتها خودش هم نمی دانست کودتا کرده است. وقتی سید ضیاء کابینه سیاه را تشکیل داد و دولت را به دست گرفت، رضا خان می دانست که باید با زور همه چیز را درست کند. او پنج سال بعد حکومت را در حالی در اختیار گرفت که هیچ مدعی جدی برای حکومت وجود نداشت.
می گویند که او را انگلیسی ها سرکار آوردند، اگر چنین چیزی اثبات شود، ارادت من به انگلیس دو چندان می شود. اما گمان من این است که همه چیز به تصادف رخ داد. اصلا چیزی به اسم حکومت وجود نداشت که کسی بخواهد آن را به دست بگیرد. از سال 1304 یا 1305 که رضا پهلوی پادشاه ایران شد، دو خواسته انقلاب مشروطه که تجدد و ترقی بود اجرا کرد و یکی دیگر که آزادی بود را به محاق امنیت گذاشت. در آن شانزده سال، رضا خان بزرگترین خدمت ها را به تاریخ ایران کرد. مخالف حکومت روحانیت بود، اما خودش گل به سر می مالید و به زیارت امام رضا می رفت، در خانواده ای سنتی بزرگ شده بود، اما حجاب را در ایران غیرقانونی اعلام کرد، بی سواد بود، اما بهترین فرزندان کشور را برای تحصیل به فرنگ فرستاد و بهترین و بزرگترین دانشگاه ممکن را در ایران ساخت. مهم ترین پروژه های عمرانی را بدون کمک کشورهای خارجی به ثمر رساند و اقتصاد، بهداشت، نظام اداری، آموزش و سیستم اجتماعی ایران را در آن شانزده سال به اندازه پنجاه سال جلو برد. خدایش بیامرزد که حتی اگر پنج شش سالی دیکتاتوری کرد، ده سالی با تمام وجودش به ایران خدمت کرد. بخش اعظم مخالفان او حق حرف زدن نداشتند ولی کمتر از دیگران آدم کشت و بیشتر از دیگران به اهل فکر و خردمندان فرصت خدمت به کشور را داد. وقتی توافق شد از ایران برود، رفت به غربت و در ژوهانسبورگ، ناکجاآبادی که نه ربطی به ایران داشت و نه جایی برای خوشگذرانی بود، ماند تا مرد.

دو، محمدرضا پهلوی جوانکی بود، وقتی که حکومت را در دست گرفت. با وجود آنکه همگان می دانستند پدرش مردی بزرگ بود و فارغ از چند و چون زمانه خدماتی بزرگ به ایران کرده است، اما حتی پسر نیز به پدر حرمت نگذاشت و در آن هیاهوی توده ای بازی 1320 تا 1332 هرگز به بزرگی از پدر یاد نکرد. محمد رضا پهلوی در همان آغاز حکومتش دولتی مخالف خود را تحمل کرد. مصدق را که سن پدر بزرگش را داشت، به عنوان نخست وزیر پذیرفت، دو سه بار وقتی احساس خطر کرد از ایران فرار کرد و به سفر رفت و تا 1335 که هنوز به چهل سالگی نرسیده بود، هنوز آدمی بود که می توانست مخالفانش را تحمل کند. کم کم صندلی قدرت او را به استبداد نزدیک کرد و دشمنان احمقی که بی سواد تر و کم دانش تر از دولتش بودند، او را بر استبداد مصر تر کرد. شاید سال 1340 تا 1350 بنا به نوشته های کم نظیر امیر اسدالله علم ایران بهترین و درست ترین راههای پیشرفت و ترقی را طی کرد. در این ده سال، دولت امیرعباس هویدا که خود از مخالفان حکومت و روشنفکران بود، قدرت را به دست گرفت، و سعی کرد دولتی کارآمد ایجاد کند و همین را کرد. شاید همه ایرانیان پیشرفت فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کشور در سالهای 1340 تا 1355 را مدیون هویدا، فرح پهلوی و محمدرضا پهلوی هستند. وقتی روزهای انقلاب رسید، گفته می شد محمدرضا پهلوی صدها هزار نفر را به زندان سیاسی افکنده و دهها هزار نفر را کشته است، اما این دروغی بزرگ بود. کاش دشمنانش یک بار با او و بزرگان حکومتش به گفتگو نشسته بودند تا معلوم می شد کدام یک به رستگاری ایران و سرنوشت بهتر ایران فکر می کنند. محمدرضا پهلوی بتدریج دچار خودخواهی غریبی شد، حتی مشاوری مثل فرح پهلوی نیز نمی توانست کاری بکند، امیر عباس هویدا هم گوئی ترجیح می داد یا می دانست که جز عمل در حوزه بهبود وضع اجتماعی و فرهنگی و بین المللی ایران کاری نمی تواند بکند. محمدرضا پهلوی یک چیز را نمی دانست، او نمی دانست که تیراژ نشریه ای وزین و پر محتوا و روشنفکرانه مثل تماشا به ده هزار نسخه نمی رسد، تیراژ نشریه عامه پسندی مثل زن روز و جوانان به سی هزار نسخه نمی رسد، اما تیراژ نشریه سطحی به نام " مکتب اسلام" در حدود 400 هزار نسخه بود. نشریه ای که فقط به مسائل ساده ای در مورد نماز و روزه می پرداخت و گاهی مقالاتی از ماکس پلانک و فلاماریون را به عنوان دانشمندان خداشناس غربی منتشر می کرد. گفته می شود محمدرضا پهلوی تصمیم گرفته بود که انتخابات آزاد را برای مجلس بعدی که هرگز تشکیل نشد برگزار کند، این گفته هرگز اثبات نشد. می گویند محمدرضا پهلوی چنان احساس غرور می کرد که فرنگی ها او را برداشتند تا قدرت بزرگی در منطقه تشکیل نشود. این نیز هرگز اثبات نشد. می گویند که وقتی انقلاب ایران آغاز شد، تقریبا اکثر سیاستمداران بزرگ جهان می دانستند که فاجعه بزرگی ممکن است در ایران رخ دهد، بسیاری از آنان مانند دیوید اوئن در این مورد هشدار دادند، اما سیاست جهانی بر این بود که حکومتی بر سر کار بیاید که نماینده اکثریت انقلابیون است. در عرض یک هفته ارتش عظیم شاه اعلام بی طرفی کرد، فرح پهلوی به شاه گفته بود اگر مردم ما را نمی خواهند بهتر است برویم، انقلابیون قول داده بودند که با کمترین خونریزی انتقال قدرت انجام بگیرد و درگیری های بهمن 1357 به شوخی بیشتر نزدیک است تا به یک انقلاب. محمد رضا پهلوی غربتش را آغاز کرد، بهمن انقلاب روز به روز بزرگتر شد و آخرین انقلاب بزرگ تاریخ مثل لکه ای ننگین بر پیشانی ما خورد.

سه، فرح پهلوی بانویی جوان بود که به گفته خود توسط شاه جوان، که از همسر اول مصری و همسر زیباروی بختیاری اش جدا شده بود، دقیقا در سالهایی که او تازه طعم قدرت را حس کرده بود، به همسری او در آمد. نه آنقدر زیبا بود که حتی بشود با ثریا اسفندیاری مقایسه اش کرد، نه از خانواده ای بزرگ بود که بشود در حوزه روابط فئودالی تعریفش کرد. یک دختربچه دانشجوی هنر در فرانسه بود که مخالف حکومت هم بود و در یکی از اتاق های کوچک پاریس داشت هنر می خواند. فرح پهلوی از خانواده ای عادی و معمولی همسر محمدرضا پهلوی شد تا برایش پسر بیاورد و آورد. اما او گوشه ای ننشست، شاید هر کسی که ایران را دوست داشت، و قدرتی نصیبش می شد، بهترین کاری که می کرد همین بود که فرح پهلوی کرد. او دهها سازمان را برای کودکان، نشر فرهنگ، حمایت از هنرهای سنتی ایران، وارد کردن هنر مدرن در ایران و حمایت از هنرمندان و حتی گروههایی از روشنفکران کرد. خدمات او در کانون پرورش فکری، بنیاد ترجمه و نشر کتاب، جشنواره جهانی فیلم تهران و خیلی حوزه های فرهنگی دیگر، باعث شد که اگرچه استبداد سیاسی با قدرت فراوان در ایران اعمال می شد، اما توسعه فرهنگی نیز در کنار آن صورت پذیرفت. ممکن است بگوئیم که فرح پهلوی مثل ویترینی زیبا برای پوشاندن جنایات محمدرضا پهلوی بود. اما فقط کافی است مقایسه کنیم که قبل و بعد از دوره او چه گذشت تا اندازه بدی ها و خوبی های آنها را دریابیم. به جد معتقدم که مدرنیزه کردن ایران، در عصر پهلوی با ساخت سنتی دموگرافیک و جمعیتی کشور، سازگار نبود. اما مگر چاره ای جز مدرن کردن، برای یک جامعه سنتی وجود دارد؟ و مگر برای حفظ فرهنگ ایرانی بهتر از آنچه فرح پهلوی و گروه همکارانش کردند، می شد کرد؟ مگر در مصر و ترکیه و عراق و پاکستان و سایر کشورهای خاورمیانه چه اتفاقی افتاد که در کشور ما بهتر از آن رخ نداد؟ مگر می شد ما را از سرنوشت تاریخی و جغرافیایی مان جدا کرد و کشور را به سویی دیگر برد؟ گفته می شود که فرح پهلوی باعث شد تا تردید در دل شاه بیمار بیشتر شود و او به جای اعمال خشونت در مقابل داوران نهایی که آمده بودند تا همه چیز را به داوری بگذارند و جامعه ایران را زیر و زبر کنند، کنار کشید و فقط صدای انقلاب را شنید و چمدانش را بست و یهودی سرگردانی شد که وقتی به مرگ دچار شد، هیچ کشوری حاضر نبود جایی محترمانه به او بدهد، حتی همان کشورهایی که از صدقه سر حاتم بخشی های او به نان و نوایی رسیده بودند. فرح پهلوی وقتی دید همه شعار مرگ بر شاه می دهند، دست در دست همسرش، عینک دودی برچشم گذاشت و اشکهایش را نهان کرد و رفت برای همیشه.

چهار، رضا پهلوی دوم تازه هجده ساله بود که با انقلاب مواجه شد و هنوز بیست ساله نشده بود که پادشاه کشوری شد که شاهان دو هزار سال قبل را هم از تاریخ محو می کردند و قول می دادند که اگر پادشاهان طاغوتی بروند، جهان آزاد و زیبا خواهد شد. او در فرنگ ماند و زندگی کرد. مثل هر ایرانی تبعیدی ازدواج کرد و فرزند آورد و خانواده ای تشکیل داد. شاید جز چند اشتباه اولیه دوره جوانی اش، که برخی از آنها ناشی از پیران ساده لوح مشاور و یا طمعکاران ثروت او بود، اشتباه بزرگی بر او نمی توان گرفت. به نظر من رضا پهلوی هم جنبش اجتماعی ایرانیان داخل کشور را رصد کرد و فهمید و هم جنبش اصلاحات و جنبش سبز را درک کرد و هر آنچه شایسته بود انجام داد. نه هوس کودتای خونین کرد که از عهده اش برنمی آمد، نه غیرمسوولانه و بی خبر برخورد کرد و نه دچار توهم شد. گفت که همراه دیگر مردم ایران، به جنبش مردم برای آزادی احترام می گذارد.

پنج، امروز علیرضا پهلوی در بوستون آمریکا خودکشی کرد. گفته شد که خودکشی وی با استفاده از اسلحه صورت گرفت. من بطور طبیعی برای کسانی که مرگ را انتخاب می کنند، احترام بیشتری می گذارم. حتما شخصیت بزرگی دارند که توانایی انتخاب مرگ را دارند. به گفته کسانی که او را می شناختند، مردی بسیار عاقل و فرزانه بود. در بهترین دانشگاههای آمریکا تحصیل کرد و اهل فلسفه و ادبیات و ایرانشناسی بود. نه سال قبل از او " لیلا پهلوی" کوچکترین دختر محمدرضا پهلوی که زبان و فلسفه خوانده بود و اهل شعر و ادب و هنر بود، با خوردن 270 قرص خواب آور در لندن خودکشی کرده بود. مرگ علیرضا پهلوی برای من واقعه ای دردناک است. آنقدر نمی شناختمش که بتوانم قضاوتی درست درباره اش داشته باشم، اما آنقدر می دانم که وقتی کسی به جای انتظار کشیدن برای مرگ، به استقبال آن می رود، به او احترامی عمیق باید گذاشت. بخصوص وقتی که بدانم انسانی فرهیخته بود و سرنوشت خود را به اختیار خود برگزید. می دانم که شب تلخی بر بانوی محترمی که روزگاری ملکه ایران بود، می گذرد. این واقعه را به او تسلیت می گویم، و به تمام آنان که ایران را نه در تقویم روزانه، بلکه در سرنوشت تاریخی آن دنبال می کنند.
بروکسل، 14 دی 1389
برگرفته از سایت سیدابراهیم نبوی

قیمت داروی سرطان و ام اس به ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان رسید/مشکل دارو ربطی به تحریم ندارد



چکیده :پرداخت سالانه 2.7 میلیارد دلار ارز دارویی برای دولت رقمی نیست و دولت باید این اعتبار را برای بیماران کنار بگذارد و به موقع تخصیص دهند زیرا حتی اگر یک ماه دارو کمبود داشته باشد اگر ماه بعد 10 برابر هم ارز دارو بدهند جبران نمی‌شود زیرا تعدادی از بیماران در همان یک ماه...

کلمه- گروه اجتماعی: مشکلات تامین دارو به بحرانی ترین مرحله رسیده است. با این وجود از تامین ارز دولتی خبری نیست. قیمت داروی سرطان برای بیماری که باید ۴ بار در ماه تزریق کند، ماهانه ۱۶ میلیون تومان هزینه دارد. قیمت برخی داروهای ام اس هم به هر دارو ۱۱میلیون تومان رسیده است.
به گزارش کلمه، این افزایش قیمت دارو در شرایطی است که مسوولان دولتی در تلاش برای مرتبط خواندن بحران دارو با تحریم ها هستند، با این حال رییس انجمن اقتصاد دارو ایران می گوید: از نظر دارو واقعاً تحریم نیستیم و شرکتهای بزرگ دارویی دنیا تمایلی برای نفروختن دارو به ایران ندارند و حاضرند همکاری کنند به شرط اینکه پول داروهایشان را به موقع دریافت کنند.
مهدی محمدزاده با انتقاد از دولت در تخصیص ارز مورد نیاز دارو افزوده است: پرداخت سالانه ۲٫۷ میلیارد دلار ارز دارویی برای دولت رقمی نیست و دولت باید این اعتبار را برای بیماران کنار بگذارد و به موقع تخصیص دهند زیرا حتی اگر یک ماه دارو کمبود داشته باشد اگر ماه بعد ۱۰ برابر هم ارز دارو بدهند جبران نمی‌شود زیرا تعدادی از بیماران در همان یک ماه می‌میرند.
این تازه ترین انتقاد به دولت و در راس آن محمود احمدی نژاد است که منکر مشکلات ارزی در تامین داروی کشور شده و زیربار بحرانی که حوزه بهداشت و درمان کشور را گرفته نمی روند.
هفته گذشته نیز دولت عضو کمیسیون بهداشت از تشکیل کمیته‌ای متشکل از تولیدکنندگان دارو، وزارت بهداشت، کمیسیون بهداشت و بانک مرکزی برای بررسی مشکلات ارزی دارو خبر داد که هنوز از جلسات و نتایج آن گزارشی منتشر نشده است.
رئیس انجمن اقتصاد دارو ایران گفته است: یک بیمار مبتلا به دیابت به انسولین نیاز دارد و اگر انسولین در بازار نباشد بیمار می‌میرد، شوخی ندارد و این وظیفه حاکمیت است که در این زمینه احساس مسئولیت کند و وظیفه خود را انجام دهد.
محمدزاده که با خبرگزاری فارس گفت و گو می کرد، افزود: ‌ ایرادی که هم اکنون به سیستم دارویی کشور وارد است این است که یا ارز مرجع دارویی را کم اختصاص می‌دهند یا دیر اختصاص می‌دهند. دارو با کالاهای دیگر فرق می‌کند چون جایگزین ندارد اگر یک ماه یک ماده غذایی وارد نشود و در کشور نباشد مردم شکم خود را با یک غذای دیگر سیر می‌کنند و اتفاقی نمی‌افتد.
پیش از این برخی نمایندگان مجلس و مدیران معزول شده وزارت بهداشت اعلام کرده بودند که ارز اختصاص یافته از سوی بانک مرکزی به جای واردات دارو صرف واردات کالاهای لوکس، زین اسب، غذای سگ و… شده است.
محمدزاده تاکید کرده اگر ارز مرجع دارویی را که عمدتاً برای واردات مواد اولیه و واردات داروهای گرانقیمت ضد سرطان و صد بیمارهای خاص هزینه می‌شود ندهیم. به محض اینکه ۱۰ روز کمبود ایجاد شود، سر و صدای آن بلند می‌شود.
وی ادامه داد: وقتی دارو گران می‌شود و اختلاف بین ارز مرجع و ارز آزاد زیاد است، اگر فردی دارویی را از خارج وارد کند باید قیمت دارو را بین ۳ تا ۴ برابر قیمت قبلی در بازار بفروشد. به عنوان مثال داروی ضد سرطان هرسپتین یک آمپول و دوز ۱۵۰ میلی گرمی آن اگر با ارز مرجع وارد شود، قیمتش یک میلیون تومان است و در شرایط فعلی که برخی این دارو را با ارز آزاد وارد می‌کنند، با قیمت ۳٫۵ تا ۴ میلیون تومان به فروش می‌رسد.
شهریاری، ر ئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم اخیرا بار دیگر از کمبود اعتبارات به عنوان یکی از مشکلات بزرگ حوزه سلامت نام برد و گفت: متاسفانه هنوز وعده های دولت برای تامین اعتبارات ارز دارویی محقق نشده است.
رئیس انجمن اقتصاد داروی ایران می گوید:‌ ۴ درصد داروی وارداتی کشور نیز اگر با ارز مرجع انجام شود در زمانی که دلار ۹۰۰ تومان بود و تحریم نبودیم. سالانه به حدود یک میلیارد تومان ارز نیاز داشت و اکنون نیز سالانه باید حداقل یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلار ارز مرجع برای واردات این داروها اختصاص پیدا کند و برای واردات مواد اولیه هم سالانه به ۱٫۵ میلیارد دلار ارز نیاز است و بنابراین کل سیستم دارویی کشور سالانه ۲٫۷ میلیارد دلار ارز مرجع نیاز دارد تا بیماران با کمبود دارو مواجه نشوند.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بیمار سرطانی باید ماهانه ۴ بار آن هم به مدت ۶ ماه این دارو را تزریق کند و به این ترتیب باید ماهانه حدود ۱۶ میلیون تومان برای این دارو هزینه کند و قطعاً هزینه‌های درمانی دیگری دارد و تا ۲۰ میلیون تومان باید در ماه باید برای درمانش هزینه کند.
وی ادامه داد: هزینه یک داروی ام اس مانند آونکس و تایسبری نیز بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان شده است واقعاً پرداخت این هزینه‌ها در توان بیماران نیست. دولت باید این داروها را با ارز مرجع و تازه آن را هم با یارانه و قیمت حمایت شده در اختیار بیماران قرار دهد زیرا اکثر بیماران حتی توان پرداخت این داروها را با نرخ مرجع نیز ندارند.
وی گفت: معنای عدالت در سلامت همین است که دارو به موقع و با قیمت مناسب در اختیار بیماران قرار گیرد. اگر پزشک تجویز کند که بیمار باید فلان داروی خارجی را تجویز کند نمی‌توان گفت که چون ارز نداریم حتماً باید داروی ایرانی مصرف شود.
طبق گزارش محمدحسین طریقت٬ سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مردم حدود ۶۰ درصد هزینه‌های دارو و درمان را شخصا پرداخت می‌کنند، و دیگر «قادر» به تامین این هزینه‌ها نیستند.
به گفته او، ‌«سال قبل ۴۰ هزار میلیارد تومان در بخش دارو و درمان در کشور هزینه شد که ۲۵ هزار میلیارد تومان آن را مردم پرداخت کردند.»
وی هزینه‌های درمانی در ایران را «بسیار سرسام آور و زیاد» اعلام کرده و افزود: «این هزینه‌ها با مشکلات مالی که در شرایط کنونی اقتصادی با آن مواجه هستیم٬ دیگر از سوی مردم قادر به تامین نیستند.»
رئیس انجمن اقتصاد داروی ایران افزوده است: مقوله دارو در کشور یک حساسیت ویژه دارد و در تمام جوامع از جمله ایران دارو یکی از کالاهای پر مصرف، اساسی و استراتژیک است. اگر چه ۹۶ درصد داروهای مصرفی مردم در داخل تولید می‌شود اما حدود ۵۰ درصد مواد اولیه دارویی صنعت داروی کشور از خارج وارد می‌شود.
وی ادامه داد:‌ واردات مواد اولیه دارویی به معنای ناتوانی صنعت داروی کشور نیست بلکه در کشورهای پیشرفته و حتی آمریکا و اروپا نیز وضعیت در مورد واردات مواد اولیه دارویی به همین شکل است، تولید همه مواد اولیه دارویی مقرون به صرفه نیست.
کاهش ۵۰ درصدی بودجه بیماری‌های صعب‌العلاج در وزارت بهداشت٬ مرگ بیماران کلیوی به دلیل ناتوانی در تهیه دارو٬ استفاده از دارو‌های بیهوشی از رده خارج شده در بیمارستان‌ها، افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت تجهیزات پزشکی، اعلام هشدار بیمارستانهای خصوصی و تعطیلی نسبت به تعطیلی و ورشکستگی، پایان ذخایر دارویی کشور و رشد لجام گسیخته قیمت ها، و کمبود و نایاب شدن برخی از داروها بخش کوچکی از اخبار تلخ در حوزه بهداشت و درمان است که دولت عدالت محور نیم نگاهی به آن ندارد.

یک جانباز شیمیایی خود را حلق آویز کرد/ بنیاد حقوق او را قطع کرده بود




کلمه – گروه اجتماعی: خبر فقط چند کلمه است، تلخ و غیر قابل هضم: یک جانباز شیمیایی دفاع مقدس در گرگان خود را حلق آویز کرد. خبری که احتمالا در هیچ یک از رسانه های مدعی ارزش ها و میراث خوار دفاع مقدس، بازتابی نخواهد داشت.
به گزارش کلمه، حیدر نوری از جانبازان دوران دفاع مقدس خود را در خانه شخصی اش در بلوار کاشانی شهر گرگان حلق آویز کرد و با سرنوشتی تلخ به یاران شهیدش پیوست؛ آنها که این روزها ناظر کارنامه حکومتی هستند که برای بقای آن و ارزشهایش جان دادند.
پیکر بی جان این جانباز را دخترش در حالی پیدا کرد که خود را زیر راه پله های ساختمان به دار زده بود. به نظر می رسد او به علت مشکلات و فشارهای مالی و روحی و روانی دست به عمل انتحاری زده است.
چندی پیش بنیاد شهید و امور ایثارگران، حقوق این جانباز شیمیایی را که از مشکلات اعصاب و روان هم رنج می برد، قطع کرده بود. وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران از درگیری وی با نگهبان اداره بنیاد و شکسته شدن شیشه های در ورودی این اداره توسط وی خبر داده است.
اکنون این جانباز اهل روستای پیرواش گرگان، دنیا و دنیاداران را بدرود گفته است. ولی مسئولان و مدعیانی که سر سفره جبهه و جنگ نشسته اند و از قبل فداکاری های امثال حیدر نوری نان می خورند، حتی نام او را نیز بر زبن نخواهند آورد، چه رسد به اینکه برای او پیامی بدهند یا مراسمی بگیرند و یا مسئولیت وضعیتی را که برای این جانباز مظلوم پدید آورده اند، بپذیرند.
بر اساس این گزارش، حدود یک ماه قبل نیز یک جانباز قصد داشت در مقابل ساختمان بنیاد شهید با بنزین اقدام به خودسوزی کند که به علت عمل نکردن سنگ فندک موفق به این اقدام نشد و ماموران نیروی انتظامی مانع از ادامه کار وی شدند.
این جانبازان، بازماندگان شهدایی هستند که برای دفاع از این کشور، این آب و خاک، این دین و آیین، و این نظام حکومتی جان خود را بر کف دستشان گذاشتند. آیا حکومت، صاحبان قدرت، نخبگان و مردم قدردان آنها بوده اند؟ آیا همه آن غیر مسئولان و این مدعیان ایمان و حتی ما بی اعتنایان، در مرگ حیدر نوری مقصر نیستیم؟

۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

حسین موسویان: سیاست خارجی ایران به یک رئیس‌جمهور وفادار به رهبر نیاز دارد





حسین موسویان، دیپلمات سابق و عضو پیشین گروه مذاکره کننده هسته‌ای ایران به بی‌بی‌سی گفته است، برای رفع تنش‌های خارجی و هسته‌ای، در انتخابات پیش رو به یک رئیس‌جمهوری وفادار به رهبر نیاز است.

آقای موسویان که تا سال ۱۳۸۴ عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران بود، در آستانه نشست قزاقستان، به سرویس جهانی بی‌بی‌سی گفته است، تنش‌های سیاسی اخیر کلیک میان سران قوا تأثیر چندانی در مذاکرات هسته‌ای نخواهد داشت.
او که از منتقدان رئیس‌جمهوری ایران است، می‌گوید "دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد تا چند ماه آینده تمام و انتخابات برگزار خواهد شد. و بر اساس قانون اساسی، قدرت اصلی در ایران رهبر است نه رئیس‌جمهوری."
به اعتقاد آقای موسویان، در انتخابات آینده ریاست جمهوری، یک نامزد میانه‌رو از طیف اصولگرا که به رهبر ایران وفادار باشد، می‌تواند شانس بهتری داشته باشد؛ چرا که به گفته او، در هشت سال گذشته، روابط خارجی ایران با غرب، همسایگان، اروپا و آژانس انرژی اتمی بسیار بد بوده است.
آقای موسویان گفت ایران به جراحی بزرگی نیاز دارد که تنش‌ در روابط خارجی و بحث هسته‌ای را کاهش دهد.

'رهبر ایران، راضی به توافق منصفانه'

عضو پیشین گروه مذاکره کننده هسته‌ای، درباره آمادگی رهبر ایران برای توافق با غرب می‌گوید "آیت‌الله علی خامنه‌ای آماده پذیرش یک توافق منصفانه است؛ به شرطی که تحریم‌ها برداشته شود و حق قانونی ایران برای غنی‌سازی به رسمیت شناخته شود."
به گفته آقای موسویان، رئیس‌جمهوری ایران هرگز نمی‌تواند علنی بگوید ایران آماده توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد است، مگر اینکه رهبر اجازه داده باشد.
او می‌گوید "تصمیم گیرنده نهایی در مذاکرات هسته‌ای، رهبر ایران است. اگر وزیر خارجه ایران در یک مصاحبه رسمی از آمادگی ایران برای پذیرفتن پروتکل الحاقی سخن‌ می‌گوید، حتما موافقت رهبر را قبلا گرفته است. این حرف‌ها را بدون هماهنگی با رهبر نمی‌توانند بزنند."
بعد از اظهارات علی اکبر صالحی درباره آنکه "زمان تعامل ایران و آمریکا فرا رسیده"، رهبر ایران در سخنانی گفت کلیک مذاکره با آمریکا مشکلی را حل نخواهد کرد.
عضو سابق گروه مذاکره کننده هسته‌ای درباره اینکه آیا اصولا امکان مذاکره مستقیم ایران و آمریکا وجود دارد، گفت: "خیلی خوشحالم که ایران علنا گفت هیچ خط قرمزی وجود ندارد. این چیزی است که من ۳۰ سال منتظر شنیدنش بودم؛ ولی بگذارید واقع‌بین باشیم. ایران و آمریکا اکتبر ۲۰۰۹ از طریق ویلیام برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا و آقای جلیلی در ژنو با هم کلیک دیدار کردند."
آقای موسویان که بعد از کلیک صدور حکم ۵ سال محرومیت از مشاغل دیپلماتیک در ایران، به آمریکا رفته است، می‌گوید کلیک مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه نرسید چون به گفته او "مساله، مذاکره مستقیم نیست بلکه محتوای مذاکرات است. ایران آماده بهبود روابط با آمریکاست. نه فقط مذاکره مستقیم، بلکه آماده رسیدن به توافقی با آمریکا، که اساس آن احترام متقابل، پرهیز از مداخله‌جویی، و تساوی حقوق است. و البته ایران آماده است سر یک بسته جامع‌تر با آمریکا مذاکره کند؛ چون مسائل ایران و آمریکا محدود به هسته‌ای نیست. در عراق، افغانستان، خلیج فارس، صلح خاورمیانه، لبنان، حزب‌الله و سوریه هم با هم مشکل دارند."

'ایران آماده است، آمریکا اختیار ندارد'

خبرنگار سرویس جهانی بی‌بی‌سی از آقای موسویان پرسید در مذاکرات گروه 'پنج به علاوه یک' و ایران در قزاقستان چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟
حسین موسویان پاسخ داد که دو طرف شرط‌هایی برای توافق دارند که پذیرفتن آن شجاعت می‌خواهد.
آقای موسویان معتقد است "ایران شجاعت لازم را دارد اما غرب آماده مذاکره نیست." چرا که به گفته این دیپلمات سابق، در آمریکا این نمایندگان کنگره هستند که تصمیم می‌گیرند و "تیم مذاکره کننده آمریکایی برای تصمیم‌گیری و حذف تحریم‌ها اختیاری ندارد." اروپا هم به اعتقاد آقای موسویان، بدون حذف تحریم‌های آمریکا نمی‌تواند تصمیمی درباره آن بگیرد.




خواسته‌های دو طرف چیست؟

به توصیف حسین موسویان، غرب در مذاکرات هسته‌ای، ۵ خواسته عمده از ایران دارد:
اول، ایران پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را بپذیرد. این پروتکل به آژانس انرژی اتمی اجازه بازرسی سرزده را می‌دهد.
دوم
، ایران تدابیر پیش‌بینی شده کد ۳.۱ آژانس انرژی اتمی را بپذیرد. تدابیری که فعالیت اتمی ایران را برای آژانس شفاف‌تر می‌کند.
سوم، تهران با آژانس در زمینه نظارت بر ابعاد فعالیت های نظامی همکاری بیشتری داشته باشد. "اگر این مورد را ایران بپذیرد به این معنی است که به آژانس انرژی اتمی اجازه می‌دهد فرای پروتکل‌های بین‌المللی عمل کند.
چهارم، غنی‌سازی ۲۰ درصدی اورانیوم متوقف شود.
پنجم، اینکه ذخیره اورانیوم ایران در سطح محدودی باقی بماند.
عضو سابق گروه مذاکره کننده هسته‌ای می‌گوید ایران هم در عوض دو خواسته عمده از غرب دارد:
اول، اینکه تحریم‌ها برداشته شود.
دوم، حق غنی‌سازی اورانیوم برای ایران به رسمیت شناخته شود.
حسین موسویان درباره نشست ایران و غرب در قزاقستان گفت اگر او جای گروه‌های مذاکره کننده بود، پیشنهاد می‌داد پنج خواسته غرب و دو خواسته ایران در یک بسته مشترک قرار بگیرد تا بتوان در بر سر کلیات آن توافق کرد. چون به گفته دیپلمات سابق، "ایران می‌خواهد بداند در صورت عمل به درخواست اول و دوم غرب، آیا امکان حذف تحریم‌ها وجود دارد یا نه.
پس از هفت ماه وقفه، مذاکرات هسته‌ای ایران قرار است روز سه‌شنبه، ۶ اسفند و ۲۶ ژانویه، در شهر آلماتی قزاقستان کلیک برگزار شود.


دارو باز هم گران می شود

چکیده : به طور حتم قیمت دارو به‌ویژه داروهای خاص و هزینه‌های حوزه سلامت در سال آینده افزایش قیمت خواهد داشت، از این‌رو باید تعرفه را متناسب با وضعیت کنونی و‌ آینده حوزه سلامت تعیین کرد. ...

با کاهش دارو بعلت تحریم اینک عضو کمیسیون بهداشت ودرمان مجلس از افزایش قیمت دارو خبر می دهد.
عابد فتاحی با انتقاد از تعلل وزارت بهداشت، درمان و آموزش‌پزشکی در تعیین تعرفه پزشکی سال ۹۲ گفت: بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه کشور تعرفه پزشکی قبل از پایان هر سال باید تعیین شود، اما شاهدیم که هنوز این موضوع از سوی دولت محقق نشده است، از این رو تأخیر در اجرای این قانون به جامعه پزشکی و بیماران آسیب می‌زند.
نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی، با تأکید بر اینکه در تعیین تعرفه پزشکی سال ۹۲ باید تورم سالیانه درنظر گرفته شود، افزود:‌ به طور حتم قیمت دارو به‌ویژه داروهای خاص و هزینه‌های حوزه سلامت در سال آینده افزایش قیمت خواهد داشت، از این‌رو باید تعرفه را متناسب با وضعیت کنونی و‌ آینده حوزه سلامت تعیین کرد.
وی با اعلام اینکه وضعیت اعتباری وزارت بهداشت، درمان و آموزش‌پزشکی بسیار بحرانی و تأسف‌بار است، تصریح کرد: بر اساس گزارش معاونت ‌وزارت بهداشت، هم‌اکنون این وزارتخانه تنها می‌تواند حقوق پرسنل را پرداخت کند و دیگر توان حمایت از بیمارستان‌ها را ندارند، بنابراین تعرفه پزشکی باید با دقت و با توجه به مشکلات حوزه سلامت تعیین شود.
فتاحی با بیان اینکه سوبسید کنونی حوزه سلامت از جیب جامعه پزشکی پرداخت می‌شود، گفت: متأسفانه داروخانه‌ها و همه بخش‌های حوزه سلامت اعتبارات خود را دریافت می‌کنند، اما تنها جامعه پزشکی مورد بی‌توجهی و بی‌مهری مسئولان قرار گرفته است.
این نماینده مردم در مجلس نهم،‌ با تأکید بر اینکه تعرفه‌های پزشکی از گذشته تاکنون از نظر قانونی شکننده بوده است، تصریح کرد: قرار بود که شورای عالی بیمه تعرفه را تعیین و از سوی هیأت وزیران تصویب شود، بعد از آن بر اساس وضعیت هر استان به تأیید رئیس سازمان نظام پزشکی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی و سه بیمه پایه برسد و سپس برای اجرا به استاندار ابلاغ شود.
وی با اعلام اینکه ابلاغ تعرفه پزشکی از سوی استاندارها خلاف منافع حوزه سلامت است، گفت: به طور حتم تعرفه‌ها باید از سوی رؤسای سازمان نظام پزشکی در استان‌ها اعلام شود.

در ساختمان ونک چه می گذرد؟

کلمه- گروه خبر: پس از آنکه در انتخابات دور قبل میدان فاطمی مرکز تخلفات مالی و اداری تیم احمدی نژاد بود، این بار صدای تخلفات تیم احمدی نژاد از ساختمان ونک به گوش می رسد.
در روزهای گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک کمیته ۷ نفره که جلساتش در ساختمانی در ونک برگزار می‌شود، مامور تخریب اصولگرایان شده است.
تخریب شخصیت مسئولان با مناظره جنجالی احمدی نژاد شروع شد که بی هیچ سندی به همه مقامات کشور از رسانه سراسری اتهام بست و کسی متعرض او نشد و فرصتی برای پاسخگویی به مسئولان داده نشد.
اینک در آستانه انتخابات که تیم احمدی نژاد با حمله به فاضل لاریجانی دور تازه فعالیت خود را آغاز کرده، اصولگرایان نسبت به این مساله حساس شده و بر این باورند که مردان کابینه در صدد تخریب شخصیت ها هستند.
تخریب شخصیت ها و اتهام زنی از مصادیق بارزی است که طی سال های گذشته همواره از سوی گروه های صاحب قدرت و ثروت انجام شده است.
کارناوال عاشورا یکی از بارزترین نمادهای این تخریب در زمان انتخابات منجر به دوم خرداد بود که هنوز هم با بانیان و عوامل آن برخورد نشده است.
اما خیز تیم احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، اصولگرایان را بیش از گذشته نگران کرده است. عوض حیدرپور با اشاره به اینکه جلسات «ساختمان ونک» نمونه ای از تصمیمات پشت پرده جریان انحرافی برای تخریب شخصیت های نظام است گفت: خبرهای مستندی کهکه از جلسات آنها شنیده می شود این است که تخریب کسانی که برای آنها رقیب جدی انتخاباتی هستند را به صورت جدی در دستور کار قرار داده اند .
وی افزود: هیچ فرد و گروهی حق تخریب ندارد و اگر چنین اتفاقی افتاد به منزله مخالفت و زیر پا گذاشتن فرمایشات این بزرگوار است. اسلام به هیچ عنوان حق تخریب فرد را نمی دهد و کسانی که در این راستا اقدام می کنند باید به مجازات قانونی خود برسند.
این نماینده مجلس تاکید کرد: در هفته های گذشته بارها شاهد مطالب بی ربط و غیرمنصفانه روزنامه ایران که روزنامه ارگان دولت است بودیم. این روزنامه این روزها به صورت فعال وارد میدان تخریب نیروهای مخلص نظام شده است و اعمالی که خلاف اخلاق و توصیه مقام معظم رهبری است را ترویج می کنند.
حیدرپور خاطرنشان کرد: به نظر می رسد این جلسات امنیت انتخابات را نشانه گرفته است. باید به این گروه تذکر جدی داده شود . جدای از این مورد برخی موارد هم نیاز به برخورد از سوی مراجع قضایی و قانونی حس می شود. تهمت و افترا به نیروهای خدوم نظام قابل بخشش نیست. این جریان با راه اندازی سایت ها، بولتن های خبری و بذل و بخشش های بی حساب و کتاب از بیت المال اقدام به تخریب می کنند.
غلامرضا اسداللهی نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی نیز در گفتگو با «فردا» با تاکید بر اینکه ایجاد اختلاف و تخریب شخصیت ها از موضوعات جدی است که آن را نباید نادیده گرفت، اظهار داشت: متاسفانه جریان انحرافی بیکار نمی نشیند و هر روز با سوژه جدیدی وارد فضای تخریب می شود. روزهای گذشته از طریق روزنامه ایران صدای خود را بلند می کردند و امروز با تصمیماتی که در ساختمانی ونک گرفته می شود. در این میان نیز برخی از مسئولین نیز خواسته یا ناخواسته به آن دامن می زنند.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه هر روز به انتخابات نزدیک تر می شویم دشمن نیز چهره واقعی تری از راهبردهای خود نشان می دهد. دشمن برای انتخابات و چهرهای سیاسی مطرح با نقشه وارد میدان می شود و این بار جریان انحرافی وسیله ای برای اجرای اهداف دشمن شده است.
این نماینده مجلس با اشاره به تخلفات بی شمار روزنامه ایران گفت: جریان انحرافی از مدت ها پیش برای انتخابات پیش رو برنامه ریزی کرده است و در مرحله اول،هدفشان تخریب افرادی است که برای آنها به عنوان رقیب انتخاباتی مطرح هستند. این جریان انشقاق میان نیروها را در دستورکار خود دارد که بتواند بیشترین استفاده را از تخریب چهره های اصولگرا داشته باشد. نمونه آن مطالب روزنامه ایران است که از مدت ها پیش با رویکردی غیر اخلاقی تخلفات خود را آغاز کرده است.
وی افزود: بهترین راهکار پیگری از مراجع قانونی است .در کشوری که قانون دارد نباید به صورت خودسر اقدام کرد. قطعا مراجع رسیدگی به این تخلفات تمامی اقدامات آنها را زیرنظر دارد و در وقت مقتضی با آن برخورد شدید خواهد کرد.
این نماینده مجلس تاکید کرد: ما مطمئن هستیم که مردم با هوشیاری با این قبیل فتنه ها مقابله کنند. مردم آنقدر هوشیار هستند که میان نیروهای خدوم و دشمن تفاوت قائل شوند. همانطور که در انتخابات گذشته این اتفاق افتاد و میان حق و باطل تمیز قائل شدند.

زمزمه های حقوق ۴۶۶هزار تومانی برای کارگران در سال آینده/ سبد معیشت خانوار کارگری ۱/۳‌میلیون‌تومان

چکیده :در روز‌ها و هفته‌های گذشته، بحث دستمزد و میزان افزایش آن در سال آینده بحث داغ شورای‌عالی کار است؛ بحثی که هر چند امسال با توجه به کاهش چشمگیر قدرت خرید کارگران، از سوی نمایندگان کارگری حول محور معیشت و تامین معیشت خانوار کارگری می‌چرخد اما باز هم صحبت‌ها از احتمال افزایش حداقل دستمزد کارگری کمتر از حتی تورمی است که از سوی بانک مرکزی برای دی‌ماه اعلام شد و از نرخ ۲۷/۴‌درصد حکایت کرد....

در روز‌ها و هفته‌های گذشته، بحث دستمزد و میزان افزایش آن در سال آینده بحث داغ شورای‌عالی کار است؛ بحثی که هر چند امسال با توجه به کاهش چشمگیر قدرت خرید کارگران، از سوی نمایندگان کارگری حول محور معیشت و تامین معیشت خانوار کارگری می‌چرخد اما باز هم صحبت‌ها از احتمال افزایش حداقل دستمزد کارگری کمتر از حتی تورمی است که از سوی بانک مرکزی برای دی‌ماه اعلام شد و از نرخ ۲۷/۴‌درصد حکایت کرد.
حالا شنیده‌ها از قوت گرفتن احتمال افزایش ۲۰‌درصدی مزد ۹۲ حکایت می‌کند و اگر چنین احتمالی به قطعیت تبدیل شود همچون سال‌های اخیر، در نشست‌های تعیین دستمزد کارگران، به ماده ۴۱ قانون کار که در آن صراحتا آمده است که حداقل دستمزد باید براساس نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و برآوردی از معیشت خانوار کارگری تعیین شود، حتی نیم‌نگاهی نیز نشده است، چرا که با افزایش ۲۰‌درصدی مزد کارگری، حداقل دستمزد از ۳۸۹‌هزار تومان به ۴۶۶‌هزار تومان خواهد رسید و این در حالی است که نمایندگان کارگری از برآورد سبد معیشت یک‌میلیون و ۳۰۰‌هزارتومانی و اعلام آن به شورای‌عالی مزد خبر می‌دهند.
در این صورت اگر افزایش ۲۰‌درصدی مزد کارگران قطعی شود جیب خانوار کارگری ۸۳۴‌هزار تومان کسری خواهد داشت و دخل خانوار کارگری همچون سال‌های اخیر که مزد کمتر از حتی تورم رسمی افزایش یافته است، با خرجش نمی‌خواند و کارگران همچنان به جیب خود بدهکار خواهند بود.
در همین باره رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور با اشاره به احتمال افزایش ۱۸ تا ۲۰‌درصدی حداقل دستمزد سال آینده کارگران به مهر گفت: «پیشنهاد جدی امسال کارفرمایان اختصاص سبد ویژه کالا به کارگران است.»
محمد انتظامی در ارتباط با تعیین حداقل دستمزد سال آینده از سوی شورای‌عالی کار، با بیان این‌که متاسفانه شیوه تعیین حداقل دستمزد در سال‌هایی که به سبک فعلی انجام شد دیگر نمی‌تواند جوابگو باشد، گفت: «در تمام سال‌هایی که شورای‌عالی کار دستمزد تعیین کرده است، کار به نتیجه مطلوبی نرسید.»
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، اظهار داشت: «با این‌که در اسفندماه هر سال به حداقل دستمزد کارگران افزوده می‌شود، اما از فردای آن روز قدرت خرید افزایش مزد از بین می‌رود و با رشد قیمت‌ها عملا مصوبات شورای‌عالی کار بی‌تاثیر می‌ماند.»
انتظامی با بی‌اثر خواندن شیوه تعیین مزد در شورای‌عالی کار، افزود: «همان‌طوری که معیشت نیروی کار تضعیف شده است، توان کارفرمایان نیز به دلایلی مانند تحریم‌ها و شرایط اقتصادی افت کرده است.»
وی با اشاره به این‌که امروز بسیاری از کارگران با کارفرمایان خود به دلیل مشکل تامین نقدینگی مدارا می‌کنند، بیان داشت: «اگر بیاییم به جای افزایش مزد به سبک فعلی، سبک کالا تعریف و به کارگران واگذار کنیم، قطعا به تقویت معیشت نیروی کار و بهبود بهره‌وری منجر می‌شود.»
این مقام مسئول کارفرمایی کشور، ادامه داد: «پیشنهاد ما این است که از سوی سازمان تامین اجتماعی که هزینه‌های آن از سوی کارگران و کارفرمایان تامین می‌شود و تاکنون کاری جز بازنشستگی و درمان برای کارگران انجام نداده است، سبدهای ویژه کالایی برای کارگران طراحی و ارائه کنیم.»
تامین سبد ویژه کالایی برای کارگران
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، اظهار داشت: «باید از سوی تامین اجتماعی برای تامین معیشت و بهبود زندگی نیروی کار، سبدهای کالایی به صورت ماهیانه تهیه و به کارگران ارائه شود. این سبد‌ها می‌تواند شامل اقلام پرمصرف و هزینه بر خانوار از جمله برنج، گوشت، مرغ، حبوبات، لبنیات و غیره باشد.»
انتظامی تاکید کرد: «علاوه بر حمایت از بهبود معیشت خانوار کارگری، آن افزایش‌های معمول سالیانه دستمزد نیز می‌تواند اتفاق بیفتد که در مجموع شاید بتوان امیدوار بود در زندگی کارگران تغییراتی ایجاد شود.»
وی با بیان این‌که امروز دیگر افزایش‌های سالیانه حداقل دستمزد جواب نمی‌دهد، گفت: «دولت به عنوان شریک اجتماعی باید اجازه بدهد کارفرما اشتغال‌زایی کند ولی مشکلات معیشتی نیروی کار را می‌توان از سوی تامین اجتماعی پیگیری و حل کرد.»
این مقام مسئول کارفرمایی کشور تصریح کرد: «می‌توان با برنامه‌ریزی برای دارندگان دفترچه‌های بیمه تامین اجتماعی، سبد ماهانه کالایی طراحی و به کارگران ارائه کرد. البته این موضوع جدا از آن برنامه دولت است که این روز‌ها گفته می‌شود.»
رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی کشور، پرداخت یارانه‌های نقدی را رفع‌کننده نیازهای کوتاه‌مدت برشمرد و افزود: «اگر قیمت کالا و اقلام مصرفی در بازار ‌گران شده است، تامین اجتماعی می‌تواند برود بخرد و کارگر را مورد حمایت قرار دهد.»
سبد معیشت ۱/۳‌میلیون‌تومانی خانوار کارگری
هرچند انتظامی به عنوان رییس هیات‌مدیره کانون کارفرمایان خدماتی با تاکید بر این‌که معیشت نیروی کار تضعیف شده است، می‌گوید «توان کارفرمایان نیز به دلایلی مانند تحریم‌ها و شرایط اقتصادی افت کرده است» و به این ترتیب از عدم توانایی کارفرمایان برای افزایش دستمزد کارگران در سال آتی با توجه به نیازهای خانوار کارگری حکایت می‌کند اما نباید فراموش کرد که حداقل دستمزدی که کارگران دریافت می‌کنند نه تنها توان تامین نیازهای اولیه زندگی خانوار کارگری را ندارد، بلکه هرساله توان تامین حداقل معیشت خود را بیش از پیش از دست می‌دهد و اکنون حداقل دستمزدی که یک کارگر دریافت می‌کند از اجاره خانه‌ای که وی باید پرداخت کند نیز کمتر است، چراکه به گفته جعفر عظیم‌زاده رییس هیات‌مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، «کدام خانه در کدام محله تهران، اجاره‌ای کمتر از ۳۸۹‌هزار تومانی دارد که کارگران به عنوان حداقل دستمزد دریافت می‌کنند.»
عدم توانایی کارفرمایان برای پرداخت دستمزدی مطابق با معیشت کارگران یا افزایشی براساس تورم رسمی، در حالی است که عضو شورای‌عالی کار با بیان این‌که دوشنبه هفته جاری جلسه شورا برگزار می‌شود، از ارائه پیشنهاد ۱/۳‌میلیون تومانی معیشت خانوار برای تعیین دستمزد به این شورا خبر داد.
محمد احمدی با اشاره به جلسه روسای کانون عالی شورا‌های اسلامی کار سراسر کشور به منظور بررسی تعیین دستمزد سال آینده کارگران اظهار داشت: «در ماه‌های اخیر کانون‌های استانی به بررسی وضعیت معیشت خانوار چهارنفره در مناطق مختلف پرداختند که در این جلسه با بررسی و کار کار‌شناسی جمع‌بندی صورت گرفت.»
نماینده کارگران در شورای‌عالی کار افزود: «در تعیین مزد تاکید کارگران روی تبصره دو ماده ۴۱ قانون کار است و بر این اساس جمع‌بندی صورت گرفت.»
این فعال کارگری با بیان این‌که میانگینی از ارقام و هزینه‌های تمام استان‌های سراسر کشور به منظور تعیین مزد ملی در نظر گرفته شده، گفت: «برآورد و جمع‌بندی نهایی، به عنوان خواسته حداقلی کارگران به شورای‌عالی کار پیشنهاد خواهد شد که این هزینه معیشتی بالغ بر یک‌میلیون و ۳۱۶‌هزار تومان برای سال آینده است.» به گفته احمدی، این میزان معیشت بدون در نظر گرفتن شاخص‌هایی مانند هزینه‌های سفر، تفریح و گذران اوقات فراغت است و به عنوان هزینه حداقلی رفاه یک خانوار چهارنفره قلمداد می‌شود.
این عضو شورای‌عالی کار تاکید کرد: «این رویکرد ملاک نمایندگان کارگران در شورای‌عالی کار خواهد بود و با دیگر شرکای اجتماعی چانه‌زنی خواهیم کرد.» وی درباره میزان افزایش نقدی و غیرنقدی دستمزد ۹۲ تصریح کرد: قطعا بخشی از میزان افزایش پیشنهادی باید به صورت غیرنقدی و با حمایت دولت انجام شود. این فعال کارگری درباره دیدگاه سرپرست وزارت تعاون کار و رفاه برای تعیین مزد بیان داشت: «این مقوله جزو سیاست‌های کلان است و ارتباط خاصی با افراد ندارد و در حقیقت وی نماینده دولت در شورا است.»
احمدی تصریح کرد: «سرپرست وزارتخانه با مصالح کشور و نیز مشکلات جامعه آشنا است و این موضوع می‌تواند تجربه خوبی برای تعیین دستمزد باشد.» وی درباره شائبه افزایش ۱۰‌درصدی کارمندان دولت برای سال آینده و ارتباط آن با تعیین مزد کارگران گفت: «این میزان افزایش قاعده و مبنای علمی مبتنی بر واقعیت‌ها ندارد و مزد کارگران نیز براساس مواد صریح قانونی تعیین خواهد شد.»
هر چند احمدی از تعیین حداقل مزد براساس مواد صریح قانونی خبر می‌دهد اما در سال‌های اخیر هیچ‌گاه حداقل دستمزد کارگران طبق مواد قانونی تعیین نشده است و در تعیین حداقل دستمزد کارگران به تنها موضوعی که توجه شده نرخ تورم است آن هم در شرایطی که طی دو، سه سال اخیر حداقل دستمزد چند‌درصدی از تورم اعلامی بانک مرکزی نیز کمتر بوده است تا دیگر هیچ توجهی به ماده ۴۱ قانون کار و نحوه برآورد حداقل دستمزد کارگری نشود.

واکنش صدا و سیما به پیامک اعتراضی احمدی نژاد: از دولت بعید است، عدم پخش مستقیم با هماهنگی بود

چکیده :شب گذشته خبرنگار مهر در خصوص شرایط اقتصادی کشور و انتقاداتی نسبت به وعده های گذشته رئیس دولت و عملکرد وی در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی مردم سوالی مطرح کرد که احمدی نژاد این سوال را بیانیه سیاسی علیه دولت تلقی کرد و پاسخ آن از تلویزیون هم پخش نشد....

پس از آنکه دفتر احمدی نژاد پیامکی در اعتراض به قطع گفت و گوی تلویزیونی رییس دولت فرستاد، صدا و سیما مدعی شد که حوزه اطلاع رسانی ریاست جمهوری از ابتدا در جریان بوده است.
سامانه پیامکی اطلاع رسانی دولت(پاد) در پیامکی که در ساعت ۲۳:۱۸ برای مخاطبان خود ارسال کرد و نسبت به قطع پخش تلویزیونی گفتگوی رئیس دولت با رسانه ها و پخش موسیقی و سریال بهجای آن انتقاد کرد.
متن پیامک پاد به این شرح است: «صداوسیما در اقدامی غیرمنتظره پخش زنده گفتگوی رادیو تلویزیونی رئیس جمهور را به بهانه پخش آگهی، سریال و موسیقی قطع کرد»
وحید شاکری مدیرکل امور رسانه های دفتر رئیس دولت در مصاحبه با خبرنگار شبکه ایران باانتقاد شدید از عملکرد صدا و سیما در قطع ناگهانی پخش زنده گفت و گوی احمدی نژادراظهار داشت: قطع پخش گفت و گوی رئیس دولت با رسانه ها، نقض غرض فلسفه شکل گیری این جلسه بود.
اما مدیر کل روابط عمومی سازمان صداوسیما درباره‌ی توقف پخش زنده‌ی گفت‌وگوی تلویزیونی رییس دولت که روز گذشته اتفاق افتاد، توضیحاتی را ارائه داد و مدعی شد که دفتر اطلاع رسانی ریاست جمهوری در جریان بوده است.
سید تقی سهرابی در گفت‌وگو با ایسنا، توقف پخش زنده‌ی گفت‌وگوی تلویزیونی رییس دولت که شامگاه شنبه، پنجم اسفند ماه اتفاق افتاد، گفت: پخش برنامه‌هایی در سطح سران قوا، با توجه به حساسیت‌هایی که دارد، حتما با هماهنگی با حوزه‌های اطلاع‌رسانی آنها انجام می‌شود.
این مقام مسؤول در سازمان صداوسیما ادامه داد: بخش اول گفت‌وگوی رییس دولت با آقای حیدری کاملا زنده و طبق روال عادی پخش شد و تنها بخش دوم که به سوالات خبرنگاران از رییس جمهور اختصاص داشت، به پس از پخش برنامه‌ای دیگر، موکول شد که حتما این اتفاق هم با هماهنگی خود معاونت اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری اتفاق می‌افتد. اینها برنامه‌هایی است که از قبل هماهنگ و برنامه‌ریزی می‌شود و صدا و سیما در آن دخیل نبوده است.
سهرابی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا درباره‌ی واکنش برخی رسانه‌ها به قطع گفت‌وگوی زنده تلویزیونی رییس دولت، گفت: طبیعی است که برخی رسانه‌ها که از وضعیت پخش چنین برنامه‌هایی مطلع نیستند، با چنین پرسش‌هایی مواجه شوند اما از رسانه‌هایی که در جریان این هماهنگی‌ها هستند، چنین فضاسازی‌ها و ارسال پیامک‌هایی بعید است. ضمن اینکه اگر سوالی دارند می‌توانند با معاونت اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری در میان بگذارند.
شامگاه شنبه پخش زنده گفت‌وگوی تلویزیونی رییس دولت با مردم از شبکه اول سیما، متوقف و ادامه آن به بعد از پخش سریال موکول شد.
گفت‌وگوی زنده تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد از ساعت ۲۱:۴۰ شامگاه شنبه در شبکه یک سیما آغاز شد. در ابتدای این برنامه، مجری تلویزیونی سوالاتی را درباره بودجه سال ۹۲ و برخی مسائل اقتصادی کشور مطرح کرد و رییس دولت به آنها پاسخ داد.
در ادامه قرار شد تعدادی از خبرنگاران رسانه‌های دیگر که برای اولین بار در محل ضبط برنامه حضور داشتند، پرسش‌های خود را مطرح کنند اما در تلویزیون به صورت زیرنویس اعلام شد که بخش دوم گفت‌وگوی تلویزیونی احمدی‌نژاد در پاسخ به سوالات خبرنگاران، پس از پخش سریال نمایش داده خواهد شد.
در همین حال شب گذشته خبرنگار مهر در خصوص شرایط اقتصادی کشور و انتقاداتی نسبت به وعده های گذشته رئیس دولت و عملکرد وی در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی مردم سوالی مطرح کرد که احمدی نژاد این سوال را بیانیه سیاسی علیه دولت تلقی کرد و پاسخ آن از تلویزیون هم پخش نشد.

سردار طلایی: به پلیس چه ربطی دارد مردم چه بپوشند؟

چکیده :طلایی با بیان اینکه پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند، تاکید کرد: این نگاه درست نیست و نگاه سیاسی است به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است. ...


در حالی که گشت ارشاد به بهانه نوع پوشش و آرایش به حقوق شهروندان تعدی می کند، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران، گفت: ‌به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید؛ مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است.
مرتضی طلایی رییس پلیس سابق تهران بزرگ بود که در سال ۱۳۸۶ و در زمان فرماندهی سید اسماعیل احمدی مقدم رئیس کل ناجا با درجه نظامی سردار سرتیپ پاسدار بازنشسته شد.
مرتضی طلایی در گفت‌و‌گو با ایلنا، با بیان اینکه شاید در جامعه پوششی که ما دوست داریم، نباشد، گفت: ‌ بی‌شک این افراد در باطن به دین و شریعت پای بند هستند.
وی درباره ضرورت وجود گشت ارشاد برای تذکر پوشش افراد در جامعه، با اشاره به اینکه این سوال را باید مسئولان مربوطه پاسخ گو باشند، ادامه داد: ‌حوزه تربیت بشیرا و نذیرا است در واقع به نوعی امر به معرف و نهی از منکر است از این رو بهتر است اول از کسانی که در حوزه‌های فرهنگی کار می‌کند بخواهیم هنجار‌ها را گسترش دهند تا باور‌ها تقویت شوند.
رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران همچنین خاطر نشان کرد: متولیان حوزه فرهنگی باید به خوبی به وظایفشان عمل کنند تا جامعه کمتر نیارمند نهی از منکر باشد.
طلایی در پاسخ به اینکه آیا ورود نیروی انتظامی در راستای کم کاری حوزه‌های متولی در مقوله حجاب است، تصریح کرد: ‌ به نوعی بخشی از اقدامات نیروی انتظامی در راستای کم کاری حوزه‌ها و دستگاه‌ها متولی در تمامی حوزه‌ها است برای نمونه وقتی شهروندی از اموال خود به خوبی نگهداری نمی‌کند پلیس ناچار می‌شود برای حفظ مال آن ورود کند در واقع پلیس در حوزه‌ای ورود می‌کند که دیگران درآن درست عمل نمی‌کنند اگر دیگران به وظایف خود عمل کنند نیروی انتظامی ورود نمی‌کند.
وی درباره میزان تاثیر پلیس گشت ارشاد بر روی پوشش اینگونه پاسخ داد: ‌ پلیس نمی‌تواند بر پوشش افراد تاثیر داشته باشد در واقع پلیس نیامده است بگوید که من گشت ارشاد راه اندازی می‌کنم تا پوشش افراد را تغییر دهم بلکه پلیس گشت ارشاد گذاشته است تا مانع کسی شود که برخلاف ارزش‌ها، هنجار‌ها، مقرارات و قانون در جامعه عمل می‌کند.
پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند
طلایی با بیان اینکه پلیس به دنبال آن نیست که بگوید افراد چه لباسی بپوشند یا نپوشند، تاکید کرد: این نگاه درست نیست و نگاه سیاسی است به پلیس چه ارتباطی دارد که بگوید مردم چه لباسی بپوشد یا نپوشد و اگر ورود کرده برای این است که خلاف هنجار‌ها در جامعه عمل می‌شود و این وظیفه پلیس در تمام دنیاست در کشور ما نیز پلیس مجری و پاسدار قانون است.
طلایی افزود: ‌قانونی در زمینه ورود پلیس به این مسائل وجود ندارد اما مصادیق در حوزه اجرایی تعریف شده است قانون نگفته است پلیس در زمینه حجاب مستقیم ورود کند اما از پلیس استقرار نظم و امنیت خواسته شده است.

آگهی و سریال مهم تر از مصاحبه زنده احمدی نژاد!


آگهی و سریال مهم تر از مصاحبه زنده احمدی نژاد!
بخش دوم مصاحبه رییس جمهوری رژیم ضبط و سپس با حذف و گزینش پخش شد
آگهی و سریال مهم تر از مصاحبه زنده احمدی نژاد! بخش دوم مصاحبه رییس جمهوری رژیم ضبط  و سپس با حذف و گزینش منتشر شد6 اسفند- کیهان آنلاین-  صدا و سیمای جمهوری اسلامی در یک اقدام بی سابقه مصاحبه زنده احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی را که خودش پیش از آن درباره اش وعده حرف زدن با مردم را داده بود به بهانه پخش آگهی و سریال قطع کرد.
 مصاحبه احمدی نژاد زمانی قطع شد که خبرنگاران دیگر به غیر از خبرنگار صدا و سیمای رژیم شروع به طرح پرسش های خود نمودند. بخش دوم این مصاحبه بعدا به صورت ضبط شده و با حذف و گزینش از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد. 
سایت «تابناک» که مانند «بازتاب» وابسته به اطرافیان محسن رضایی است زیر عنوان «روایت ففضای سیاسی کشور در چهاردهمین روز سال سی و پنجم انقلاب، پخش زنده مصاحبه رییس جمهور ناتمام ماند!» نوشت: «در شبی که مصاحبه زنده تلویزیونی رییس جمهور فضای سیاسی کشور را تحت الشعاع قرار داده بود، صدا و سیما مصاحبه تلویزیونی رییس جمهور را دو بخش کرد و بخش نخست را زنده و بخش دوم آن را پس از پخش سریال تلویزیونی ضبط شده پخش کرد».
به نوشته تابناک این نخستین بار بود که کارکنان بخش اطلاع رسانی نهاد ریاست جمهوری برای مصاحبه زنده تلویزیونی از خبرنگاران رسانه های مکتوب هم برای طرح پرسش دعوت کرده بود. تابناک می نویسد «اما گویا این کار با هدف خاصی انجام گرفته بود و احتمالا به دلیل همان هدف خاص، تلویزیون هم پخش زنده رانیمه تمام گذاشت».
ظاهرا چگونگی پخش این مصاحبه زنده که صدا و سیما آن را «ناک اوت» کرد، مهم تر از آنچه در آمد که احمدی نژاد می خواست بگوید. همین واکنش نیز نشان می دهد چگونه گروه های مافیایی رژیم هر یک به دنبال «هدف خاص» یکدیگر را در برابر چشم همگان بی آبرو کرده و یقه همدیگر را می درند. احمدی نژاد در این مصاحبه قصد داشت مانند دیگر زمامداران رژیم از یک سو به افشاگری علیه رقبا و از سوی دیگر  باز به عوام فریبی بپردازد و مردم را بار دیگر با وعده و پول بخرد و این کار را هم کرد. وی از جمله به مافیایی که صنعت خودروسازی را در اختیار دارد پرداخت و آنها را متهم کرد که قیمت اتومبیل را به طور تصنعی بالا می برند.  احمدی نژاد درباره واریز کردن «کمک جبرانی دولت به مردم» نیز که بارها در همین مصاحبه تکرار شد گفت: «این کمک آنقدر نیست که مردم باآن پرده یا مبل های خود را عوض کنند، اما در حدآجیل و ناهار و شام و سبزی پلو هست!»
 احمدی نژاد هم مانند بقیه دست در کاران رژیم می داند نه با تهدید مافیاهای سیاسی و اقتصادی آب از آب تکان می خورد و نه با این صدقه دادن و گداپروری می توان اقتصاد بیمار و در حال سقوط ایران را نجات داد، حتا اگر اساسا چنین قصدی در کار باشد.

۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه

حکم اعدام چهار متهم فساد مالی بزرگ ایران تأیید شد




دیوان عالی کشور ایران، حکم اعدام چهار متهم اصلی پرونده "بزرگ‌ترین فساد مالی تاریخ ایران" را تأیید کرد.

بر اساس حکم دیوان عالی، مه آفرید خسروی، مدیرعامل 'شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیر منصور آریا' و متهم ردیف اول این پرونده، به جرم "افساد فی‌الارض" به اعدام و پرداخت جریمه محکوم شده است.
گفته می‌شود مشاور حقوقی شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا، مدیر مالی این شرکت و رئیس سابق بانک صادرات شعبه گروه ملی فولاد، سه متهم دیگر پرونده هستند که علاوه بر پرداخت جریمه به اعدام محکوم شده‌اند.
با تأیید حکم دیوان عالی کشور، احکام صادر شده توسط دادگاه لازم‌ الاجرا می‌شود.
همچنین حکم حبس ابد متهم ردیف پنجم پرونده یعنی رئیس سابق بانک ملی شعبه کیش تأیید شده اما حکم حبس ابد معاون سابق بانک صادرات شعبه گروه ملی صنعتی اهواز نقض شده است.
به گفته دیوان عالی کشور ایران، چهار مقام دولتی دیگر از جمله دو معاون وزیر و دو مدیر کل وزارت راه به ۱۰ سال زندان، انفصال از خدمات دولتی و شلاق محکوم شده‌اند.
پرونده‌ای که بزرگ‌ترین فساد مالی تاریخ ایران خوانده شده ۳۹ متهم دارد. مقام‌های قضایی ایران گفته‌اند احکام صادر شده مربوط به بخش اول پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است، چون بعضی از متهمان از ایران خارج شده‌اند.
یکی از متهمان اصلی پرونده، کلیکمحمودرضا خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران است که به کانادا رفته است. ایران می‌گوید از اینترپل خواسته آقای خاوری را تحت تعقیب قرار دهد.

'مقام‌های رده بالا در جریان بودند'

کلیکاولین جلسه رسیدگی به این پرونده بهمن‌ماه پارسال برگزار شد.
اتهام‌های اصلی، صدور غیرقانونی اسناد اعتباری (ال‌سی) به ارزش حدود ۳ هزار میلیارد تومان و تبانی فعالان اقتصادی و مدیران بانکی در سوء استفاده از این اسناد بوده است.
بر اساس گزارش‌های دادگاه، اسناد اعتباری در شعبه بانک صادرات اهواز صادر شده و بیشتر آن‌ها با قیمتی پایین‌تر در شعبه بانک ملی کیش فروخته شده بودند.
مه‌آفرید خسروی، متهم اصلی پرونده در جلسه علنی دادگاه گفته بود که مقام‌های عالی در جریان فعالیت‌های او بوده‌اند. او تهدید کرده بود که اگر مقام‌ها درباره این موضوع توضیح ندهند، علیه آن‌ها افشاگری خواهد کرد.
آقای خسروی گفته بود یکی از مسئولان کشور از او برای مقابله با تحریم‌ها کمک خواسته بود.

تاکید مجدد رئیس‌‎جمهور ایران: هیچ کس نباید در انتخابات دخالت کند

احمدی نژاد و مرتضوی

محمود احمدی نژاد در جلسه امروز با استانداران، سعید مرتضوی را در کنار خود نشانده است. مشخص نیست که حضور آقای مرتضوی به عنوان سرپرست سازمان تامین اجتماعی در جلسه مشترک با استانداران به چه منظور بوده است.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران با تاکید بر اینکه "دولت موضع خود را در برابر انتخابات شفاف و صریح اعلام کرده" گفت: "هیچ کس نباید یا نمی‌تواند در انتخاب مردم دخالت کند."
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ایران، آقای احمدی‌نژاد یکشنبه ۲۹ بهمن (۱۷ فوریه) در سخنرانی خود در جمع استانداران سراسر کشور افزود: "توان دولت در تحمل فشارها و بدخواهی ها زیاد است و این دولت تا روز آخر خدمت خود و تا ساعت ۹ صبح ۱۲ مرداد سال ۹۲ که برای تنفیذ ریاست جمهوری جدید برویم، همانند ساعت ۱۰ صبح روزی که حکم بنده تنفیذ شد، کار خواهد کرد."

رئیس دولت، همزمان در نامه ای به آیت الله خامنه ای رهبر ایران نوشته است: "اینجانب و همکارانم در دولت تا آخرین لحظات مسئولیت دلبسته به ارزش های انقلاب اسلامی و کمر بسته خدمت به کشور و مردم خواهیم بود."
در هفته های اخیر، برخی محافظه کاران با انتقاد از اظهارات و موضع گیری های محمود احمدی نژاد، به گمانه زنی در مورد برکناری وی پیش از پایان رسمی دوره ریاست جمهوری او پرداخته بودند.
نامه آقای احمدی نژاد، در واکنش به کلیکانتقاد رهبر جمهوری اسلامی از درگیر شدن روسای دولت و مجلس در جلسه دو هفته پیش ا کلیکستیضاح وزیر کار نوشته شده است، اما در آن، بر خلافکلیکواکنش های سران دو قوه مقننه و قضاییه به همین مناسبت، بر اطاعت از آیت الله خامنه ای تاکید نشده است.
هشدار امروز رئیس جمهور در مورد "دخالت در انتخاب مردم"، یک هفته پس از آن صورت می گیرد که وی در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب ایران گفت که "شنیده شده است کسانی می‌خواهند انتخابات را مدیریت و مهندسی کنند" و افزود: "کسی خود را جای مردم نپندارد و با کوته‌بینی تصور نکند که می‌تواند به جای مردم تصمیم بگیرد."
این سخنان، واکنشی به سخنان علی سعیدی، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه پاسداران تلقی شد که گفته بود "وظیفه ذاتی سپاه مهندسی معقول و منطقی انتخابات است"، هرچند افزوده بود که این کار به معنای "دخالت" در انتخابات نیست.
آقای احمدی‌نژاد یک روز پس از انتشار گفته‌های آقای سعیدی تاکید کرد: "هرکس بخواهد مردم را مدیریت کند، مردم او را مدیریت می‌کنند."
این در حالی بود که آقای خامنه ای پیشتر، از افرادی که "مکرر می گویند انتخابات باید آزاد برگزار شود" انتقاد کرده و ادامه داده بود که انتقادها از سلامت انتخابات، "به تحقق اهداف دولت های مستکبر کمک می کند".

'حاضرم جانم را فدا کنم'

رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان جدید خود در جمع استانداران گفته است: "حاضرم جانم را در راه اسلام و قرآن فدا کنم و اساساً آرزویی جز بالا رفتن پرچم توحید و عدالت در جهان و آزاد شدن بشریت ندارم."
وی با ذکر اینکه رهبران فعلی و سابق ایران "در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده اند و اگر ایرادی هست از حلقه واسط بین مردم و انقلاب است" افزود: "اصلاح این حلقه واسط برای خدا به هیچ وجه کار سختی نیست و خدا کسانی که دغدغه خدمت به انقلاب و مردم را ندارند، نابود خواهد کرد و به گونه ای آنان را از میان برخواهد داشت که گویا هیچ‌گاه اثری از آنها در بین نبوده است."
آقای احمدی نژاد توضیح بیشتری در مورد "حلقه واسط" میان رهبری و مردم که به گفته او برخی از افراد آن "نابود" خواهند شد نداده، اما در بخشی دیگر از سخنرانی جدید خود هشدار داده است: "هرکس به جمهوری اسلامی و نقش مردم در آن باور نداشته باشد خودش از دایره خارج خواهد شد."
اعلام آمادگی رئیس جمهور برای "فدا کردن" جان خود در حالی صورت گرفته که یک ماه و نیم پیش، سخنانی منسوب به اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر سابق آقای احمدی نژاد منتشر شد که می گفت هر دوی آنها خود را برای "شهادت" آماده کرده اند و دولت را به سادگی به دست رقبا نمی دهند.
این سخنان بعدا از طرف دفتر آقای مشایی تکذیب شد.




فوریت رسیدگی به آلودگی هوا در مجلس رای نیاورد/نمایندگان برای آلودگی هوا پاسخی به مردم ندارند



کلمه- گروه اجتماعی: همزمان با این اظهار نظر یکی از نمایندگان مجلس که ما باید برای مردم پاسخ داشته باشیم که چرا چنین زیان هنگفتی ناشی از آلودگی هوا به مردم وارد می‌شود‌، فوریت طرحهای کاهش آلودگی هوای کشور و ارتقای ایمنی کنترل ترافیک هوایی (مراقبت پرواز) در جلسه علنی امروز به تصویب نمایندگان مجلس نرسید.
حسین رفیعی نماینده بجنورد در مجلس گفت‌: فراکسیون محیط زیست برای طرح دوفوریتی کاهش آلودگی هوای کشور سه ماه جلسه گذاشته است و مذاکرات لازم را با سازمان محیط زیست و شهرداری‌ها انجام داد و این طرح ماحصل این جلسات است و موضوع کاهش آلودگی هوا باید تبدیل به قانون شود‌. ‌
ایلنا به نقل از وی افزود‌: علت فوریت این طرح این است که عمدتا مشکلات آلودگی نیز در کلانشهر‌ها وجوددارد. همچنین در این طرح ما همه کشور را مورد توجه قرار داده‌ایم و انتظار داریم که نمایندگان به این موضوع توجه کنند‌. ‌
او گفت‌: مردم می‌گویند چرا مجلس و دولت فکری برای کاهش آلودگی هوا نمی‌کنند؟ ما باید برای مردم پاسخ داشته باشیم که چرا چنین زیان هنگفتی ناشی از آلودگی هوا به مردم وارد می‌شود‌. ‌
همزمان با این اظهارنظر، طرح دو فوریتی کاهش آلودگی هوای کشور در مجلس مطرح شد که دو فوریت و حتی یک فوریت این طرح در جلسه علنی رای نیاورد و فوریت این طرح تصویب نشد.
به گزارش مهر،طراحان این طرح در بیان دلایل توجیهی خود اظهار داشتند: علیرغم تلاش نهادهای ذیربط در امر کاهش آلودگی هوا متاسفانه شاهد هستیم که روز به روز آلودگی هوا شدت پیدا کرده و از این راه خسارت های جبران ناپذیری به کشور وارد شده و می شود و برای کاهش آلودگی هوا و به منظور دستیابی به حمل و نقل پایدار در کلانشهرها وزارت کشور با همکاری شهرداری ها موظف شود ظرف ۵ سال سهم حمل و نقل عمومی را در کلانشهرها به ۷۵ درصد افزایش دهد.
همچنین طرح یک فوریت ارتقاء ایمنی کنترل ترافیک هوایی (مراقبت پرواز) نیز در جلسه علنی امروز مطرح شد که یک فوریت این طرح نیز به تصویب نمایندگان نرسید.
موسوی لارگانی به عنوان یکی از طراحان اظهار داشت: حرفه کنترل ترافیک هوایی (مراقبت پرواز) یکی از سه شغل حساس، خطیر و پیچیده در ایمنی پروازها در صنعت هوانوردی محسوب می شود و تا کنون به این شغل نگاه جدی نشده است و متاسفانه هر چند وقت حادثه ای را در این خصوص شاهد هستیم که نمونه آن اتفاقی که در خرم آباد افتاد و حادثه سقوط هواپیما در ارومیه است.
در ماده واحده این طرح آمده بود: با توجه به حرفه مراقبت پرواز که جزو مشاغل سخت و زیان آور محسوب می شود علاوه بر مرخصی استحقاقی سالانه حداکثر تا یک ماه مرخصی کار در محیط های غیرمتعارف به آنان تعلق گیرد و ساعت کار هفتگی شاغلان موضوع این قانون با توجه به حجم ترافیک صعوبت کار، سابقه خدمت و کار در نوبت های کاری غیرمتعارف به تناسب در هفته حداکثر ۱۰ ساعت تقلیل یابد.

۱۳۹۱ بهمن ۲۶, پنجشنبه

«دستش را بالا برد و گفت چنان می زنم توی دهانت که دندان هایت بریزد»


چکیده :ما امنیت نداریم از کجا بدانیم که شب خوابیدیم یکدفعه کسی بالای سرمان نیاید؟ چه امنیتی داریم که وقتی جایی می برند بدانیم کجاست و تحت نظارت چه ارگانی است؟ ما نگران فرزندانمان هستیم با توجه به سابقه ای که از آقایان دیدیم. برای من این مساله پیش آمد، جلوی پدرم به من زنگ زدند و شروع به تهدید کردند. وقتی اینکار را می کنند آیا ممکن نیست این بلا را سر فرزندانمان بیاورند؟/ بیشترین حساسیت آنها روی سایت کلمه بود؛ در صورتی که سایت کلمه مورد تایید پدر و مادر ما است. حساسیت دیگرشان این بود که با پسر آقای مهدی کروبی چگونه بیانیه نوشتیم. می گفتند چرا واژه مهندسی انتخابات و آدم ربایی را در بیانیه آوردید؟...

زهرا موسوی دختر میرحسین  می گوید: ما امنیت نداریم از کجا بدانیم که شب خوابیدیم یکدفعه کسی بالای سرمان نیاید؟ چه امنیتی داریم که وقتی جایی می برند بدانیم کجاست و تحت نظارت چه ارگانی است؟ ما نگران فرزندانمان هستیم با توجه به سابقه ای که از آقایان دیدیم. برای من این مساله پیش آمد، جلوی پدرم به من زنگ زدند و شروع به تهدید کردند. وقتی اینکار را می کنند آیا ممکن نیست این بلا را سر فرزندانمان بیاورند؟ ما نگران امنیت جانی فرزندانمان هستیم. مساله دیگر این است که اخلاقیات رعایت می شود لپ تاپ های ما لپ تاپ های یک خانم است، عکس و تصویر و نوشته های شخصی و خاطراتی ممکن است در آن باشد که حریم خصوصی شخص محسوب می شود.
در همین حال نرگس موسوی نیز در خصوص بازداشت اخیر گفته است: به هر حال در آستانه سومین سال این حبس غیر قانونی شاید یادآوری این حبس است که فشارها را افزایش داده اند. این برخوردها قطعا برای همه هزینه دارد. از سوی دیگر حقانیت پیش بینی های پدر در مورد شرایط امروز به همه اثبات شده است. واقعیت این است که آنچه پدر ما می خواست نه رای و نه قدرت بود. او تنها نگران فقدان انسانیت و فقدان کرامت انسانی بود. این درد پدر ما بود. با این شرایط بحرانی کشور و وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم همه یادشان می آید که میر حسین موسوی همه اینها را پیش بینی کرده و نگران بود و به جرم همین الان دو سال است که در حبس بسر می برد.
روز دوشنبه (۲۳ بهمن) نرگس و زهرا موسوی فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای ساعاتی بازداشت شدند و ماموران امنیتی با برخوردهایی خشونت بار اقدام به تجسس منزل آنان و ضبط لوازم شخصی شان کردند. در همین روز حسین کروبی فرزند مهدی کروبی دیگر رهبر جنبش سبز نیز برای ساعاتی بازداشت شد. جرس در مصاحبه با نرگس، زهرا و کوکب موسوی از آنان درباره فشارهای جدید امنیتی پرسیده و روایت های آنان از وضعیت فعلی شان را بازتاب داده است. آنان در این گفتگو از احساس ناامنی شدید برای خود و والدینشان گفته اند و اطلاع رسانی درباره این وضعیت را مفیدترین راه ممکن دانسته اند.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
لطفا از آغاز دوره جدید فشارها و برخوردها صحبت بفرمایید؟
زهرا موسوی: صبح روز دوشنبه با ترفند های همیشگی خودشان چند آقا وارد منزل شدند. من لپ تاپم را سریع زیر آب گذاشتم تا عکسهای خانوادگی و بی حجاب به دست نامحرم نیفتد. اول یک آقایی وارد شد. گفتم حجاب ندارم که گفت سرم را آنطرف می کنم و یک چیزی سرت بینداز. تا آمدم اینکار را بکنم، یکدفعه چند تا مرد به خانه ریختند و یک خانم هم همراهشان بود و مدام می گفتند خانم همراهمان است، انگار سند و مجوزشان بود. بعد از بازرسی منزل یکسری از وسایل از جمله کتاب و لپ تاپ و هرچه بود جمع کردند و گفتند برویم. از در پشتی اوین داخل شدیم البته مثل اینکه هماهنگی صورت نگرفته بود و نیم ساعت در حیاط بودیم تا بالاخره گذاشتند بالا برویم و در یک اتاق بازجویی شروع شد. بیشترین حساسیت آنها روی سایت کلمه بود که به قول خودشان سایت ضدانقلاب است و ما قبول نکردیم زیرا دنبال این هستند که بهانه بتراشند و ما را به ضد انقلاب وصل کنند؛ در صورتیکه سایت کلمه مورد تایید پدر و مادر ما است و هرچه آنها تایید کنند ما قبول داریم. حساسیت دیگرشان این بود که با پسر آقای مهدی کروبی چگونه بیانیه نوشتیم. در کل می گفتند نشر اکاذیب کردید و چرا واژه مهندسی انتخابات و آدم ربایی را در بیانیه آوردید؟ چرا می گویید حصرغیر قانونی است؟ خلاصه این بازجویی ادامه داشت تا اینکه رفتارشان کاملا تغییر کرد و مردی که با خواهرم درگیر شده بود آمد و گفت ما نمی خواهیم این صحنه ها تکرار شود و ما هم اخلاق داریم و می خواهیم کرامت انسانی (دقیقا همین واژه هایی که پدر ما استفاده می کرد) رعایت شود. بعد از ما قول شفاهی گرفتند که اگر زنگ زدند و ما را خواستند، برویم. گفتند کوکب هم نشر اکاذیب کرده و سراغ او هم خواهند رفت. بعد من و نرگس تلفنی با هم حرف می زدیم و از احضار کوکب ناراحت بودیم و با هم می گفتیم اگر بخواهند خواهرمان را اذیت کنند اینکار را می کنیم که گویا احضارها در واکنش به این مسئله است.
نرگس موسوی: روز دوشنبه زمانیکه داشتم بهمراه پسرم سر کار می رفتم یک ماشین جلوی ما نگه داشت و چند نفر مرد و یک زن گفتند حکم بازرسی داریم و ما را با خود به منزلمان بردند. بعد خیلی احساس ناامنی کردم و می خواستم داد بزنم و مردم را خبر کنم که یکی از آقایون من را هل داد داخل. بطوریکه دستم آسیب دید و نسبت به این برخوردشان خیلی عصبی شده بودم. یکی از آنها دستش را بالا برد و گفت چنان می زنم توی دهانت که دندانهایت بریزد داخل دهانت. تمام این برخوردها جلوی چشم پسر چهار ساله من صورت گرفت. تمام خانه را به شکل وحشتناکی زیر و رو کردند و مقداری وسایل از جمله صد و پنجاه عدد سی دی، دو تا لپ تاپ، دو تا دوربین، آی پد و سه تا موبایل با خود بردند. حالا تصمیم دارم شکایت هم کنم زیرا اینها اموال شخصی هستند و هنوز پس نداده اند. در حالیکه به من گفتند تا عصر بر می گردانیم. آقایان به حدی رفتار غیرانسانی داشتند که حتی زمانیکه پسرم وحشت زده شده بود، آی پد را دادم تا بازی کند اما آی پد را از دستش کشیدند. من را جلوی چشم فرزندم تهدید به قتل کردند. زمانیکه داشتند خانه را تفتیش می کردند یکی از همان آقایان به من گفت اگر دست او بود از ساختمان من را پایین پرت می کرد. نکته قابل توجه دیگر این است که در بازرسی که از منزل کردند در میان کتابها یک انجیل قدیمی را به عنوان مدرک جرم برداشتند و پیروزمندانه به هم نگاه می کردند و اصلا متوجه قرآن که میان کتابها بود نشدند. یا میان سی دی ها چند تا سی دی بود که پسرم روی آن خط خطی کرده بود و باز آنها به هم نگاه کردند و سی دی ها را به عنوان مدرک جرم برداشتند.
باز تاکید می کنم ما احساس ناامنی برای خود و فرزندانمان می کنیم. هجوم آنها به خانه یک مادرِ تنها اخلاقی نیست و اینگونه رفتارها تجاوز به حریم خصوصی است.
 چهره این افراد برای شما آشنا بود؟
نرگس موسوی: بله، آن آقایی که توهین کرد شخصی بود که جزو نیروهای اطلاعات بود و روزهای اول حصر در ون سفید جلوی کوچه اختر می نشست. حتی از او پرسیدم شما همان شخص نیستید که جلوی خانه پدرم در ون سفید بودید؟ که با وقاحت پاسخ داد آره همان هستم.
 حکمی هم به شما نشان دادند و معلوم بود از سوی چه ارگانی هستند؟
نرگس موسوی: بله، حکم دادگستری را به من نشان دادند. اما یک منبع موثق بعد به ما گفت از طرف دفتر ریاست جمهوری بوده است. بخاطر همین در خصوص حکم تردید دارم.
زهرا موسوی: یک نامه ای به من نشان دادند که از سوی دادسرای اوین بود اما آقایانی که وارد شدند اصلا کارت نداشتند همان سربازان گمنام امام زمان در حقیقت دشمنان گمنام امام زمان بودند و معلوم نیست به کدام ارگان وابسته هستند و واقعا نمی دانیم با چه کسانی روبرو هستیم؟
تفاوت این برخورد با برخوردهایی که قبلا با شما داشتند چه بود؟
نرگس موسوی: بعد از انتخابات به اشکال مختلف با ما برخورد می کردند و همیشه تحت عنوان اطلاعات یا سپاه بوده است اما اینبار ما نمی دانیم چه ارگانی مسئول این برخوردهاست. قبلا تهدید می کردند و می گفتند شاید یکدفعه در خیابان ماشین زیرتان کرد یا شاید مریضی سختی گرفتید. خلاصه از این تهدیدها که بچه هایمان هم پیش از این تهدید می شدند. اما باز رفتارشان کمی بهتر بود هر چند که یکشب جلوی پدرم زنگ زدند به خواهرم و شروع به بازجویی تلفنی کردند که پدرم بشدت عصبانی شدند و گفتند در هیچ فرهنگ و دینی نداریم که دختر را جلوی پدرش بازجویی کنند. اما هیچوقت به این شکل که فحاشی و تهدید کنند و هل دهند، نبوده است.
کوکب موسوی: چیزی که در این میان مهم است و در مقابل این برخوردها باید صورت گیرد اطلاع رسانی است. روز دوشنبه که زهرا و نرگس را بازداشت کردند به آنها گفتند لباس ها و لوازم شخصی اتان را بردارید زیرا به این زودی ها بر نمی گردید. اما بعد از بازداشت آنها سریع اطلاع رسانی شد و این باعث شد که آنها را آزاد کنند وگرنه شاید هنوز آنها را نگه می داشتند. اطلاع رسانی بسیار مهم است و باید ادامه پیدا کند.
 در طی این دو سال چه مشکلات و اختلالاتی در زندگی شما ایجاد کردند؟
نرگس موسوی: پیش از شروع حصر پدر و مادرم، همسر سابقم را بطور مکرر می بردند و بازجویی می کردند. بخاطر همین برخوردها مشکلاتی در زندگی مشترک ما ایجاد کردند. تقریبا هفته ای یکبار او را بازجویی می بردند و تهدیدش می کردند. به او برای طلاق فشار می آوردند. حتی به او می گفتند چرا زن صیغه ای نمی گیری و یکسری حرفهایی که از گفتن آن شرم دارم و بازگویی آن را در شان خود نمی دانم. این برخوردها منجر به طلاق ما شد و زمانیکه اعتراض کردم به اینگونه برخوردها جواب می دادند بیا اثبات کن. خلاصه از بازجویی همسر سابقم شروع شد تا کتک زدن شوهر خواهرم و اخراج خواهرم که دارای دکتراست و یک استاد دانشگاه بود و به این نحو کنار زده شد. خود من هم امنیت شغلی نداشتم. هر وقت که کاری را شروع می کردم اختلال ایجاد می کردند و برای همکاران و در محیط کار مزاحمت برایم ایجاد می کردند.
الان هم با هدف آزار و اذیت ما یک دور جدیدی از بازجویی ها و فشارها آغاز شده و نمی دانیم فریادمان را باید به کجا برسانیم. نمی دانیم روزی که باید خودمان را به دادسرا معرفی کنیم چه بازجویی و برنامه ای برایمان دارند. اصلا نمی دانیم شب برمی گردیم یا نگهمان می دارند، به شدت نگران امنیت خود هستیم. اگرچه ما همیشه خدا را شکر می کنیم و می گویم در مسیر خیر مطلق است. این چیزی است که پدر به ما آموزش داده که هر چیزی در مسیر خیر و تکامل خودش است.
علت ممانعت از دیدار شما با پدر و مادرتان چیست و آخرین باری که با آنها ملاقات داشتید به چه زمانی بر می گردد؟
نرگس موسوی: تقریبا سه ماه پیش. در آخرین ملاقات ماموران گفتند زهرا اجازه ندارد به ملاقات بیاید. پدر هم گفتند یا هر سه با هم می آیند یا هیچکدام. بعد از آن هم آقایان شروع به پرونده سازی برای ما کردند. تلفنها را هم ممنوع کردند یعنی ما الان سه ماه است که حتی صدای پدر و مادرمان را هم نشنیده ایم.
زهرا موسوی: اینها به ما گفته بودند که اگر از وضعیت پدر و مادرتان خبری بدهید شما را ممنوع الملاقات می کنیم. بعد یکبار گفتند از پدر و مادر خبر رسانی کردیم و بنابراین ممنوع الملاقات هستیم. آنها گفتند اگر ادامه دهید، مورد پیگرد قضایی قرار می گیرید که می بینیم این تهدید خود را عملی کردند.
 از وضعیت جسمانی آنها اطلاعی دارید؟
نرگس موسوی: هیچ اطلاعی نداریم. پدر من پیش از حصر هیچ مشکل قلبی نداشت و بعد از این حبس غیر قانونی به بیماری قلبی دچار شدند. از وضعیت سلامت مادرم هم هیچ اطلاعی نداریم. زمانیکه شکایت می کنیم و می خواهیم پرونده پزشکی آنها را ببینیم مثلا آزمایش خون آنها را نشانمان بدهند. می گویند نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی! یعنی ما حق نداریم از وضعیت جسمی پدر و مادرمان باخبر شویم. در آخرین دیداری که با پدر و مادرمان داشتیم مادرم گفتند که “اینجا از گواتنامو بدتر است”. ما نمی دانیم در این دو سال چه گذشته که مادرم می گوید از گواتنامو بدتر است و مسئول بیماریشان زندانبانان اند (که هنوز نمی دانیم از سوی چه ارگانی هستند) مادرم می گفتند نمی دانیم چه به ما خوراندند و یا چکاری کرده اند که مریض شدیم. در حالیکه پیش از حبس خانگی سالم بودند و هیچ مشکل جسمانی نداشتند. اینها مسئول جان پدر و مادر ما هستند و کاملا در خصوص وضعیت جسمانی آنها ابهام داریم.
 جدیدا هم گویا بطور ناگهانی گفته اند خود شما غذا تهیه کنید، می توانید در این زمینه برای ما بگویید؟
نرگس موسوی: ما وقتی می خواستیم برای آنها غذا ببریم قبول نمی کردند و می گفتند نه احتمال دارد که شما بخواهید آنها را مسموم کنید! اما مدتی پیش به ما گفتند ما دیگر خریدی نمی کنیم (البته پول مواد غذایی را پدر و مادرمان می دادند) و خودتان غذای آنها را تهیه کنید. بار آخر که مواد غذایی برایشان بردیم یکسری وسائل مانند کاغذ و ظرف که بسته بندی آنها باز نشده بود و مارک معروفی بود را بردیم. بعد از مدتی متوجه شدیم که به آنها تحویل نداده اند. از آنها پرسیدیم چرا؟ گفتند بردیم آزمایشگاه! واقعا هنوز نمی دانیم چه سناریوی جدیدی برای این قضیه دارند.
تحلیل شما از این فشارها و برخوردها چیست؟
کوکب موسوی: یکی از مسائل آقایان آبروریزی هایشان از جمله اتفاقی است که در حرم حضرت معصومه افتاد که می خواهند آن را بپوشانند و بخاطر همین شروع به یکسری تحرکات کردند. مسئله دیگر هم انتخابات است که می خواهند هیچ سر و صدایی نشود و با سرکوب ایجاد رعب و وحشت کنند. از سوی دیگر می خواهند هیچ صدایی از پدر و مادرمان نباشد و مردم به یک حالت رخوت و فراموشی فرو بروند.
زهرا موسوی: کشور دارای بحران است. ضمن انکار بحران می خواهند بحران زایی کنند تا آن را بپوشانند درحالیکه بهتر بود این مشکلات را با آرامش حل می کردند و دست از سر زندگی مردم برمی داشتند. این رفتارها که بریزند به خانه ها و رعب و وحشت برای خانواده ایجاد کنند نه اخلاقی است و نه نتیجه ای خواهد داشت. خشم می کارند و کینه درو می کنند. این وضعیت در درازمدت دستاوردی برای آنها در بر نخواهد داشت. در این دو سال متوجه شدیم که کلا بی برنامه هستند و فشارهای درونی و بیرونی خود را برای کوتاه مدت برنامه ریزی می کنند. پدرم بارها گفته است این اعتراضات فتنه نبوده بلکه یک حرکت جمعی بزرگ بوده است. این عین کلام پدر است و نشر اکاذیب هم نیست.
نرگس موسوی: به هر حال در آستانه سومین سال این حبس غیر قانونی شاید یادآوری این حبس است که فشارها را افزایش داده اند. این برخوردها قطعا برای همه هزینه دارد. از سوی دیگر حقانیت پیش بینی های پدر در مورد شرایط امروز به همه اثبات شده است. واقعیت این است که آنچه پدر ما می خواست نه رای و نه قدرت بود. او تنها نگران فقدان انسانیت و فقدان کرامت انسانی بود. این درد پدر ما بود. با این شرایط بحرانی کشور و وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم همه یادشان می آید که میر حسین موسوی همه اینها را پیش بینی کرده و نگران بود و به جرم همین الان دو سال است که در حبس بسر می برد.
 به نگرانی میر حسین موسوی نسبت به شرایط کشور اشاره کردید. ایشان هشت سال بود که از عرصه سیاسی کشور کنار کشیده بودند و بیشتر نظاره گر مسائل کشور بودند. چه شرایطی پیش آمد که پا به میدان سیاست گذاشتند؟
نرگس موسوی: شاید مثل صدای یک طوفانی که از دور می آید و کسی که قدرت شنوایی بالایی دارد آن را می شنود و پدر من این صدا را شنید. طوفانی که الان می بینیم همه چیز را دارد با خاک یکسان می کند. او برای نجات کشور و مردم احساس مسئولیت کردند و وارد عرصه شدند، وگرنه همه می دانند که او سالها از سیاست کنار کشیده بود و دغدغه قدرت نداشت. بعد از اینهم که اعتراضات شروع شد تمام حرفشان این بود که می خواستند در کنار مردم بمانند اما تهمت های زیادی به او زدند به نظر من اینها تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب است.
 آقای میرحسین موسوی وقتی وارد عرصه انتخاباتی شدند این شرایط سخت را پیش بینی می کردند؟
نرگس موسوی: پدر وقتی وارد صحنه شدند خود را برای همه چیز آماده کرده بودند مثل یک جعبه دربسته که کسی از داخل آن خبر ندارد. پدر با وجود اینکه یک آدم هنرمند و مهربان هستند در عین حال در شرایط سخت یک استقامت و قدرت بی نظیری دارند که من خودم گاهی از این جذبه و قدرت می ترسیدم. به خاطر همین روحیات است که الان پایدار و مقاوم و صبور ایستاده اند.خود من نتیجه صبر را رضایت از قدم برداشتن در راه حق می بینم. از قدیم گفته اند حق دادنی نیست بلکه گرفتنی است. باید دنبال حق رفت و سکوت نکرد حتی اگر در این راه هزینه دهیم. پدر می گویند که باید در مسیر حق قدم برداشت تا به همان خیر مطلق و تکامل رسید.
پدر و مادر همیشه یار و مشوق هم هستند و در تمام عرصه ها همدیگر را حمایت می کردند و در حقیقت این دو غیر قابل تفکیک هستند. یک خصوصیت خوب مادرم شجاعت و سرسختی اوست. همیشه در شرایط سخت تحمل زیادی دارند. به خاطر همین روحیات او است که در این شرایط و فشارها به خودم می گویم من دختر زهرا رهنورد هستم پس می توانم همه اینها را تحمل کنم. در این دو سال هروقت ما را می دید می گفت قوی باشید و صبور. در هر حال هرچه هست دلتنگی و نگرانی است.
دغدغه اصلی و درخواست شما چیست؟
نرگس موسوی: خواسته ما در درجه اول آزادی فوری پدر و مادرمان است. مسئله دیگر پاسخگویی در خصوص این اقدامات زیرا تاکنون هیچ ارگانی مسئولیت حصر (به قول آنها) نذیرفته است. در پیگیری های ما جوابهای متفاوتی داده اند یکبار می گویند دادستانی، باردیگر دادگاه انقلاب، دادگستری، اطلاعات، سپاه و بیت و هنوز نمی دانیم مسئول حبس خانگی پدر و مادر ما کیست؟ بالاخره در این کشور یکی باید نسبت به این حبس غیرقانونی، غیر شرعی، غیر اخلاقی، غیر اسلامی پاسخ دهند. بگویند ما اینکار را انجام دادیم و مجرم هستیم. مادر من یک دانشمند و پرفسور است که می تواند در عرصه های علمی کشور باعث رشد و توسعه جامعه شود. پدر ما بعنوان یکی از چهره های سیاسی انقلابی شناخته شده حضورش در این مقطع حساس کنونی که کشور با بحران های زیادی دست به گریبان است می تواند موثر باشد. چرا باید دو سال در حبس باشند؟
زهرا موسوی: ما هیچ خبری از پدر و مادر نداریم، نه تلفن نه ملاقات. وقتی با ما که در جلوی چشم مردم هستیم و صدایمان به جایی می رسد اینگونه برخورد می کنند با پدر و مادرمان که زندانی هستند چه خواهند کرد و چه بر آنها می گذرد؟ ما امنیت نداریم از کجا بدانیم که شب خوابیدیم یکدفعه کسی بالای سرمان نیاید؟ چه امنیتی داریم که وقتی جایی می برند بدانیم کجاست و تحت نظارت چه ارگانی است؟ ما نگران فرزندانمان هستیم با توجه به سابقه ای که از آقایان دیدیم. برای من این مساله پیش آمد، جلوی پدرم به من زنگ زدند و شروع به تهدید کردند. وقتی اینکار را می کنند آیا ممکن نیست این بلا را سر فرزندانمان بیاورند؟ ما نگران امنیت جانی فرزندانمان هستیم. مساله دیگر این است که اخلاقیات رعایت می شود لپ تاپ های ما لپ تاپ های یک خانم است، عکس و تصویر و نوشته های شخصی و خاطراتی ممکن است در آن باشد که حریم خصوصی شخص محسوب می شود.