۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه

پناهجویی، سفری پرخطر و طولانی، مقصدی نامعلوم


همه ساله بسیاری خود را با قایق‌هایی ناایمن به استرالیا می‌رسانند
تونی ابوت، نخست وزیر جدید استرالیا به تازگی و با آغاز رسمی کارش، سیاست های خود را در زمینه پناهجویان به مرحله اجرا گذاشته است. از این پس همه پناهجویانی که خود را با قایق به استرالیا می رسانند، توسط نیروی دریایی این کشور به اندونزی بازگردانده خواهند شد.
این سیاست از سوی گروه های مدافع حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفته است.
هر ماهه هزاران مهاجر سفری خطرناک بر اقیانوس هند را آغاز می‌کنند تا خود را به سواحل استرالیا برسانند.
بسیاری از آنان کسانی هستند که از دشواری‌های زندگی در کشورهایی چون افغانستان و سری‌لانکا می‌گریزند.
آنها برای این منظور مبالغ هنگفتی به قاچاقچیان انسان می‌پردازند، کسانی که مسافران را با قایق‌هایی معمولا ناایمن به دریا می‌برند.
مساله پناهجویان یکی از عمده‌ترین بحث‌های رقابت انتخاباتی استرالیا بود و هر دو طرف سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای را در این مورد پیشنهاد می‌‎کردند.
بی‌بی‌سی پای صحبت سه پناهجو نشسته است.

رفتن از افغانستان

حبیب الله که ۴۱ ساله است در کابل زندگی می‌کند. او دارای سه دختر نه ساله، هشت ساله و چهار ساله است. حبیب الله و خانواده‌اش امیدوارند هر چه زودتر افغانستان را ترک کرده و یک سفر طولانی و خطرناک را شروع کنند به این امید که زندگی تازه و امنی را در استرالیا آغاز کنند.
حبیب الله می‌گوید: "من یک فعال جامعه مدنی هستم و برای دفاع از حقوق افرادی که از خشونت ها صدمه‌دیده اند تلاش زیادی کرده‌ام. از آنجا که من برخی از موارد نقض حقوق بشر را در دادگاه مطرح کرده‌ام، با مشکلات زیادی مواجه شده‌ام. سه بار به زندان افتاده‌ام و دو بار به من حمله شده که حمله دوم با ضربات چاقو بود. آنها قصد کشتن من را داشتند."
"فکر کردم چنانچه کشته شوم، همسر و سه دخترم آینده تاریکی خواهند داشت. به همین جهت تصمیم گرفتم از افغانستان خارج شوم. برای اقامت، استرالیا را انتخاب کردم چون کشوری است که به حقوق بشر احترام می‌گذارد. می‌خواهم دخترانم جایی به مدرسه بروند که آرام باشد و هر لحظه در باره خشونت، بمبگذاری‌های انتحاری و قتل نشنوند."
"چند نفر از اقوام من در اندونزی زندگی می‌کنند. آنها آدرس یک آژانس مسافرتی در کابل را به من دادند. این آژانس با قاچاقچیانی که اشخاص را از راه‌های غیرقانونی به کشور دیگری می‌برند، تماس دارد. من خودم قاچاقچیان را ملاقات نکرده‌ام ولی آژانس مسافرتی می‌گوید ما به زودی سفرمان را شروع می‌کنیم."

"البته این قمار بزرگی است. قاچاقچی کسی نیست که بشود به او اطمینان کرد. ولی این گونه افراد تا کنون به خویشاوندان ما کمک کرده‌اند که از افغانستان خارج شوند و ما حق انتخاب دیگری هم نداریم بنا براین باید به آنها اطمینان کنیم. به ما گفته‌اند که اولین مقصد ما هند است. از آنجا به مالزی و سپس اندونزی خواهیم رفت. برای این که ویزای تحصیل و کار در مالزی به ما داده شود باید ۲۱ هزار دلار پرداخت کنیم؛ شش هزار دلار برای من، شش هزار دلار برای همسرم و سه هزار دلار برای هر یک از سه دخترم. باید نیمی از این مبلغ را قبل از شروع سفر و بقیه را هنگام رسیدن به مالزی پرداخت کنم."
"تهیه یک چنین پولی بسیار مشکل است. ناچار شدم مقداری پول از خویشاوندانم قرض بگیرم و برای تهیه بقیه پول اموال و لوازم منزلم را بفروشم. ما از تلویزیون و رادیو شنیده‌ایم که سفر دریایی از اندونزی به استرالیا چقدر خطرناک است. کشتی‌هایی که مسافران را می‌برند برای سفرهای دریایی طولانی مناسب نیستند. بسیاری بیشتر از ظرفیت مسافر سوار می‌کنند و خیلی از این کشتی‌ها هم غرق می‌شوند."
"ولی با این وجود، ما می‌بینیم که بیشتر پناهجویان به استرالیا می‌رسند و زندگی تازه‌ای را در آنجا شروع می‌کنند. به همین جهت حاضریم مشکلات را قبول کنیم و در عوض به محلی برسیم که بتوانیم زندگی آرامی داشته باشیم. من ناچارم کشور خودم را ترک کنم برای این که بتوانم از خودم محافظت کنم و زندگی بهتری برای فرزندانم فراهم کنم. من از این که ناچار به ترک افغانستان هستم خیلی ناراحتم، برای این که من اینجا متولد شده‌ام و قبر پدر و مادرم اینجاست. ولی راه دیگری برای خروج از این وضعیت ندارم."
"شنیده‌ایم که دولت استرالیا پناهجویان جدید را به جزیره پاپوآ گینه جدید، می‌فرستد. در گذشته مقامات استرالیا چندین بار تهدید کرده بودند که دست به این کار خواهند زد ولی عملا کاری نکرده بودند. پناهجویان مشکلات زیادی دارند و دولت استرالیا طبق کنوانسیون‌هایی که امضا کرده و بنا بر وظیفه جامعه بین المللی، باید پناهجویان را بپذیرد."
"ما اشخاصی را می‌شناسیم که از طریق سازمان ملل متحد تقاضای پناهندگی کرده‌اند. این روند مدت بسیار زیادی طول کشید و نهایتا با تقاضای بسیاری از آنان، با وجود این که دلایل قانع کننده برای پناهندگی داشتند، موافقت نشد. به همین جهت من به امید این که زودتر به مقصد برسیم، مسیر خطرناک را انتخاب کردم."

گیرافتادن در جزیره کریسمس

سعید اهل تهران است. او که به یک خانواده متوسط تعلق دارد، پس از آن که از اسلام به مسیحیت گروید، تصمیم گرفت از ایران خارج شود چون تغییر دین در ایران جرم محسوب می‌شود. سعید با کشتی از اندونزی به جزیره کریسمس رفت. او درست سه روز قبل از این که مقررات جدید مهاجرت در استرالیا به اجرا درآید در این جزیره از کشتی پیاده شده بود. مطابق مقررات جدید تمام تازه‌واردین باید برای رسیدگی به پرونده شان به جزیره پاپوآ گینه جدید انتقال یابند و چنانچه با تقاضا پناهندگی آنان موافقت نشود، اجازه نخواهند داشت در استرالیا اسکان یابند. این موضوع سبب شده که سعید احساس نومیدی شدیدی کند. وی در مکالمه تلفنی به فریبا صحرایی از بخش فارسی بی بی سی چنین گفت:
"من برای این که در انتخاب ایمان و مذهبم آزاد باشم از ایران فرار کردم. من اگر از مقررات جدید اطلاع داشتم هرگز استرالیا را انتخاب نمی‌کردم. سفر دریایی سه روزه من از اندونزی به جزیره کریسمس وحشتناک بود. من مرگ را در مقابل چشمانم دیدم."
"همه ما برای این که به اینجا برسیم جان خود را به خطر انداخته بودیم. ولی حالا به ما می‌گویند به ما مربوط نیست که چطور اینجا وارد شدید؛ چه بخواهید چه نخواهید مجبورید به پاپوآگینه جدید بروید."
"من واقعا احساس افسردگی می‌کنم. من تنها فرزند خانواده‌ام بودم و ما هیچ مشکل مالی در ایران نداشتیم. اگر من را به پاپوآ گینه جدید بفرستند در آنجا خودکشی می‌کنم. اگر والدینم این مصاحبه را گوش می‌کنند، شاید آخرین باری باشد که صدای مرا می‌شنوند. وقتی قدم به خاک پاپوآ گینه جدید گذاشتم دیگر هرگز صدای من را نخواهند شنید."

درانتطار پناهندگی در استرالیا

معروف مشفی شریف، که سی و هشت ساله است، به اقلیت تامیل در سریلانکا، تعلق دارد. او سال گذشته پس از پیوستن به یک حزب سیاسی چپگرای رادیکال، و نامزد شدن در انتخابات محلی، با تهدید های حزب حاکم روبرو شد و تصمیم گرفت از سریلانکا خارج شود.
مصروف مشفی شریف می‌گوید: "استرالیا اولین انتخاب من نبود. انتخاب اول من ایتالیا بود. ولی چون در آنموقع احساس امنیت نمی‌کردم تصمیم گرفتم هر چه زودتر از کشور خارج شوم. در همان موقع بود که از طریق تماس‌های بازرگانی که داشتم باخبر شدم که شخصی در حال ترتیب دادن برنامه بردن عده‌ای با کشتی به استرالیا است. به این فکر افتادم که بهتر است من هم از این فرصت استفاده کنم."
"وقتی به ملاقات مردی که مسئول اصلی این برنامه بود رفتم، واقعا اطمینان بخش به نظر می‌رسید. من از این که این سفر خطرناک است تا حدودی آگاه بودم ولی او به من گفت این سفر بخصوص، مانند بقیه سفرها مشکل یا خطرناک نخواهد بود. او اطمینان داد که سفر امن و کاملا راحتی خواهد بود."
"هزینه این سفر برای هر مسافر معادل هفت هزار و پانصد دلار آمریکا بود. من در ظرف سه روز این پول را تهیه کردم. خودم کمی پول داشتم ولی بیشتر مبلغ درخواستی را از دوستانم قرض گرفته بودم. از این لحاظ من خوش شانس بودم چون بعضی وقتها تهیه یک چنین مبلغی چندین روز یا هفته طول می کشد."
"سفر از آنچه فکر می‌کردم به مراتب خطرناک‌تر بود. ما با یک قایق ماهیگیری راه افتادیم و بعد به یک کشتی که عده زیادی مسافر داشت منتقل شدیم. فکر می کنم این کشتی ظرفیت ۴۰ مسافر را داشت ولی ما ۱۱۷ نفر بودیم."
"سوار کردن یک چنین عده زیادی واقعا تعجب آور بود. مسئولین فقط روزی یک بار به ما غذا می‌دادند که هیچ وقت مقدارش کافی نبود. این بسته به شانستان بود که به شما غذا می‌رسد یا نه. تمام آب آشامیدنی پس از ۱۰ روز تمام شد. می‌خواهم نکته‌ای را بگویم که قبلا هرگز نگفته بودم: نمی‌دانستم زنده خواهم ماند یا نه."
"چون همه اطراف ما آب بود هیچ نمی‌دانستم کجا هستیم. در هفدهمین روز سفرمان بود که چشممان به خشکی افتاد و کشتی به همان طرف حرکت کرد. ولی وقتی نزدیک تر شدیم یک کشتی نیروی دریایی استرالیا مانع حرکت ما شد و ما فهمیدیم به جزایر کوکاس، که تحت کنترل استرالیا است رسیده‌ایم."
"این محل، واقعا یک جای توریستی است و برای بازداشت شدگان تسهیلاتی ندارد به همین جهت بعد از چند روز همه ما را به جزیره کریسمس فرستادند. ولی پس از چند روزی که آنجا بودم، چون دچار عفونت ریوی بودم، از نظر سلامتی مشکل پیدا کردم. به دلیل بیماری مرا برای معالجه به بندر پرت، در خاک اصلی استرالیا انتقال دادند. معمولا به تقاضای پناهندگی در جزیره کریسمس رسیدگی می‌شود و فقط وقتی که مطمئن شوند ادعای شما برای پناهندگی واقعی است، می‌توانید به خاک اصلی استرالیا قدم بگذارید."
"حالا من در ملبورن درانتظار جواب نهایی به درخواست پناهندگی‌ام هستم. تمام خانواده و دوستانم در سریلانکا هستند. ترک آنها بسیار مشکل و ناراحت کننده بود. ولی فکر می کنم دلایل قوی برای قبول پناهندگی من وجود دارد و در آنصورت خواهم توانست خانواده‌ام را هم به استرالیا بیاورم."
"علاوه بر این، در سریلانکا چون یک بازرگان بودم وضع مالی‌ام خوب بود و استقلال و آزادی خودم را داشتم. در اینجا من با سه یا چهار سریلانکایی دیگر زندگی می کنم و فقط مایحتاج اولیه ضروری در اختیار ما قرار می گیرد."
"می خواهم با فروتنی به هموطنان سریلانکایی خودم بگویم: به این سفر نیایید و تضمیناتی را که قاچاقچیان به شما می دهند باور نکنید. آنها فقط از بدشانسی ما بهره می‌برند."

در چند دهه اخیر ایرانیان به یکی از گروه‌های عمده پناهجو در جهان تبدیل شده اند

پناهجویان ایرانی در ترکیه
در چند دهه اخیر ایرانیان به یکی از گروه‌های عمده پناهجو در جهان تبدیل شده اند
آمار پناهجویان خارجی و میزان پذیرش آنان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال جاری منتشر شده است.
مرکز آمار اتحادیه اروپا eurostat در گزارشی تحت عنوان "جمعیت و شرایط اجتماعی" آمار مربوط به متقاضیان پناهندگی و در صد پذیرش آنان را به تفکیک ملیت متقاضیان و کشورهای پذیرا منتشر کرده است.
آمار این گزارش به دوره زمانی یک‌ساله تا پایان چهارماهه دوم سال ٢٠١٣ میلادی ارتباط دارد و شامل جداول تفصیلی در مورد جنبه‌های مختلف پناهجویی و پناهندگی در بیست و هفت کشور عضو اتحادیه است. کرواسی به عنوان جدیدترین عضو اتحادیه در این آمار لحاظ نشده است.
براساس این گزارش، طی این مدت، کشورهای اتحادیه اروپا ٣٢٦٥ درخواست پناهندگی را از شهروندان جمهوری اسلامی ایران دریافت و به ٣٠٩٥ درخواست رسیدگی کردند که از این تعداد، ١٦٢٠ تقاضا مورد قبول قرار گرفت و ١٤٧٥ تقاضا رد شد.
در میان ایرانیانی که تقاضای پناهندگی آنان مورد قبول قرار گرفت، به ١٤٥٠ نفر موقعیت پناهنده، به ٨٠ نفر موقعیت حمایتی، و به ٩٥ نفر وضعیت حمایتی به دلایل بشردوستانه اعطا شده است.
در مجموع، درخواست ٤٧ درصد از متقاضیان ایرانی در مرحله اول مورد قبول گرفت و به آنان موقعیت پناهنده داده شد در حالی که ٤٧ درصد دیگر از درخواست‌ها در مرحله اول رد شد. در همین مرحله، به ٣ درصد موقعیت تحت حفاظت و به ٣ درصد دیگر موقعیت پناهندگی براساس ملاحظات بشردوستانه داده شد.
در مورد توزیع سنی متقاضیان ایرانی پناهندگی، چهارده و ٢ دهم درصد کمتر از ١٣ سال، چهار درصد بین ١٤ تا ١٧ سال، پنجاه و یک و ٦ دهم درصد بین ١٨ تا ٣٤ سال، بیست و هفت و ٧ دهم درصد بین ٣٥ تا ٦٤ سال و یک و ٣ دهم درصد بیش از شصت و پنج سال سن داشتند و سن یک و ٢ دهم درصد از متقاضیان نیز اعلام نشده است.
حدود ٤٦ درصد از متقاضیان ایرانی پناهندگی زن، و بقیه مرد بودند.
در چهارماهه دوم سال جاری، شهروندان ایرانی ٨١٥ مورد تقاضای پناهندگی تسلیم بریتانیا، ٢٩٠ مورد تسلیم هلند، ١٠٥مورد تسلیم دانمارک،١٠ مورد تسلیم رومانی و ٥ مورد را تسلیم فنلاند کردند. مجموع درخواست پناهندگی ایرانیان بین سه ماهه دوم سال ٢٠١٢ و سه ماهه دوم سال ٢٠١٣ از رشدی حدود ٥ درصد برخوردار بود.
در چند دهه اخیر، ایرانیان به یکی از ملیت های عمده پناهجو تبدیل شده اند و این در حالی است که شرایط پذیرش پناهجو در بسیاری از کشورها دشوار تر شده است.

مسیرهای عمده مهاجران به جنوب اروپا

افزایش درخواست پناهندگی

در مجموع، براساس این گزارش، شمار متقاضیان پناهندگی در بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا بین ژانویه ٢٠١٢ تا ژوئن ٢٠١٣ به استثنای کاهشی جزئی در فوریه سال جاری، افزایش داشته است.
بیشترین شمار پرونده های پناهجویان خارجی در تاریخ ٣١ ژوئن سال جاری به آلمان تعلق داشت که تعداد آنها به حدود ٩٥ هزار مورد رسید و پس از آن، یونان با پنجاه هزار مورد، فرانسه با حدود ٢٨ هزار مورد، اتریش با ٢٢ هزار مورد، بلژیک با ٢١ هزار مورد و بریتانیا با ١٩ هزار مورد در راس جدول کشورهای دریافت کننده تقاضاهای پناهندگی قرار داشتند.
در مورد شمار تقاضای پناهندگی هم، این آمار در اکثر کشورهای عمده پناهجوپذیر افزایش یافت.
تعداد تقاضای پناهجویی تسلیم شده به کشورهای عضو اتحادیه در سه ماهه دوم سال جاری به یکصد و سه هزار و هشتصد و پنجاه نفر رسید.
آمار اتحادیه اروپا
گزارش مرکز آمار اتحادیه اروپا حاکی از افزایش شمار متقاضیان پناهجویی است
از نظر توزیع سنی، بیست و یک و ٦ دهم درصد از متقاضیان زیر ١٣ سال سن داشتند، پنج و ١ دهم بین ١٤ تا ١٧ سال، پنجاه و دو و ٨ دهم درصد بین ١٨ تا ٣٤ سال، نوزده و ٥ دهم درصد بین ٣٥ تا ٦٤ سال و ٨ دهم درصد بالای ٦٥ سال سن داشتند و سن ٢ دهم درصد از متقاضیان هم مشخص نشده است.
حدود ٣٠ درصد از متقاضیان پناهندگی زن و بقیه مرد بودند.
بیشترین تعداد درخواست پناهندگی از شهروندان روسیه با ١٦،٨٤٥ نفر دریافت شد و در رده های بعد به ترتیب، سوریه با ٨،٣١٠ نفر، کوزوو ٨،١٤٠ نفر، افغانستان با ٦،٠٧٥ نفر، پاکستان با ٥،٩٦٥ نفر، سومالی با ٤،٢٨٥ نفر، ایران با ٣،٢٦٥ نفر و بنگلادش با ٢،٦٥٥ نفر در رده های بعدی قرار دارند.

ده‌ها مهاجر غیرقانونی در مدیترانه غرق شدند

نخس.ت وزیر مالت، با اظهار تأثر از این حادثه گفته است دریای مدیترانه در حال تبدیل شدن به یک گورستان است.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از خبرگزاری فرانسه، گزارش شده است که این کشتی حامل ٢٣٠ تا ٢۵٠مهاجر بوده و غروب دیروز جمعه هنگامی دچار حادثه شد که سرنشینان آن تلاش کردند توجه یک هواپیمای نظامی در منطقه را بخود جلب کنند.
در این جریان سرنشینان به یک طرف کشتی هجوم بردند و باعث شدند کشتی تعادل خود را از دست بدهد.
سخنگوی دولت مالت شمار قربانیان را ٣١ تن ذکر کرده اما منابع ایتالیایی گفته اند اجساد ٣٤ پناهجو از آب بدست آمده است.
نگهبانان ساحلی ایتالیا و مالت امروز شنبه به تلاش‌های خود برای نجات باقی سرنشینان کشتی ادامه دادند و گفته میشود تا کنون ٢٠٠ پناهجو را از غرق شدن نجات داده اند.
یک کشتی نظامی مالت ١٤٣ تن از نجات یافتگان را به این جزیره انتقال داده‌اند در حالیکه نیروی دریایی ایتالیا نیز ۵٦ تن دیگر را به جزیره "سیسیل" منتقل کرده‌اند.
گفته میشود بخشی از سرنشینان کشتی زنان و کودکان بوده اند که عده ای از آنان در این جریان جان خود را از دست داده‌اند.
بگفته یک تن از امدادگران، یک مهاجر به او گفته است آنان اهل سوریه هستند.
رسانه‌های ایتالیا گزارش داده اند که دو کشتی دیگر که هرکدام حامل ٨٧ و ١٨٣ پناهجو و دچار مشکل بوده اند نیز توسط نیروهای ایتالیایی نجات یافته‌اند.
بر اساس یک گزارش دیگر، غرق شدن یک کشتی حامل پناهجویان سوری، فلسطینی و مصری در نزدیکی سواحل مصر در دریای مدیترانه روز گذشته دستکم ١٢ قربانی برجای گذاشته است.
این در حالیست که روز ٣ اکتبر گذشته، ٣٣٩ تن از پناهجویان غیرقانونی در اثر غرق شدن کشتی حامل آنان در نزدیکی "لامپدیوزا" غرق شدند.

برگزاری کنفرانس ضدصهیونیستی در ایران لغو شد

.
 مقامات ایران دستور لغو برگزاری کنفرانس سالانه ای را صادر کرده اند که قرار بود به نام «افق جدید» کنفرانسی «ضد صهیونیستی» باشد.
« محبت نیوز» - از ٦٣ شخصیت از سراسر جهان برای شرکت در این کنفرانس دعوت شده بود. برخی ناظران این تصمیم را اقدامی ارزیابی کرده اند که دولت جدید حسن روحانی برای قرار دادن کشور در مسیری جدید برگزیده است.
به گزارش صدای امریکا، چهره های تندرو و افراطی جمهوری اسلامی موجی از انتقادهای شدید و خصمانه را متوجه تصمیم لغو این کنفرانس از سوی  وزارت امور خارجه کرده اند. تارنماهای حامی برگزاری این همایش از لغو برگزاری این کنفرانس به شدت انتقاد کرده اند. نادر طالب زاده، یکی از چهره های اصلی برگزاری این کنفرانس گفته است لغو برگزاری این همایش «اشتباه بزرگی بود که دولت مسئول آن است». وی «لغو جشنواره ضد صهیونیستی افق نوین» را «فاجعه» خوانده است.
تارنمای جهان نیوز روز جمعه ١١ اکتبر نوشت وزارت امور خارجه ایران تصمیم گرفت برگزاری این همایش را در تهران لغو کند، چون تصور می کرد این کنفرانس سیاست دولت «برای تعامل با جامعه بین الملل» را تضعیف می کند.
کنفرانس ضد ضهیونیستی برای اولین بار در سال ٢٠٠٥ برگزار شد. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران از این همایش برای مطرح کردن دیدگاه های خود و لفاظی علیه اسرائیل بهره می جست. احمدی نژاد در همین کنفرانس «هولوکاست» را افسانه خواند و خواهان «پاک شدن اسرائیل از نقشه جهان» شده بود.
آقای روحانی رویکرد به نسبت میانه روتری را در قبال غرب نشان داده است و در مصاحبه اخیر خود به وجود تراژدی تاریخی هولوکاست اذعان کرد.
روزنامه دیلی استار نوشت پای پیش گذاشتن های روحانی به سوی غرب ظاهرن از حمایت آیت الله خامنه ای برخوردار است، و تا زمانی که چنین حمایتی باقی است، واکنش های منتقدین نخواهد توانست کوشش های روحانی برای کاهش تنش با جهان را مختل کند.
جناح های تندرو ضمن حمله به حسن روحانی او را به امتیاز دادن به غرب متهم می کنند.

با این اوضاع باید هم با آمریکا رفیق شد!

چکیده :فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که مردم حاضر بودند به خاطر برادر فلان که همکارشان بود و خواهر به‌مان که همسایه‌شان بود جانشان را بدهند نه حالا که همه‌مان مثل هم شده‌ایم و به خاطر سر سوزنی زیرآب برادر خونیمان را هم می‌زنیم. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که تیتر روزنامه‌هایمان خبر شهادت رزمنده‌هایمان باشد نه خبر اختلاس‌های میلیاردی و ناپدید شدن اسناد تحقیق سازمان تامین اجتماعی و گم شدن هدایای موزه ریاست جمهوری و ارقام عجیب و غریب‌تر از سوء استفاده‌های رنگارنگ. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که می‌توانستیم مثل یک خانواده با هر چه داریم سر یک سفره بنشینیم، نه حالا که برای جمع آوری غنایم سفره‌های یکدیگر را خالی می‌کنیم. مال وقتی بود که ریاست را فرصت خدمت و با رسنگین مسئولیت می‌دانستیم نه حالا که برای رسیدن به یک میز حاضریم صندلی را از زیر پای هم بکشیم....

محمدرضا زائری در یادداشتی در روزنامه خراسان می نویسد:
در آستانه سیزدهم آبان و پس از مکالمه تلفنی رییس جمهوری اسلامی ایران با رییس جمهور ایالات متحده انواع لطیفه‌ها و شوخی‌های کلامی و تصویری که در فضای مجازی و حقیقی میان مردم رد و بدل می‌شود حکایت از اهمیت و حساسیت رابطه‌ای دارد که از سالهای پایانی دوره قاجار و ماجرای عکاسی دیپلمات آمریکایی از سقاخانه تا امروز همیشه با تنش و درگیری همراه بوده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا که ابرقدرت بود به شیطان بزرگ تبدیل شد و جمهوری اسلامی سردمدار جریانی از مقاومت در مقابل سلطه غربی گردید که نه تنها کشورهای اسلامی منطقه بلکه اطراف و اکناف جهان را به هم پیوند داد و رنگ و بویش حتی به خیابانهای نیویورک و واشنگتن هم رسید و نه تنها همه آزادگان بلکه بسیاری از نخبگان را برای ایستادگی در مقابل استکبار جهانی دلگرم ساخت.
آمریکا نماد طاغوت بود و طاغوت در هر رتبه و قالب و شکل و شمایلی مغضوب و مطرود بود، از ظلم و ستم در محیط خانواده تا فساد اداری و از غرور یک مسئول سازمانی تا رشوه و پارتی بازی در سطوح بالا‌تر همه نمونه‌های طاغوت شناخته می‌شد و فریاد مرگ بر آمریکا نماد مقابله و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی و زورگویی استکبار بود. بعد از قرن‌ها نظامی نوپا و مردمی به اتکای ایمان و اراده آهنین انسان‌ها با دست خالی در مقابل زور و زر و تزویر ابرقدرت‌ها ایستاده و طلسم شکست ناپذیری آنان را باطل کرده بود. آنچه باعث می‌شد این مردم یک تنه در مقابل همه جهانخواران بایستند و قدرت ظاهری آنان را به چالش بکشند قدرت معنوی و انسجام درونی آنان بود و ایمان و یقین آنان به درستی کار و راستی گفتارشان. هر چه داشتند در یک سفره می‌گذاشتند و آیینه دل‌هایشان پیدا بود، رئیس و مرئوسشان با هم فرقی نداشت و فقط به خودشان فکر نمی‌کردند، راه و رسم پاکی و سلامت را برگزیده بودند و رو به خدا داشتند، سالم و پاک بودند و برای همین می‌توانستند سختی‌ها را تحمل کنند و مقتدرانه به همه زورگویان جهان «نه» بگویند.
در مقابل این ایستادگی هزینه‌های سنگین می‌دادند و عزیزانشان یک به یک قربانی می‌شدند اما این آزمون‌های سخت تنها ایمانشان را تقویت می‌کرد و بر پیوستگیشان می‌افزود. اگر با ایمان و آزادگی فریاد «مرگ بر آمریکا» سر می‌دادند از آن رو بود که چشم از همه وسوسه‌های دنیا بسته بودند و فریاد می‌زدند. اگر از آمریکا و شوروی روی می‌گرداندند از آن رو بود که دل به داشته‌های خود خوش کرده بودند و طمع به دست غریبه‌ها نداشتند. اگر مردانه قدرت ظاهری و دنیایی غرب و شرق را به بازی گرفته بودند از آن رو بود که پشتشان به قدرت الهی و غیبی گرم بود. باید صادقانه بپذیریم که از آن روزگار مدت‌ها گذشته است و این روز‌ها شرایط فرق می‌کند. باید اعتراف کنیم که ما دیگر آن مردم نیستیم. فریاد را کسی می‌تواند بزند که گرفتار شکمش نباشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که دستش پاک باشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که پایش جایی گیر نباشد.
فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که مردم حاضر بودند به خاطر برادر فلان که همکارشان بود و خواهر به‌مان که همسایه‌شان بود جانشان را بدهند نه حالا که همه‌مان مثل هم شده‌ایم و به خاطر سر سوزنی زیرآب برادر خونیمان را هم می‌زنیم. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که تیتر روزنامه‌هایمان خبر شهادت رزمنده‌هایمان باشد نه خبر اختلاس‌های میلیاردی و ناپدید شدن اسناد تحقیق سازمان تامین اجتماعی و گم شدن هدایای موزه ریاست جمهوری و ارقام عجیب و غریب‌تر از سوء استفاده‌های رنگارنگ. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که می‌توانستیم مثل یک خانواده با هر چه داریم سر یک سفره بنشینیم، نه حالا که برای جمع آوری غنایم سفره‌های یکدیگر را خالی می‌کنیم. مال وقتی بود که ریاست را فرصت خدمت و با رسنگین مسئولیت می‌دانستیم نه حالا که برای رسیدن به یک میز حاضریم صندلی را از زیر پای هم بکشیم.
مسأله فقط دیپلماسی و سیاست این رئیس جمهوری یا آن حزب سیاسی نیست. ما همه عوض شده‌ایم، نه نماینده مجلس ما آن نماینده است و نه رئیس اداره‌مان آن رئیس اداره. نه تبلیغات انتخاباتی و کار سیاسیمان و نه روابط اقتصادی و اجتماعیمان هیچکدام چیزی نیست که بشود با آن در مقابل آمریکا گردن کلفت کرد و فریاد زد. وقتی می‌شد مردانه فریاد زد که همه با یک اشاره رهبرشان جان می‌دادند نه حالا که از مظلومیت و تنهایی رهبر می‌نالند. با این اوضاع باید هم با آمریکا رفیق شد و بر سر میز مذاکره نشست. اگر کسی عزت بخواهد و اقتدار دیگر نمی‌تواند دروغ بگوید، نمی‌تواند با فساد و دزدی مماشات کند، نمی‌تواند رهبرش را تنها بگذارد، نمی‌تواند با آرمان‌هایش شوخی کند، نمی‌تواند دستش آلوده باشد و شکمش از حرام پر شود، حالا که اوضاعمان این است طبیعی است نتوانیم خیلی فریاد بزنیم! مساله خیلی به سیاست بین الملل ربطی ندارد، ماجرا خودمانی‌تر از این حرف‌هاست.

جنوب دریاچه ارومیه تا سال آینده خشک می‌شود/ امکان نجات بخش‌هایی از دریاچه وجود دارد

چکیده :بنیانگذار پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه با اشاره به تجربه نجات بخش‌هایی از دریاچه آرال با احداث سدی بتونی به طول 11 هزار و 500 متر و مدیریت دریاچه بزرگ نمک ایالت یوتای آمریکا بر امکان نجات بخش‌هایی از دریاچه ارومیه با تمرکز آب‌ ورودی از جنوب دریاچه در پهنه ای به وسعت 100 تا 200 کیلومتر مربع تاکید کرد....

بنیانگذار پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه با اشاره به تجربه نجات بخش‌هایی از دریاچه آرال با احداث سدی بتونی به طول ۱۱ هزار و ۵۰۰ متر و مدیریت دریاچه بزرگ نمک ایالت یوتای آمریکا بر امکان نجات بخش‌هایی از دریاچه ارومیه با تمرکز آب‌ ورودی از جنوب دریاچه در پهنه ای به وسعت ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر مربع تاکید کرد.
دکتر ناصر آق، عضو هیات علمی دانشگاه ارومیه در گفت‌وگو با ایسنا منطقه آذربایجان غربی اظهار کرد: نخستین گام برای نجات دریاچه ارومیه، توجه به ضرورت مدیریت علمی دریاچه است.
وی ادامه داد: تشکیل کارگروه نجات دریاچه ارومیه به دستور رییس جمهوری بعد از نخستین جلسه هیات دولت از یک طرف دغدغه دولت تدبیر و امید را در ارتباط با این زیست بوم باارزش نشان می دهد که در واقع انعکاس دغدغه اصلی مردم منطقه است و از طرف دیگر اهمیت موضوع نجات دریاچه ارومیه و ارزش‌های تالابی، اجتماعی و اقتصادی آنرا به اثبات می رساند.
آق افزود: نخستین گام کارگروه می بایستی برنامه ریزی و حرکت بسوی مدیریت علمی دریاچه ارومیه باشد. برای بنده و بسیاری از متخصصان کشور سئوال بزرگی است که چرا تاکنون مسوولان سیاسی کشور مساله احیای دریاچه ارومیه را به یک تیم تخصصی دانشگاهی واگذار نکرده اند؟ درحالی که در تمام کشورهای دنیا اعم از کشورهای پیشرفته و درحال توسعه، تحقیق و ارائه راهکار درخصوص معضلات زیست محیطی به دانشگاه‌ها واگذار می شود چون هم به رفع مشکلات از طریق علم اعتقاد دارند و هم به توانایی های دانشمندان خود اعتماد می کنند.
پایه گذار انجمن علمی آبزی پروری ایران گفت: بنده از طرف بسیاری از متخصصان دانشگاهی از مسوولان سیاسی کشور تقاضا می کنم قبل از اینکه فاتحه دریاچه ارومیه به طور کامل خوانده شود اختیارات کامل بازسازی آنرا به یک مرکز دانشگاهی قوی بومی (ترجیحا دانشگاه ارومیه) بسپارند تا راهکارهای علمی کوتاه مدت برای نجات دریاچه ارومیه ارائه کند.
وی با اشاره به اینکه نیازی نیست دولت راسا وارد چنین مقوله ای شود، اظهار کرد: باید به نقش خود به عنوان حامی مالی و معنوی برای حل مشکل عمل کند و زیرساختهای اجرایی برای طرح‌های پیشنهادی دانشگاه را فراهم کند. دولت تدبیر و امید با هزاران مشکل به مراتب بزرگتر در عرصه های ملی و بین المللی روبروست که باید حل و فصل کند؛ لذا نباید خود را درگیر مسائلی بکند که فقط با راهکارهای علمی به نتیجه می رسد. درگیر شدن دولت با مشکلاتی نظیر دریاچه ارومیه تنها باعث زیر سوال رفتن دولت شده و عدم موفقیتش در حل مشکل باعث سرافکندگی آن در بین ملت می شود.از طرف دیگر نباید نقش دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور را به عنوان بازوان علمی دولت نادیده گرفت.
دریاچه ارومیه
آق تاکید کرد: تیم تخصصی دانشگاه ارومیه تحت مدیریت یک محقق توانمند قابلیت آنرا دارد تا با استفاده از تخصص، توانمندیها و تجربیات اعضای هیات علمی خود و از طریق مشارکتهای فکری و عملی متخصصین داخلی و خارجی در کوتاه ترین زمان و با کمترین هزینه به مشکل دریاچه ارومیه رسیدگی و در راستای احیای آن برنامه ریزی علمی کند لذا بنده پیشنهاد می کنم طبق قوانین موجود در کشور مسئولیت حفاظت از تالابهای کشور همچنان که هست به عهده سازمان حفاظت محیط زیست کشور باشد و سازمان طی قراردادی ماموریت ویژه نجات دریاچه ارومیه را با اختیارات تام به دانشگاه ارومیه واگذار کند به طوریکه در آینده هیچ مسئولیتی متوجه سازمان و دولت نباشد. سازمان با تعیین ناظرین داخلی و خارجی می تواند بر نحوه اجرای ماموریت توسط دانشگاه ارومیه نظارت نماید و دانشگاه ارومیه هر شش ماه یکبار با برگزاری یک همایش ملی یا بین المللی نتایج اقدامات خود را ارائه و مورد نقد و بررسی متخصصین از کل کشور و همچنین از مراکز علمی بین المللی قرار دهد.
وی با اشاره به گام دوم اساسی و حیاتی برای نجات دریاچه اظهار کرد: اجرای فاز اول احیای بخشی از دریاچه ارومیه از طریق مدیریت آبهای ورودی گام دوم بسیار اساسی و حیاتی در راستای نجات دریاچه می باشد.
آق ادامه داد: دریاچه ارومیه توسط جاده شهید کلانتری تقریبا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است.اکثر رودخانه های بزرگ و پر آب از جنوب دریاچه به آن می ریزند ولی از آنجاییکه عمق شمال دریاچه بیشتر قسمت جنوبی است آب ورودی از جنوب نیز به طرف شمال حرکت می کند لذا اثرات کم شدن آب دریاچه ارومیه را در جنوب دریاچه بیشتر مشاهده می کنیم.
وی افزود: میزان آب در دریاچه ارومیه بسیار کاهش یافته و ادامه روند کنونی باعث خواهد شد جنوب دریاچه به جز بخش کوچکی در زیر پل تا پایان شهریور سال آینده خشک شود و شمال دریاچه نیز بیش از سه، چهار سال دوام نخواهد آورد. فقط یک اقدام بسیار سریع و مؤثر می تواند با احیای بخشی از دریاچه از ادامه روند خشک شدن سریع آن جلوگیری کند و امید را به دل مردم و مسوولان برگرداند. این اقدام سریع چیزی نیست جز مدیریت و حفظ آبهایی که همه ساله از طریق آبهای روان وارد دریاچه ارومیه می شوند.
عضو هیات علمی دانشگاه ارومیه اظهار کرد: اگر از آمارهای بلند و میان مدت که نشانگر ورود مقادیر کافی آب به دریاچه ارومیه است، صرف نظر کنیم، طبق آمارهای رسمی طی چهار سال گذشته به طور متوسط سالانه حدود یک میلیارد مترمکعب آب از طریق روان آبها وارد نیمه جنوبی دریاچه ارومیه شده است ولی میزان آب دریاچه ارومیه در پایان شهریور هر سال نسبت به سال پیش کاهش نشان می دهد. این بدین معنی است که تبخیر از سطح دریاچه بیش از میزان ورودی است؛ لذا ضروری است آب های ورودی از جنوب دریاچه به جای اینکه در پهنه ای به وسعت بیش از ۲۰۰۰ کیلو متر مربع با عمق متوسط ۱۰ تا ۱۵سانتی متر پخش شده و در مدت کوتاهی تبخیر و از دسترس خارج شود در منطقه ای کوچکتر به وسعت حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتر مربع با عمق سه تا چهار متر متمرکز شود. بدین ترتیب به راحتی می توان با کاهش تبخیر سطحی به میزان حدود ۹۰ درصد از هدر رفتن آبهایی که در حال حاضر به طور طبیعی وارد دریاچه می شوند جلوگیری کرد و بخشی از دریاچه ارومیه را به عنوان فاز اول طرح احیای جامع دریاچه ارومیه نجات داد و به شکوفایی دوران قبل از خشکسالی رساند.
موسس پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه افزود: کنوانسیون رامسر به وضوح در خصوص استفاده بهینه از تالاب ها برای بهبودی معیشت مردمی که در پیرامون تالاب زندگی می کنند اشاره می کند؛ لذا سرمایه گذاری دولت برای احیای دریاچه ارومیه باید با تاکید بر بهبودی وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم منطقه صورت گیرد و برای تحقق این مهم باید از تجربه سایر کشورها و مدل های به کار رفته استفاده کرد.
وی با بیان اینکه آرتمیا کلید حل معمای دریاچه ارومیه است به ایسنا گفت: به وجود آوردن شرایط بهینه برای بازسازی ذخایر آرتمیا و شکوفا کردن جمعیت آن زنجیره حیات و تنوع زیستی را در دریاچه ارومیه احیا و بازگشت مجدد پرندگان بومی و مهاجر را به دریاچه تضمین خواهد کرد؛ بدین ترتیب اجرای هر فاز از طرح جامع نجات دریاچه ارومیه در واقع بخشی از دریاچه ارومیه را با تمامی ویژگی ها و ارزشهای ملی و بین المللی آن احیا خواهد کرد.
آق ادامه داد: با شکوفا کردن آرتمیا در بخشهای احیا شده می توان درخصوص استفاده بهینه از دریاچه ارومیه جهت بهبودی وضعیت معیشتی مردم منطقه بر اساس دستورالعمل‌های کنوانسیون رامسر و در قالب برنامه توسعه پایدار اقدام کرد. به ازای هر منطقه ۱۰۰ کیلومترمربعی احیا شده سالانه می توان حداقل هزار تن توده زنده و ۱۲۰ تن سیست آرتمیا تولید کرد. عملیات صید، عمل آوری، بسته بندی و فروش داخلی و صادرات آرتمیا می تواند برای حدود ۲۰۰ نفر اشتغال و سالانه حدود ۱۰ میلیون دلار درآمد برای دولت ایجاد کند؛ بنابراین احیای مرحله به مرحله دریاچه ارومیه علاوه بر بازسازی اکوسیستم طبیعی آن فصل جدیدی از مبحث توسعه اقتصادی و اجتماعی منطقه را مبتنی بر شکوفایی دریاچه ارومیه خواهد گشود به طوریکه مردم منطقه نیز با شور و شوق فراوان در تمام مراحل اجرای طرح از دولت حمایت و برای اجرای فازهای بعدی در کنار دولت قرار خواهند گرفت.
وی در ادامه دو مثال تاریخی در ارتباط با مدیریت دریاچه های شور بزرگ دنیا را بیان کرد و گفت: در ابتدای قرن بیستم دریای آرال ۶۷ هزار و ۴۹۹ کیلومتر مربع (بیش از ۱۰ برابر دریاچه ارومیه در پرآب ترین زمان) وسعت داشت و حجم آب آن هزار و ۸۹ کیلومترمکعب (۳۴ برابر حجم آب دریاچه ارومیه) بود. شوری آب آن ۱۰ گرم در لیتر بود و ۲۰ نوع ماهی و ۲۰۰ نوع بی مهرگان مختلف در آن زندگی می کردند. روند خشک شدن دریای آرال به دلایل مختلفی که بی شباهت به دلایل منجر به بحران دریاچه ارومیه نیست از دهه ۱۹۶۰ شروع شد. دولت مسوولیت مطالعه و احیای آنرا به انستیتوی علوم جانوری آکادمی علوم روسیه سپرد. متخصصان آن مرکز پس از مطالعه دقیق و همه جوانبه نهایتا پیشنهاد دادند با احداث یک دیوار به طول ۱۱ هزار و ۵۰۰ متر بخش شمال دریاچه را تحت عنوان آرال کوچک از بخش اصلی آرال جدا کنند و آب رودخانه سیر دریا را به آن قسمت هدایت کنند. آنها با اجرای آن طرح با حمایت مالی بانک جهانی (۶۲ میلیون دلار) و دولت قزاقستان (۲۱٫۳ میلیون دلار) موفق شدند آرال کوچک را به ابعاد بیش از ۴۳۰۰ کیلومتر مربع احیا کنند و ضمن بازسازی تنوع زیستی آن، مجددا باعث شکوفا شدن زندگی اقتصادی مردم منطقه شدند. برنامه های بعدی آنها در ارتباط با احیای فازهای بعدی نیز توسط محققان همان مرکز اجرا و یا در دست اجرا می باشد که در نهایت منجر به احیای بخش های بزرگتری از دریای آرال می شود.
وی دریاچه بزرگ نمک آمریکا را نمونه دیگری از مثال تاریخی برای مدیریت دریاچه های شور بزرگ دنیا عنوان کرد و افزد: دریاچه بزرگ نمک ایالت یوتای آمریکا ۴۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد و حجم آب آن معادل ۱۹ میلیارد مترمکعب است. حداکثر طول و عرض آن به ترتیب ۱۲۰ و ۴۵ کیلومتر است و عمق متوسط آن ۴٫۹۰ متر می باشد. این دریاچه ۱۲۸۳ متر بالاتر از سطح دریاهای آزاد واقع شده است. یک پل چوبی برای عبور قطارهای سبک در سال ۱۹۰۴ روی دریاچه بزرگ نمک ساخته شد که تا سال ۱۹۵۹ مورد استفاده قرار می گرفت.
آق ادامه داد: به علت افزایش فعالیتهای اقتصادی از یک طرف و برنامه ریزی برای بهره برداری بهینه از دریاچه بزرگ نمک، ساخت یک جاده کامل با سه سرریز کوچک ۱۰۰ تا ۱۵۰ متری در سال ۱۹۵۷ آغاز و در سال ۱۹۵۹ کامل شده و مورد بهره برداری قرار گرفت. برای ساخت این جاده ۵۰ میلیون دلار هزینه شد. از آن تاریخ پل چوبی بلا استفاده ماند تا اینکه در سال ۱۹۹۳ به طور کامل تخریب شد. نظر به اینکه اکثر رودخانه های منتهی به دریاچه از جنوب وارد آن می شوند ساخت جاده باعث شد دو اکوسیستم تقریبا متفاوت ایجاد شود. شمال دریاچه با شوری بالاتر از ۲۵۰ گرم در لیتر و جنوب دریاچه با شوری حدود ۱۰۰ گرم در لیتر. با توجه به شرایط پیش آمده چندین شرکت بزرگ برای استحصال املاح مختلف با ارزش در حاشیه بخش شمالی دریاچه مستقر شده اند که ارزش تولیدات سالانه آنها به ۲۰۰ میلیون دلار بالغ می شود. تکثیر آرتمیا نیز به میزان بسیار زیاد در ناحیه جنوبی دریاچه انجام می گیرد و از این رو تعداد ۲۶ شرکت برای صید، عمل آوری و صادرات سیست آرتمیا پس از اخذ مجوز از سازمان حیات وحش آمریکا در آن منطقه مستقر و به فعالیتهای اقتصادی مشغول شده اند که درآمد سالانه آنها برابر ۱۰۰ میلیون دلار می باشد. مسوولیت مطالعه مستمر دریاچه بزرگ نمک به عهده سازمان حیات وحش آمریکا، دانشگاه یوتا و انجمن زمین شناسی آمریکا می باشد.

غلامعلی رجایی: آیا حتی اگر محق باشیم می توانیم پرچم کشوری را به آتش بکشیم؟

چکیده :موضوع مربوط به وقتی است که پرچم آمریکا را سپاه یا نیروهای نظامی روی زمین نقاشی کرده بودند و روی آن رژه می‌رفتند؛ یا در بعضی مراسم می‌سوزاندند و سیما تصویر آن را می‌گرفت و پخش می‌کرد، امام به ما اعتراض کردند و فرمودند که پرچم نماد ملت است، ما به ملت کاری نداریم، ما با دولت آمریکا در تعارض هستیم و جنگ داریم. با ملت آمریکا که جنگی نداریم، چرا شما احساسات ملت آمریکاییها را جریحه‌‌دار می‌کنید؟ دیگر این را نشان ندهید....

غلامعلی رجایی در یادداشتی در وبسایت خود می نویسد:
در اخبار خواندم درنماز جمعه دیروز تهران عده ای پرچم امریکا را به آتش کشیده اند. سوابق امر را دیدم و اینکه امام در این باره چه فرمایشی داشته اند که رسیدم به خاطره ای که جناب مهندس محمد هاشمی رئیس وقت سازمان صداوسیما در خاطره ای درباره احترام به مردم و پرچم آمریکا درفصلنامه حضور در خرداد سال ۱۳۸۸ بیان کرده اند.اخیرا هم آیت الله هاشمی دربیانی نو وتازه که مخالفت بعضی ها را برانگیخت استدلال کرد وقتی قرآن اجازه نمی دهد که مسلمانان به بتهای مشرکین توهین کنند و این بتهای سنگی و چوبی را دشنام دهند به طریق اولی اسلام به ما اجازه نخواهد داد شعار مرگ سر داده شود.
بنظر می رسد رهبری هم می بایست در این باره نظری بدهند تابعضی تندروهای کفش به دست! توجیه شوند و تکلیف همه روشنتر شود که آیا وقتی درعرف جهانی پرچم هر کشور نماد عزت وافتدار هرملتی است آیا ما به هردلیل ممکن حتی اگر محق باشیم حق داریم پرچم کشوری را به آتش بکشانیم ؟آیا این کار صحیح است؟
مهندس محمد هاشمی که در دوران مسئولیتش بر صدا وسیما ارتباط مستقیمی با امام داشت و تذکرات امام را درباره اداره رادیو و تلویزیون معمولا مستقیم از خود ایشان می شنید و خاطرات بکری در این باره دارد در این مصاحبه گفته است: یک بار خدمت امام رسیدم. در باره موضوعی به من تذکر دادند که خیلی از این ریز بینی امام تعجب کردم. موضوع مربوط به وقتی است که پرچم آمریکا را سپاه یا نیروهای نظامی روی زمین نقاشی کرده بودند و روی آن رژه می‌رفتند؛ یا در بعضی مراسم می‌سوزاندند و سیما تصویر آن را می‌گرفت و پخش می‌کرد، امام به ما اعتراض کردند و فرمودند که پرچم نماد ملت است، ما به ملت کاری نداریم، ما با دولت آمریکا در تعارض هستیم و جنگ داریم. با ملت آمریکا که جنگی نداریم، چرا شما احساسات ملت آمریکاییها را جریحه‌‌دار می‌کنید؟ دیگر این را نشان ندهید.

رئیس کمیسیون بهداشت: استاندارد را مجبور کردند برنج های آلوده را سالم اعلام کند

چکیده : دو سال گذشته نسبت به آلودگی برنجهای وارداتی از هند سروصدا به پا شد اما نتیجه این شد که مدیر کل استاندارد تهران را بازنشسته کردند، چون اطلاعات درست از فلزات سنگین در برنج‌ها داده بود...

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با تشریح ماجرای واردات برنجهای آلوده هندی که دو سال قبل اتفاق افتاد، گفت: دلیل بازنشستگی مدیرکل استاندارد تهران این بود که اطلاعات درست در مورد برنج‌ها داده بود.
به گزارش ایلنا، حسینعلی شهریاری با بیان این مطلب گفت: دو سال گذشته نسبت به آلودگی برنجهای وارداتی از هند سروصدا به پا شد اما نتیجه این شد که مدیر کل استاندارد تهران را بازنشسته کردند، چون اطلاعات درست از فلزات سنگین در برنج‌ها داده بود.
وی ادامه داد: وظیفه داشتیم ما این اطلاعات را به مردم بدهیم و اطلاعات به دست آمده در مورد ۱۳ نوع برنج آلوده توسط سازمان استاندارد جمع‌آوری شده بود اما آن‌ها را مجبور کردند مصاحبه‌ای انجام بدهند و بگویند که این برنج‌ها آلوده نیستند، در حالی که واقعیت نداشت.
شهریاری افزود: ناهماهنگی بین سازمان استاندارد و برخی دستگاه‌ها وجود دارد که باید افرادی که راجع‌ به استاندارد‌ها حرف می‌زنند تحت تأثیر نفوذ دولتی‌ها نباشند.
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با اشاره به اینکه اگر این نهادهای نظارتی به صورت غیردولتی اداره می‌شد بهتر بود گفت: از نمونه‌هایی مانند خودروهای تولیدی و… صحبت می‌شود اما به دلیل فشار مسئولان بالادستی مصوبات ناکام می‌ماند.
وی با بیان اینکه در مورد محصولات پروتئینی و باغی مشکلات بسیاری داریم، گفت: در تولید بسیاری از سبزیجات و میوه‌ها از کود‌ها و سموم شیمیایی غیر مجاز استفاده می‌کنند. سال گذشته وزارت بهداشت اطلاعاتی در این زمینه داد اما اینکه چقدر اجرایی شد مشخص نشد.
شهریاری با اشاره به سرانه انرژی دریافتی در کشور که به گفته رئیس سازمان غذا و دارو ۳ هزار کیلو کالری در روز است گفت: این طور نیست یک عده دچار پرخوری هستند و عده بسیاری دچار سوء تغذیه هستند. کودکانی داریم که سوء تغذیه دارند و دچار قد کوتاه هستند.
وی تصریح کرد: کمبود کالری و پروتئین و همچنین مواد لبنی در کشور وجود دارد و بیماریهای مشترک دام در غرب کشور مانند تب مالت از خطرات جدی است که روز به روز بیشتر می‌شود.
شهریاری گفت: برای اینکه کارخانجات شیر ما آلودگی میکروبی خود را پایین بیاورند کارهای غیرمجاز می‌کنند و زمانی که از مسئولان وقت پرسیدیم که از آب ژاول (وایتکس) استفاده شده و این شیر‌ها مارک‌های معروف دارند اطلاع‌رسانی درستی نکرده‌اند.
وی تأکید کرد: به نظر می‌رسد باید تکلیف نظارت‌ها مشخص شود اینکه دستگاه‌های مختلف در این حوزه وجود دارد باعث می‌شود زمانی که مشکلی پیش آمد آن را پاسکاری کنند.
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس افزود: نسبت به سلامت میوه، سبزی، لبنیات و گوشت مطمئن نیستیم و فرآورده‌های گوشتی مانند سوئیس که در بازار موجود است را توصیه می‌کنم کسی مصرف نکند. چرا که اطلاعات نگران کننده‌ای در این زمینه داریم مگر اینکه سازمان غذا و دارو اعلام کند سالم است و هر وقت خودشان مصرف کردند ما هم مصرف می‌کنیم

رئیس دیوان عدالت اداری: در طرح جدید جرم سیاسی، هر نقدی جرم است

چکیده :محمدجعفر منتظری معتقد است تعریف ارائه شده در طرح جرم سیاسی از سوی نمایندگان مجلس تعریف جامع و مانعی نیست....

محمدجعفر منتظری معتقد است تعریف ارائه شده در طرح جرم سیاسی از سوی نمایندگان مجلس تعریف جامع و مانعی نیست.
رئیس دیوان عدالت اداری در گفت و گو با خبرآنلاین، درباره طرح جرم سیاسی که از سوی نماینگان مجلس مطرح شده است، گفت: تعریفی که در این طرح از جرم سیاسی ارائه شده، جامع و مانع نیست. این طرح می​گوید هرگاه رفتاری با انگیزه نقد عملکرد حاکمیت یا کسب، یا حفظ قدرت واقع شود بدون آنکه مرتکب قصد ضربه زدن به اصول و چهارچوب​های بنیادین نظام سیاسی را داشته باشد، جرم سیاسی محسوب می​شود.
وی تاکید کرد: معنا ندارد رفتاری را که با انگیزه نقد عملکرد حاکمیت باشد، جرم سیاسی بدانیم. فرض کنید که دولت یا رئیس جمهور یا وزیر یا مقام بالاتر و پایین​تر اقدامی کردند و کسی با انگیزه نقد عملکرد رفتاری انجام می​دهد. مثلا سخنرانی می​کند و می​گوید اقدامات اقتصادی​ یا دیپلماسی دولت به نظر من این اشکال​ها را دارد. ما که نمی​توانیم به این بگوییم مجرم!
رئیس دیوان عدالت اداری در ادامه گفت: این تعریف بسیار مشکل داری خواهد بود. در طرح نمایندگان نوشته شده که هرگاه رفتاری با انگیزه نقد عملکرد حاکمیت یا کسب یا حفظ قدرت واقع شود، بدون آنکه مرتکب قصد ضربه زدن به اصول و چهارچوب​ها را داشته باشد؛ جرم محسوب می​شود. این به این معنی است که باید به طور کلی جلوی هر نقدی را بگیریم. می​توان گفت که هر انتقادی جرم سیاسی است و منتقد باید برود دادگاه که چرا نقد کرده​اید! در طرح آمده است که «هر رفتاری»، این شامل سخنرانی، نویسندگی، نشر کتاب و … می​شود. در حقیقت کار شما روزنامه نگار​ها آجر می​شود! به نظر من این تعریف ، تعریف بسیار بدی است. اینکه ما بیاییم، هر رفتاری را که نقد باشد، جرم در نظر بگیریم درست نیست. ممکن است کسی که نقد می​کند معتقد به نظام باشد.
نکته قابل توجه در این اظهار نظر مثبت رئیس دیوان عدالت اداری این است که آنچه ایشان به حق، ذیل جرم سیاسی قابل قبول نمی داند، در قوه قضائیه و با عناوین سنگینی همچون اقدام علیه امنیت ملی مورد محاکمه قرار گرفته و با احکام بسیار سنگینی مواجه می شوند.

دولت اعتدال و مساله ِاقوام و مذاهب

چکیده :برای انسجام و یکپارچگی ملی، یگانه راهبرد موثر، به رسمیت شناختن تفاوت‌های قومی و مذهبی و احترام به آن‌ها و دادن فرصت‌های برابر در دستیابی به مناصب حکومتی وسهیم شدن در قدرت و منافع حکومت است. نگاهی به کشورهای که با وجود اقوام و نژاد‌های گوناگون وحتا ناسازگار و دشمن هم، توانسته‌اند وحدت ملی، روح جمعی ومشارکت اجتماعی را در جامعه خویش نهادینه کنند قابل تامل است....

کلمه – محمد کیانوش راد *
چه می‌شد اگر دستیار ویژه دکترروحانی درامور اقوام و اقلیت‌های دینی ومذهبی، به جای یونسی، از میان یکی از برادران سنیِ کرد، ترکمن و یا بلوچ انتخاب می‌شد. این تاکید نه به معنی فراموشیِ حقوق ودیگرمطالباتِ سایر اقوام ایرانی – که در جای خود باید بدان پرداخته شود -، واز جمله شهروندان عرب‌ها، ترک‌ها، لر و بختیاری‌ها است، ونه نفی صلاحیت‌های یونسی.
یادداشت برادرو دوست عزیز کردِ سنی‌ام، دکتر جلالی‌زاده به مصطفای تاج زادهِ آزاده از بند، رنج نامه‌ای است خواندنی. وبه پاس دردمندی و نگاه نگران و بغض آلودش، نگاهی وگذری داشته‌ام به اشارات او. که گفته‌اند: «قراری بسته‌ام با می‌فروشان – که روزِ غم، بجز ساغر نگیرم.»
ایران، از آنِ همه ایرانیان است. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت آن است که برادران اهل سنت وبرخی از اقوام ایرانی، از محرومیتیِ مضاعف وستمی آشکار در رنج‌اند. این مساله، مساله پیچیده‌ای نیست که درک آن مشکل بنماید. اگرشهروندان عرب، ترک‌ها یا آذری‌ها و لر‌ها و بختیاری‌ها در جای جای دولت وسایر ارکان نظام حضوری بیش و کم دارند – گرچه این گونه حضور‌ها برآورد کننده تمامی حقوق، خواسته‌ها، ونیاز‌ها و رافع محرومیت‌های این اقوام نیست – اما، متاسفانه در میان کابینه و دیگر ارکان عالی نظام، از سنی‌ها و یا اقوام بزرگ کرد و بلوچ و ترکمن، نشانی نیست.
بر اساس اصل نوزدهم قانون اساسی ودر فصل سوم – حقوق ملت – آمده است، «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ،‌نژاد، زبان، و مانند این‌ها سبب امتیاز نخواهد بود.» بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، آنچه را که به صراحت می‌توان دریافت، جز مقام ولی فقیه، ومقام ریاست جمهوری، که باید تابع مذهب رسمی کشور یعنی تشیع باشند – در مورد انتخاب یا انتصاب ِسایر مقامات جمهوری اسلامی از جمله، وزرا ومعاونان آنان، معاونان ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و حتا حقوقدانان شورای نگهبان، قانون ساکت است و این سکوت را با توجه به روح قانون اساسی، واصل حقوق مساوی تمامی شهروندان، باید در جهت اجازه و امکان انتخاب یا انتصاب خصوصا اقوامی که پیرو مذهب اهل سنت هستند، به کار بست.
باید تابوی حضور برادران اهل سنت، و برادران کرد، بلوچ و ترکمن، در دولت و کابینه شکسته شود – همانگونه که در اوائل انقلاب – با نظرِمثبتِ امام، افرادی چون دکتر سنجابی و یا زنده یاد دکتر فروهر، به کابینه راه یافتند. هر چند حضور نمادین – ویا حتا موثر – و واگذاری مسئولیت‌های کلان به شهروندان کرد، بلوچ، وترکمن، نمی‌تواند راه حل خروج نهائی از بحران‌های قومی باشد، اما بدون تردید گامی اساسی و نشانه‌ای از یک حرکت معنا دار و امید بخش خواهد بود.
دکتر روحانی دربیانیه شماره ۳ خویش درایام تبلیغات انتخاباتی اعلام نمود که «اینجانب متعهد و مصمم هستم در صورت کسب رای اعتماد شما و استقرار دولت تدبیر و امید با اجرای بند‌های ده گانه ذیل، آن‌ها را از شعار به عمل در آورم». وی به اجرای کامل قانون اساسی به ویژه اصول مصرحی چون اصل سوم، دوازدهم، پانزده، نوزده، و بیست ودو در باره اقوام، اشاره دارد و در بند دوم بیانیه خود، به صراحت اعلام می‌کند که: «فارغ از زبان و مذهب در مدیریت‌های کلان و در همه سطوح به گونه‌ای که تمامی شهروندان یکسان امکان مشارکت و تصدی در کلیه سطوح تا عضویت کابینه را داشته باشند» استفاده خواهد کرد. همچنین در بند نه بیانیه از تغیر نگاه سیاسی -امنیتی نسبت به اقوام و تبدیل آن به نظام مدیریت علمی و کارامد، و نیز وعده ایجاد معاونت ریاست جمهوری در امور اقوام وسپردن مسئولیت برنامه ریزی و هماهنگی‌های لازم به این معاونت را داده است.
دکترروحانی پس از پیروزی در انتخابات ودر مراسم تودیع وزیر کشور گفت: «ما در ایران دولت فارس یا ترک و عرب نداریم. ما دولت ایران هستیم. ایران یک چ‌تر واحد است که همه زیر آن چ‌تر واحد هستیم». همچنین با اشاره به اهمیت استفاده از اقلیت‌های مذهبی گفت: «چرا از اقلیت‌های مذهبی و دینی استفاده نکنیم؟ باید از این نیرو‌ها استفاده کنیم و باید دانست که وحدت و انسجام با شعار ایجاد نمی‌شود، بلکه با عمل ایجاد می‌شود.» وی با تاکید بر مساله‌ای امنیتی و بدرستی گفت: «اگر امنیت می‌خواهیم باید فرصت برابر به همه بدهیم.»
برای انسجام و یکپارچگی ملی، یگانه راهبرد موثر، به رسمیت شناختن تفاوت‌های قومی و مذهبی و احترام به آن‌ها و دادن فرصت‌های برابر در دستیابی به مناصب حکومتی وسهیم شدن در قدرت و منافع حکومت است. نگاهی به کشورهای که با وجود اقوام و نژاد‌های گوناگون وحتا ناسازگار و دشمن هم، توانسته‌اند وحدت ملی، روح جمعی ومشارکت اجتماعی را در جامعه خویش نهادینه کنند قابل تامل است.
آلکسی دو توکویل دراثر ماندگار خویش، «تحلیل دموکراسی در آمریکا»، با وجود سه‌نژاد مختلف در امریکا که از نظر طبیعت کاملا متمایز از یکدیگرند و حتا دشمن یکدیگرند و تربیت، قانون، مبداء و حتا شکل ظاهری آن‌ها در میان آنان موانعی غیر قابل عبور ایجاد کرده ولی سرنوشت و تقدیر آن‌ها را در یک سرزمین گرد هم آورده است واگرچه سه‌نژاد سفید پوست، سیاه و بومی در یکدیگر مستحیل نشده‌اند، اما هر یک راه خود را بسوی آینده پیش می‌برند. دو توکویل با طرح این سوال که چه عاملی سبب شده است که در ایالات متحده، با آنکه ساکنین آن تازه قدم به این سرزمین گذارده‌اند و فاقد هرگونه آئین، فرهنگ، حافظه وخاطرات مشترک هستند و به زبان ساده وطن برای آنان مفهومی ندارد، چه شده است که امروز هر یک از مردم این سرزمین، نسبت به سرنوشت دهستان و شهرستان و ایالت خویش، به‌‌ همان اندازه‌ای که به سرنوشت خویش علاقه‌مند است ابراز علاقه می‌نماید؟ از نظر دوتوکویل عامل اصلی و موثر در این علاقه آنست که هر فردی در محیط خود سهم موثر و فعالی در امر حکومت بر جامعه دارد.
دوتوکویل معتقد است: «این نوع وطن پرستی نتیجه فرهنگ و دانش است وبسط آن از طریق قانون صورت می‌پذیرد ودر نتیجه تامین و تحصیل و استفاده از حقوق اجتماعی فزونی می‌یابد، به نظر او، وقتی فرد، تاثیری را که رفاه عمومی در زندگیِ شخصی او دارد را درک می‌کند، و وقتی متوجه گردید که خود شخصا از راه مشارکت در ایجاد قانون توانسته است در تهیه و تامین رفاه عمومی شرکت نماید، در مرحله اول از نظر اینکه خود از آن بهره‌مند گردیده و برای او مفید بوده است، بدان علاقه پیدا می‌کند ولی در مرحله بعد جهت اینکه رفاه و آسایش حاصله را، نتیجه و ثمره و محصول کار وزحمات خود می‌داند بدان بیشتر علاقه‌مند می‌گردد.»
امروزه علایق اجتماعی و حقوق سیاسی رانمی توان از یکدیگر تفکیک نمود. توکویل معتقد است، از وطن پرستی‌های جاهلانه و غریزی و خودپرستانه باید گذر کرد. باید نفع شخصیِ افراد با نفعِ مملکت بهم گره زده شود. باید وسائل مشارکت عامه مردم را در حکومت فراهم کرد، در اینصورت افراد به سرنوشت وطن خویش علاقه‌مند خواهند شد و از وطن پرستی‌ها و قوم گرائی‌های نامعقول و بدون حسابگری خواهند گریخت. مشارکت اقوام و مذاهب در قدرت، راه خشکاندنِ باتلاقِ افراطی‌گری و رادیکالیسم است. افراط و رادیکالیسمی که امروزه جهان اسلام را احاطه کرده است.
آمار رای اقوام ایرانی به روحانی، خصوصا دراستان‌های سنی نشین، گویای گرایش مردم به شعارهای اصلاحی وبیان موضع و پیامی آشکار به حکومت است. روحانی آنگونه که خود گفته است، «باید شعار‌ها به عمل تبدیل شود». نباید نخبگان قومی و مذهبی، مواضع اصولی وامیدوارانه را تنها در هنگامه تبلیغاتِ انتخاباتی بشنوند. بی‌اعتمادی و سرخوردگی و تلقیِ برخورد ابزاری با قومیت‌ها، از سوی نخبگان قومی و مذهبی، ووجود برخورد‌های امنیتیِ غیر اصولی و غیر واقع بینانه و همراه با بد بینی، راه را برای رشد افراطی‌گری درمیان اقوام و اقلیت‌های مذهبی هموار خواهد ساخت. افراطی که به سرعت به افراطِ مقابِل خود میدان خواهد داد.
پاسخ مثبت وعملی دولت روحانی، آنگونه که در ایام مبارزات انتخابی گفته است، به حقوق، خواسته‌ها و نیازهای زبانی، مذهبی، معیشتی، منزلتی، فرهنگی و مشارکتی اقوام و مذاهب از سیاسی کردن وسیاسی شدن نیاز‌ها وخواسته‌ها ممانعت خواهد کرد. در غیر اینصورت حکایت همچنان باقی است.
*نماینده مردم اهواز در دور ششم مجلس شورای اسلامی

۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

محمد جواد. ظریف گفت که ایران کشتار مردم بی گناه را محکوم می کند، "چه در آلمان نازی اتفاق افتاده باشد، چه در فلسطین."

« محبت نیوز» - محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه 29-09-2013 در گفت و گو با برنامه شبکه تلویزیونی ای.بی.سی آمریکا، گفت: "هولوکاست افسانه نیست، کسی در مورد افسانه حرف نمی زند"
به گزارش العربیه، وزیر امور خارجه ایران واقعه هولوکاست را به عنوان جنایتی فجیع و نسل کشی محکوم کرد و هنگامی که مجری به استفاده از کلمه انگلیسی myth در مورد هولوکاست توسط رهبر ایران در سایت رسمی وی اشاره کرد، پاسخ داد: "وقتی چیزی را از فارسی به انگلیسی ترجمه می کنید، به قول فیلم "گمشده در ترجمه"، ممکن است چیزی را از دست بدهید، ممکن است بخشی از معنا از دست برود."
وی افزود: "ترجمه اصطلاح "افسانه هولوکاست" به زبان انگلیسی در سخنان رهبر ایران، "خارج از متن اصلی" صورت گرفته و بخشی از معنا در ترجمه از دست رفته است."
او با انتقاد شدید از اسرائیل گفت که هولوکاست نباید توجیهی برای پایمال کردن حقوق مردم فلسطین به مدت شصت سال باشد.
گفتنی است که رهبر ایران تا کنون دو بار به صراحت از اصطلاح "افسانه هولوکاست استفاده کرده است.
در دولت محمود احمدی نژاد، اظهارات جنجالی وی در مورد هولوکاست و تردید در مورد ابعاد کشتار یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی، جنجال بزرگی به وجود آورد و سالها توسط دولتمردان اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور به عنوان عاملی برای اعمال فشار علیه ایران به کار رفت.


به نظر می رسد دولت جدید حسن روحانی موضع کامان متفاوتی با دولت گذشته در این مورد در پیش گرفته است و حتی تلاش می کند دیدگاههای پیشین رهبر ایران را در تائید مواضع دولت احمدی نژاد درباره هولوکاست تصحیح و توجیه کند.

تلاش ظریف برای تصحیح دیدگاه رهبر ایران درباره هولوکاست

محمد جواد. ظریف گفت که ایران کشتار مردم بی گناه را محکوم می کند، "چه در آلمان نازی اتفاق افتاده باشد، چه در فلسطین."

« محبت نیوز» - محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه 29-09-2013 در گفت و گو با برنامه شبکه تلویزیونی ای.بی.سی آمریکا، گفت: "هولوکاست افسانه نیست، کسی در مورد افسانه حرف نمی زند"
به گزارش العربیه، وزیر امور خارجه ایران واقعه هولوکاست را به عنوان جنایتی فجیع و نسل کشی محکوم کرد و هنگامی که مجری به استفاده از کلمه انگلیسی myth در مورد هولوکاست توسط رهبر ایران در سایت رسمی وی اشاره کرد، پاسخ داد: "وقتی چیزی را از فارسی به انگلیسی ترجمه می کنید، به قول فیلم "گمشده در ترجمه"، ممکن است چیزی را از دست بدهید، ممکن است بخشی از معنا از دست برود."
وی افزود: "ترجمه اصطلاح "افسانه هولوکاست" به زبان انگلیسی در سخنان رهبر ایران، "خارج از متن اصلی" صورت گرفته و بخشی از معنا در ترجمه از دست رفته است."
او با انتقاد شدید از اسرائیل گفت که هولوکاست نباید توجیهی برای پایمال کردن حقوق مردم فلسطین به مدت شصت سال باشد.
گفتنی است که رهبر ایران تا کنون دو بار به صراحت از اصطلاح "افسانه هولوکاست استفاده کرده است.
در دولت محمود احمدی نژاد، اظهارات جنجالی وی در مورد هولوکاست و تردید در مورد ابعاد کشتار یهودیان در جریان جنگ دوم جهانی، جنجال بزرگی به وجود آورد و سالها توسط دولتمردان اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور به عنوان عاملی برای اعمال فشار علیه ایران به کار رفت.


به نظر می رسد دولت جدید حسن روحانی موضع کامان متفاوتی با دولت گذشته در این مورد در پیش گرفته است و حتی تلاش می کند دیدگاههای پیشین رهبر ایران را در تائید مواضع دولت احمدی نژاد درباره هولوکاست تصحیح و توجیه کند.

آمار تکان دهنده خشونت های روانی و جنسی در ایران

خشونت های روانی و کلامی شایع ترین و بیشترین ن.وع خشونت خانگی هستند و در بیش از 60 درصد خانواده های ایرانی دیده می شوند.

« محبت نیوز» - بر اساس بررسی ها و تحقیقات انجام شده در 28 استان کشور، خشونت های روانی و کلامی شایع ترین و بیشترین نوع خشونت خانگی هستند و در بیش از 60 درصد خانواده های ایرانی دیده می شوند.
به گزارش شهرزاد،دکتر بهنام بهنوشی، متخصص پزشکی قانونی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، در گفتگو با سایت  شفقنا، همچنین اظهار داشت که در 10 درصد از خانواده های ایرانی خشونت فیزیکی دیده می‌شود و یادآور شد که  قربانیان خشونت های جسمانی در خانواده های ایرانی به دلایلی از جمله ترس از تکرار خشونت، تداوم زندگی، حفظ آبرو، عدم آگاهی از مجازات ناشی از آن و غیره خشونت نسبت به خود را کتمان می کنند و به پزشکی قانونی مراجعه نمی کنند و بر این اساس می توان گفت "از هر 100  قربانی خشونت فیزیکی تنها یک نفر مراجعه می کند".
وی با اشاره به خشونت های جنسی، تصریح کرد که بر اساس مراجعات صورت گرفته به پزشکی قانونی، بیشترین خشونت های جنسی که در خانواده ها اعمال می شود از سوی نزدیکان درجه یک افراد یعنی از تجاوز پدر به دختر و یا برادر به خواهر است و با توجه به اینکه این نوع از خشونت ها تا حدودی به وضعیت فرهنگی و اقتصادی خانواده ها بستگی دارد، بنابراین در خانواده هایی با فقر فرهنگی و اقتصادی بیشتر وجود دارد.
به گفته وی، آقایان بیشتر از خشونت های فیزیکی و خانم ها نیز بیشتر از خشونت های کلامی استفاده می کنند.
دکتر بهنوشی یکی دیگر از اشکال خشونت را «اعمال انواع محدودیت ها در خانواده ها» دانست و گفت که  قربانی این نوع خشونت‌ها زنان هستند و در واقع انواع محدودیت‌های شغلی، اقتصادی، ارتباطی و غیره نیز از جمله این نوع خشونت‌ها می باشند و بیشتر از سوی همسران به زنان تحمیل می شوند.

حوزه علمیه ۱۵ شبکه ماهواره‌ای دارد

.
سایت نوپای رسای اندیشه که با رویکرد جریان‌شناسی فکری روحانیت فعالیت خود را آغاز کرده٬ فهرست ۱۵ شبکه ماهواره‌ای٬ ۱۷ سایت اینترنتی و ۳۷ نشریه وابسته به حوزه علمیه قم را منتشر کرد.
«محبت نیوز» -  براساس این فهرست که در قالب نموداری در حال تکمیل است٬ حوزه علمیه قم دارای ۱۵ شبکه ماهواره‌ای است.
شبکه‌های «امام حسین» یک و دو٬ «خدیجه»٬ «سلام»٬ «الزهراء»٬ «ابالفضل‌العباس»٬ «الانوار» یک و دو٬ «بقیع» و «المهدی» ۱۰ شبکه‌ای هستند که از سوی حوزه علمیه قم اداره می‌شود.
«ثامن»٬ «ولایت»٬ «اهل‌بیت»٬ «فدک» و «ch 4 teen» پنج شبکه دیگری هستند که حوزه علمیه قم اداره آن‌ها را بر عهده دارد.
در این فهرست به نام ۱۸ سایت حوزه علمیه قم همچون «مرجعیت شیعه»٬ «اندیشه قم»٬ «حوزه»٬ «خبرگزاری حوزه»٬ «تبیان»٬ «شیعه‌شناسی»٬ «پژوهه» و «دانایی» هم اشاره شده است.
در بخش دیگری از این نمودار نام ۳۶ نشریه‌ای که مسئولیت انتشار آن‌ها بر عهده حوزه علمیه قم است نیز آمده است.
مهم‌ترین این نشریه‌ها عبارتند از «افق حوزه»٬ «اندیشه حوزه»٬ «پژوهش و حوزه»٬ «معرفت»٬ «قبسات»٬ «پاسدار اسلام»٬ «کتاب نقد»٬ «نقد و نظر»٬ «آئینه پژوهش» و «پگاه».
این نمودار از «جامعه مدرسین حوزه علمیه»٬ «مجمع نمایندگان طلاب»٬ «شورای عالی حوزه» و «مرکز مدیریت حوزه» به عنوان چهار نهاد زیر مجموعه حوزه علمیه قم نام برده است.


نمودار یادشده همچنین نشان می‌دهد حوزه علمیه دارای هفت مرکز «تخصصی حوزوی» ٬ هفت «دانشگاه حوزوی» و ۱۷ مرکز «علمی» وابسته دارد./ دیگربان

وزیر سابق اطلاعات: یهود دشمن همیشگی مسلمانان است

.
حیدر مصلحی٬ وزیر سابق اطلاعات می‌گوید جمهوری اسلامی با هیچ‌یک از معادلات جهانی همخوانی ندارد و «یهود دشمن همیشگی مسلمانان» است.
« محبت نیوز» - به گزارش روز دوشنبه (هشتم مهر) خبرگزاری فارس٬ آقای مصلحی این مطالب را طی سخنانی در جمع گروهی از نیرو‌های سپاه اصفهان بیان کرده است.
به گزارش دیگربان، وی در واکنش به گفتگوی تلفنی روحانی‌ـ اوباما گفته که «اگر آمریکا آغوش خود را برای ایران بگشاید هدفش از این آغوش باز، سیلی زدن به این نظام است.»
 وزیر سابق اطلاعات افزوده معنای واقعی این گفته باراک اوباما که آمریکا قصد «براندازی» جمهوری اسلامی را ندارد این است که آمریکا در «نهان» قصد چنین کاری را دارد.
وی در ادامه سخنان خود عملکرد برخی رسانه‌های ایران در خصوص آغاز مذاکرات ایران و آمریکا را همسو با رسانه‌های خارجی دانسته و گفته که «باید تقسیم کار میان این رسانه‌ها رصد شود.»
مصلحی در بخش دیگری از سخنان خود به تفسیر تاکتیک «نرمش قهرمانانه» پرداخته و افزوده که این تاکتیک «از جنس حدیبیه و صلح امام حسن نیست.»
به گفته وزیر سابق اطلاعات «تشبیه نرمش قهرمانانه به صلح امام حسن یا صلح حدیبیه هدف دشمن بوده و دشمن در نظر دارد تا با این روش خود را از بن بست‌ها نجات دهد.»


مصلحی در عین حال ادعا کرده که «بیان نرمش قهرمانانه مدیریت الهی ولی فقیه را مشهود ساخته است.»